eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#لبیک_یا_زینب ‌‌‌‌‌ راوی: #همسر_شهید ‌‌ 🌷روز خواستگاری درمورد #درسم پرسید و اینڪه دوست‌دارم چه رشته‌
🎊امروز روز توست روز #میلادت دنیا تبسم کرده است، امروز با یادت😍 🎉امروز بی شک #آسمان آبی ترین آبیست چرخ و فلک همچون دلمـ♥️ درگیر بی تابیست 🌸🎂رضا جان تولدت مبارک🎂🌸 #تولد شهید مدافع حرم🍰🎈 #شهید_رضا_حاجی_زاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مهدی_جان🌸 🍁باید غزل نوشت زغوغای #سرگذشت 🌾از عمر عاشقی♥️ که همه بی خبر گذشت 🍁این #هفته هم گذشت به سویت نیامدم🚷 🌾این هفته هم #نیامدی و سخت تر گذشت😔 #این_هفته_نیز_جمعه_ما #بی_شما_گذشت💔😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
04 - Nega.mp3
4.03M
💔 نگار من کجایی 👈 تقدیم به امام زمان عج 🎤 محسن چاوشی 💔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 157 #ولایت 16 #استاد_پناهیان🔻 💫✨ امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: از رسول خدا (ص) شنی
❣﷽❣ 158 17 🔻 🔷 یکی از باورهای بسیار مهم در اعتقادات دینی ما، باور به دوزخ و جهنم هست. ⭕️ سخته آدم باور بکنه که خدا توی جهنم شکنجه های مفصلی رو برای یه عده از انسان ها طراحی کرده . آدم باور نمیکنه.... 🔶 انگار خدا هم حق میده به انسان که باور نکنه. 🌹 برای همین توی قرآن به پیامبرش میفرماید: به خدا قسم بخور که هست.... بله این شکنجه ها هست... این "عذاب جاودانه" هست...🔥🔥✔️ 🔹 خیلی عجیبه! ‼️ 💢 حتی فکر کردن در موردش هم سخته..... 🔰بله فکر نکرده میشه پذیرفت اما وقتی که آدم فکر کنه که 👈"'برای همیشه و تا ابد و بی نهایت'"👉 یه عده ای میشن، باورش سخته..... 📍یعنی طرف چقدر آدم پست و کثیفی بوده.... 🌷👌 این یه نمونۀ کمیاب هست که خدا می فرماید: «ای پیامبرم برای اینکه اینا معتقد بشن ، قسم بخور». 🔸 اتفاقاً یه جای دیگۀ قرآن هم که خدا همچین قسمی خورده، 👈 اونجایی هست که میفرماید به خدا قسم اینا ایمان ندارند..... ✅ ما باید اینا رو باور کنیم..... ✔️ ما باید باور کنیم که بعضی ها خیلی رذل و هستند..... و "عذاب همیشگیِ الهی" شامل اینا میشه و اصلاً هم اشکالی نداره. 🔥🔥🔥 ⭕️ مخصوصا برای باور این موضوع خیلی سخته.... 😒 🚫 معمولا آدم خوبا باورشون نمیشه که بعضیا ممکنه خیلی کثیف باشن.... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_44070489.mp3
4.8M
⏯پادكست 🎧با موضوع 3⃣ 🎤استاد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عشقند♥️ آن #عاشقانی که خواستند گمنام🌷 بمانند و #پلاکشان را از گردنشان کندند اما "عکس امام" را از سینه نکندند🚫 #تفحص_پیڪر_شهـدا #شهـدای_خیبر #طلائیـه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهیـد ✍ مبارزه سخت افزاری کار ماست☝️ و نرم افزاری با #شما 👈کار فرهنگی کنید و #شیعه_واقعی ر
🔻همسر شهید 🔸حاج حمید واقعا تک بود👌 هم توی خانواده من و هم #همسرم، حتی در بین دوستانش. این چیزی نیست که من الان بعد از #شهادتش بگویم. همیشه می‌گفتم. حاج حمید کارهایی را در زمان حیاتش انجام می‌داد که از هیچ کس سراغ ندارم❌ 🔹به عنوان نمونه همین مداومت حاج حمید بر #روزه. حاج حمید از سال ۶۲ یعنی زمان #شهادت پدرشان🌷 تا سال ۹۳، یعنی ۳۱ سال تمام هر روز #روزه بود. 🔸البته غیراز روزهای حرام مثل روز #عاشورا. اوایل زندگیمان اگر مسافرت بودند روزه نمی‌گرفتند🚫اما این اواخر حتی در سفرها هم روزه بودند. چون #کثیرالسفر حساب می‌شدند. 🔹از دیگر خصوصیات اخلاقی ایشان #نماز_شبشان بود. یاد ندارم که شبی #نماز_شب ایشان ترک شده باشد. 🗓 شهادت ۶ دی ماه ۹۳ #شهید_حمید_تقوی_فر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 8⃣3⃣ #قسمت_سی_وهشتم 📖حتی
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 9⃣3⃣ 📖دوباره ایوب بستری شد🛌 برای پیدا کردن قرص و دوایش باید بچه ها را تنها میگذاشتم. سفارش هدی و محمدحسن را به محمدحسین کردمو غذای🍛 روی گاز را بهشان نشان دادم و رفتم. وقتی برگشتم همه قایم شده بودند. 📖صدای هق هق از پشت دیوار مرا ترساند. با توپ زده بودند به قاب عکس عموحسن و شیشه اش را خرد کرده بودند. محمدحسین اشک هایش😢 را با پشت دست پاک کرد " ایوب عصبانی میشود؟" 📖روی سرش دست کشیدم _این چه حرفی است⁉️ تازه الان بابا ایوب است میتوانیم با هم شیشه ها را جمع کنیم. ببینم که فردا هم که باز من نیستم چه کار میکنی؟ 📖_مواظب همه چیز باش، دلم نمیخواهد همسایه ها بفهمند که نه بابا خانه است و نه مامان و شما هستید. سرش را تکان داد "چشم" فردا عصر که رسیدم خانه بوی غذا می امد😋 در را باز کردم. هر سه امدند جلو، بوسیدمشان؛ مو و لباسشان مرتب بود🙂 گفتم: کسی، اینجا بوده؟ 📖محمدحسین سرش را به دو طرف تکان داد -نه مامان محمدحسن خودش را کثیف کرده بود، عوضش کردم. هدی را هم حمام بردم، ناهار هم پلو درست کردم. در قابلمه را باز کردم بخار غذا🍲 خورد توی صورتم. بوی خوبی داشت 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣4⃣ 📖محمدحسین پشت سر هم حرف میزد _میدانی چرا همیشه برنج های تو به هم میچسبند⁉️ چون کم میریزی. سر تا پای را نگاه کردم. اشک توی چشم هایم جمع شد. قدش به زحمت به گاز میرسید. 📖پسر کوچولوی هفت ساله ی من😢 مردی شده بود. ایوب وقتی برگشت و قاب را دید، محمدحسین را توی بغلش فشار داد +هیچ چیز انقدر ارزش ندارد❌ که ادم به خاطرش از بچه اش برنجد 📖توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور خان، دختر شوهر نداده اند. انگار خودشان کرده اند، بس که با ایوب مهربان بودند💖 و مراعات حالش را میکردند. 📖اوایل که بیمارستان ها پر از مجروح بود و اتاق نداشت ایوب را نیمه بیهوش و با لباس بیمارستان تحویلمان میدادند. تاکسی🚗 اقاجون میشد اتاق ریکاوری، لباس ایوب را عوض میکردم و منتظر حالت های بعد از بی هوشیش مینشستم تا برسیم خانه. 📖گاهی دستگیره ماشین را میکشید وسط خیابان پیاده میشد. اقاجون میدوید دنبالش😔 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh