1_36034512.mp3
3.43M
🔈 #پادکست
📝 موضوع: #دولت_کریمه_امام_عصر(عج)
📌 قسمت یازده
👤 استاد #شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁پشت این چشم ها... ابرها درگیرند! و من... کنار خنده هایت می مانم... در این دقایق #دلتنگی!🍁 #فاطمه_خ
✅ شهید محمد بلباسی یکی از شهدای خانطومان سوریه در بخشی از وصیت نامه اش می گوید:
سپاه یک نهاد انقلابی است، قدر آن را نمی شود با حقوق و مزایای ماهیانه مشخص کرد.
این نهاد به قیمت خون شهدا و ایثارگریِ ایثارگران شکل گرفته، اگر کسی به نگاه شغل و کسب درآمد ماهیانه به این نهاد پاگذاشته باید نگاه خود را اصلاح یا ازین نهاد خداحافظی کند.
وگرنه به خون شهدا خیانت خواهد کرد.
دشمنان این نظام به سپاه چشم طمع دوخته اند زیرا سپاه خار چشم دشمنان شده است و میخواهند با دنیا طلبی و اشرافی گری ما را خنثی کنند
هوشیار باشید، گوش به فرمان فرمانده کل قوا باشید.
#شهید_محمد_بلباسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖇 #خاطره 🍂زیاد خواب #بابام رو می بینم یڪ بار وقتی پدرم اومد به #خوابم، افتادم روی #دست_شون و شروع
📖 #خاطرات_شهدا
♥️ #عنایت_حضرت_زهرا_س
🥀عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترڪش خورده بود بہ سرش، با اصرار بردیمش اورژانس.
🥀میگفت: «ڪسی نفهمہ زخمی شدم. همینجا مداوام ڪنید».
دڪتر اومد گفت: «زخمش عمیقہ، باید بخیہ بشہ».
🥀بستریش ڪردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد.
یہ مدت گذشت. یڪدفعہ از جا پرید.
گفت: «پاشو بریم خط».
قسمش دادم. گفتم: «آخہ تو ڪه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟
🥀گفت: «بهت میگم بہ شرطی ڪه تا وقتی زنده ام بہ ڪسی چیزی نگی.
«وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدند داخل»
فرمودند: چیہ ؟ چرا خوابیدی؟
عرض ڪردم: «سرم مجروح شده، نمیتونم ادامہ بدم»
🥀حضرت دستی بہ سرم ڪشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو بہ ڪارهات برس.»
🥀بہ خاطر همین است ڪه هر جا ڪه میروید حاج احمد ڪاظمیحسینیہ فاطمه الزهرا (س) ساختہ است ...
سردار عشق و شهید عرفہ👇👇
#شهید_احمد_کاظمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دعوتید
🔰 اجتماع بزرگ دختران حاج قاسم
🔸 تجدید پیمان دختران مشهدی با آرمان های شهدای مقاومت
بامیزبانی دختران شهدا
🔹پدرانه دعایمان کن تا بمانیم بر عهدی که بستیم تا صبح پیروزی
🔸ویژه دختران ۱۵ تا ۳۰ سال
📆 پنجشنبه ۳ بهمن ۹۸ ساعت ۹ صبح
📌 مشهد مقدس
🔻 ثبت نام:
https://ya8.ir
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 💫شهید گمنام 💫قسمت 8⃣1⃣ 💫شهید حمید(حسین) عرب نژاد 🌹✨ا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
💫شهید گمنام
💫قسمت 9⃣1⃣
💫باور داشته باش
🌹✨قرار شد سه شهید گمنام در شهرستان چترود کرمان تشییع و خاکسپاری شوند. تشییع شهدا قبل از ظهر، باشکوه خاصی برگزار شد. عصر همان روز مراسم دیگری برای شهدا برگزار شد.
🌹✨جوانی بلند شد از جمعیت و گفت می خواهم مطلب مهمی را بگویم. او گفت: امروز صبح که برای مراسم تشییع می آمدم پر از تردید بودم! زمانی که زیر تابوت یکی از شهدا بودم با خودم حرف می زدم: یعنی اینها چه کسانی هستند. مشتی استخوان و ... به جای تکرار جملات مداح به شهدا می گفتم باید چیزی نشان من بدهید تا اطمینان پیدا کنم. صحبت های درونی من تا زمان تدفین ادامه داشت.
🌹✨ظهر بعد از نماز به خانه رفتم. به محض خوابیدن جوان زیبایی را دیدم که به سمت من می آمد. بعد به من اشاره کرد و گفت: باور داشته باش! من همان شهیدی هستم که زیر تابوت من گلایه می کردی. آمده ام بگویم امیدوار باش، باور داشته باش. آرامش خاصی پیدا کردم. خوشحال شدم.
🌹✨رو به شهید گفتم: شما خواسته مرا اجابت کردی. من را از تردید خارج کردی. آیا من می توانم برای شما کاری انجام بدهم؟ جوان نگاه پرمحبتی و گفت: آری، من هادی هستم! بچه اهواز فلکه چهارشیر کوچه... نشان به آن نشان که مرا در محل به نام دانشجوی مفقودالأثر می شناسند! به مادر پیرم بگو منتظر من نباش. نشانی من را به او بده.
🌹✨بعدش با آن جوان صحبت کردم. پیگیر بنیاد شهید در خوزستان شدم. گفتن همه گفته ها صحیح است. با هم به اهواز رفتیم. آدرس را پیدا کردیم. زنگ خانه را زدیم. پیرزن رنجوری با قد خمیده در را باز کرد. بی مقدمه گفت: از هادی من خبر آوردید؟!
📚برشی از کتاب شهید گمنام
📖 انتشارات شهید ابراهیم هادی
شادی روح شهدا #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
💫شهید گمنام
💫قسمت 0⃣2⃣
💫شهید مهدی شریفی
🌹✨ بعد از عملیات والفجر مقدماتی پیکر شهیدی را آوردند که شناسایی نشده بود. بدنش سالم بود اما هیچ نشانه ای نداشت. پس از مدتی او را در جوار آیت الله اشرفی در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردیم.
🌹✨چهار سال گذشت برای زیارت رفتم مشهد. یکی از دوستان مرا دید و بدون مقدمه پرسید: آیا در کنار مزار آیت الله اشرفی شهید گمنام دفن شده؟! با تعجب گفتم: بله، چطور مگه!؟ بعد بی مقدمه گفت: آن شهید دیگر گمنام نیست! تعجب من بیشتر شد. او گفت: نام این شهید مهدی شریفی است!
🌹✨بعد ادامه داد: مادر این شهید خیلی به خاطر فرزندش بی تابی می کرده. شبی در عالم خواب می بیند که وارد گلستان شهدا می شود.
🌹✨در کنار مزار آیت الله فاضل هندی پله هایی در مقابل او نمایان می شود. از پله ها پایین می رود. بعد هم باغی در مقابل او نمایان می شود. در باغ محفل نورانی علمای اصفهان برقرار بوده. آیت الله ارباب و خوانساری و... حضور داشتند. آنان را قسم می دهد که در مورد فرزندش او را کمک کنند.
🌹✨مرحوم آیت الله خراسانی که سالها قبل از دنیا رفته به این زن می گوید: مزار فرزند شما را آقای مکی نژاد می داند. به ایشان بگویید مزار شهید گمنامی که در جوار آیت الله اشرفی دفن کردید به شما نشان دهد. این مزار فرزند شماست. وقتی از مشهد برگشتیم سنگ قبر شهید گمنام را عوض کردیم. روی آن مشخصات شهید شریفی را نوشتیم.
📚برشی از کتاب شهید گمنام
📖 انتشارات شهید ابراهیم هادی
شادی روح شهدا #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6010329615719989769.mp3
2.61M
🎵#صوت_شهدایی
همسنگرای خوبم بار سفر ببستید
با اون نگاه آخر قلب مرا شکستید
من مانده ام سیاهی ، مشتاق آفتابم
دلتنگ خاطرات آن لحظه های نابم😭
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌼عاقبت او #ظهور خواهــــــد کرد
🌿خاک را غرق نور💫 خواهد کرد
🌼روزے از این کویر این برهــوت
🌿ابر #رحمت عبور خواهــد کرد
🌼دل ما♥️را که خشک و پژمرده است
🌿همــچو باغ #بلور خواهد کرد
🌼آه سوگند میـــــخورم✋ اے دل
🌿عاقبت او #ظهور خواهــــــد کرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh