🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 63 نماز باعث میشه انسان با ادب بشه، ☘🌹استاد پناهیان؛ ادب کنترل ک
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم4⃣6⃣
☘🌹استاد پناهیان:
🔴چرا فکر میکنیم زندگی بدون ادب ونظم شیرین تر ولذت بخش تره ؟
زندگی بدون ادب ونظم اتفاقا سخت تره،
نماز بدون ادب ونظم هم لذت بخش نیست ،
خیلی هم سخته برامون وبهره ای هم ازش نمیبریم.
ادب چیز عجیبی ست،
ادب انسان رو وادار میکنه به مبارزه با هوای نفس،
آیا ما در مقابل خدا باید مودبانه رفتار کنیم؟
یا هرجور دلمون خواست ؟
جواب اینه؛
گاهی ما با خدا باید؛انچه دل تنگت میخواهد بگو باشیم ...
✨راحت باشیم .
گاهی وقتها هم باید ادب داشته باشیم .
چه ادب با حساب و کتابی ،منظم و سختگیری...
ترکیب این دوتا قشنگه
✨اقا پسرها گاهی باید با بابا ها با ادب بود .
گاهی باید راحت بود.
این ترکیب رو دقت کردید؟
امام سجاد میفرماید؛
خدایا من رو نسبت به پدر ومادرم ،مانند عبدی در مقابل سلطانی سختگیر قرار بده تا حساب ببرم .
وگاهی من رو نسبت به پدر ومادرم در عین حال ، مانند مادری که با طفل شیرخوار خود مهربان هست قرار بده.
دقت کردین ؟
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 5⃣2⃣ 💠 اگر فرمانده در سنگر بماند 📌خاطره ای از #شهید_مهدی_زین_الدین🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃
🌷 #یاد_یاران 6⃣2⃣
💠 من به خاطر خدا میجنگم
📌خاطره ای از
#شهید_خلبان_احمد_کشوری🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_حجت_الله_صنعتکار شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_حجت_الله_صنعتکار
🔸همرزمانش تعریف می کنند، سه روز قبل از #شهادت، به او اطلاع دادند، صاحب #فرزند شده ای😍. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، #عملیات هم شروع شده بود و دوست نداشت که در کنار بچه ها نباشد، اما با اصرار فرمانده اش(#شهید_احمد_اللهیاری ) تصمیم گرفت برود🚙 و سری به پسرش بزند
یک روزه رفت و پسرش را دید و وقتی برگشت چند کیلو شیرینی🍩 خریده بود و #شیرینی را بین بچه های #گردان پخش کرد
.
🔹 #آماده شد تا برای پاتکی که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش می گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت و انگار از همه چیز #مطلع بود.
🔸دیدم که دارد به سمت #دشمن می رود و سخت با آنها درگیر است، در همین حین گلولهٔ توپی از سوی دشمن شلیک شد💥 که مستقیم به سر #حجت خورد،سر حجت به #هوا پرتاب شد و #خون بود که از رگ های گلویش فوران می کرد و به #آسمان می پاشید😱😭،#پیکر_بی_سر حجت همینطور چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ ما به زمین افتاد😭😭
🍃🌹🍃🌹
⚪️بخشی از #وصیتنامه شهید:
🔸بدانید که #آگاهانه در این راه قدم نهادها
چرا که #خون_سرخ #شهیدان از هابیل تا حسین{ع} و از حسین{ع} تا شهیدان #کربلا ى جنوب و غرب ایران صدایم مىزنند که:
👈چیست تو را؟ براى چه نشسته اى؟
.
🔹ما در عصرى زندگى مىکنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است؛ ما باید خون بدهیم و آن قدر کشته بدهیم که اسلام عزیز تا ظهور #مهدى عزیز{عج} پیروز شود✊ و قسط و عدل الهى در سایه توحید برقرار گردد👌
#شهید_حجت_الله_صنعت_کار🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
خـــداونـــدا❤️
#باکری نیستم برایت گمنام بمانم ❢
#چمران نیستم برایت عارفانه باشم ❢
#آوینی نیستم عاشقانه برایت قلم بزنم ❢
#همت نیستم که برایت زیبا بمیرم ❢
مرا ببخش باهمه نقص هایم .. .
با تمام گناهانم... لیاقت ندارم ولی ..
دلــــم #شہــادت میخواهد...
آری #شهادت...
شہادت ڪجایے؟؟؟ کـــــــــــــم آورده ام...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⬆️⬆️
6⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
دو رفیق
دو شهید....
🔹همه جا #معروف شده بودن به باهم بودن
تو #جبهه حتی اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و #تصادفی دوباره برمیگشتن پیشه هم
🔸خبر #شهادت علیو که اوردن، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت: بچم
🔹 اول همه فکر میکردن علی رو هم مثله بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
🔸بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دل داری بدی
همونجوری که های های #اشک میریخت گفت:
زانوهای محکمم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم #شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن
🔹عهد بستن آخه مادر...
عهد بستن که بدون هم پیشه #سیدالشهدا نرن....
🔸مامور سپاهی که خبر اورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی #نوشته شده بود خیره مونده بود....
#شهیدسید_محمدرجبی🌷
شادی روحشان #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
گفت میشه از #پسرِ منم عکس📸 بندازی؟
گفتم ای جانم، معلومه که میشه😃
رفتم دنبالش.
همینجوری که میرفتیم گفت فقط، پارچه روی قابِش کشیدم .الان بازش میکنم😟
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مهدی از #شناسایی که آمد نیمه شب بود و خوابید
بچه ها که برای نماز شب بیدار شده بودند او را صدا نکردند چون میدانستند حسابی #خسته است.
اما او صبح که برای نماز بیدار شد با ناراحتی گفت مگر نگفته بودم مرا برای #نماز_شب بیدار کنید؟
دلیلش را گفتند، آه سردی کشید و گفت:
#افسوس شب آخر عمرم، نماز شبم قضا شد..
فردا شب مهدی هم به خیل #شهیدان پیوست.
#شهید_مهدی_سامع🌷
#شبتون_شهدایی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh