خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
بعد از عملیات
#قسمت_صد_و_سی_و_سه_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
چیزی نگفت. انگار حدس زد باید خبرهایی باشد به ناراحتی ادامه دادم: «دکترها گفتن خوب نمی شه الانم حالش
خیلی خرابه تا حتی...»
می خواستم بگویم امکان مردنش هست صدام لرزید و نتوانستم.
چند لحظه ای ساکت .ماند بعدش غمگین و گرفته گفت :«این جا شرایط طوری هست که نمی تونم بیام عقب
حتماً باید بمونم حتی اگر بابا فوت کنه!»
با پرخاش :گفتم:: این چه حرفیه شما می زنی؟»
«ملاحظه ی جبهه و جنگ از هر چیز دیگه ای واجبتره»
«پس اگه خدای نکرده بابات طوری شد چکار کنیم؟!»
آهسته و به اندازه :گفت:« ببرین دفنش کنید.»
چند روز بعد همین طور شد پدرش مرحوم شد ولی ما جنازه را دفن نکردیم برادرها و خواهرها، و تمام قوم و
خویشش منتظر ماندند تا او بیاید
عملیات میمک " ۱ " تازه شروع شده بود به هر زحمتی که بود با چند تا واسطه پیدایش کردم و بالاخره تلفنی
باهاش حرف زدم گفتم :«بابات به رحمت خدا رفت.»
آهسته از پشت تلفن گفت:« انالله و اناالیه راجعون»
گفتم:« ما هنوز جنازه رو دفن نکردیم»
«برای چی؟»
«این جا همه منتظرن شما بیاین بعد دفنش کنن»
گفت: «اون دفعه که زنگ زدی هنوز عملیات شروع نشده بود،حالا که شروع شده، دیگه اصلا نمی تونم بیام»
«مگه میشه؟! بیست و چهار ساعت بیا و زود هم برگرد.»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#صبحتبخیرمولایمن
مرحباایپیکِمشتاقانبدهپیغامِدوست
تاڪنمجانازسرِرغبتفِداینامِدوست
زُلفِاودامستوخالَشدانهءآندامومن
براُمیدِدانهاےاُفتادهامدردامِدوست..
"حافظ شیرازے"
🏝سـلام مولای مهربانمان ،
مهدی جان
چه خوشبخت است
قلبی که شما
صاحبش باشید ...
چه باسعادت است
جانی که
از آتش فراق شما
شعلهور باشد ...
هرکه در آسمان مهر شما
پرواز کرد ،
دیگر به دانههای قفس
دل نمیبندد ...
هر که در بهاران معطر یاد شما
نفس کشید ،
دیگر هوایی در سر ندارد ...
هرکه شما را دارد ،
چه ندارد؟🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 226 - خواری طمع کار
وَ قَالَ عليهالسلام اَلطَّامِعُ فِي وِثَاقِ اَلذُّلِّ🍃🌹
و درود خدا بر او، فرمود: طمعكارى همواره زبون و خوار است
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یک روز داخل لشکر بودم که چشمم به محسن افتاد.
لباس پاسداری به تن داشت ودرجه هم زده بود اما این محسن باآن محسنی که من میشناختم خیلی فرق میکرد.
موهایش رایک ورزده بودوریش گذاشته بود. رفتم سلام کردم. همدیگر رابغل کردیم.
به اوگفتم:«خیلی عوض شدی!»
گفت:«آدم باید آدم باشه.»
وقتی میخاستیم ازهم جداشویم.، زدم روی شانه اش وگفتم:«زودتر این ستاره هارو زیادکن وسرهنگ شو.»
گفت:«این ستاره هابه درد نمیخوره،میاد ومی ره
آدم باید ستاره هاش روبرای خدازیاد کنه.»
'ناصحی
#شهیدمحسنحججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺با سر کسی به محضر دلبر نمیرسد...
🌷 #شهید_محسن_حججی🌷
#شهدا_شر_منده_ایم 😭
#مدیون_شهداییم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یامَنْ عِشْقُه الشِفاء
ای که تمامِ عشقت، درمانِ ماست ...
ای جااااانم خدایا این چه عشقیه❤️🩹
فقط باید بری ببینی عجب جاااایه🥲
#اربعین
روزتون معطر بنام اباعبدالله💚🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم #محسن_حججی
یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم.
تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری میکردیم؛ اما محسن واقعاً صبور بود و عاشقانه بهسوی شهادت رفت.
نقل: (خواهر شهید)
سالروز شهادت❤️
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh