eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣9⃣ به یاد #شهید_مسـلم_خیزاب🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣3⃣🌷 🌷مجید داشت، برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش را یاد بقیه بیندازد.🙂 🌷اخلاقش واقعا بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان و دستشان می رساند. خیلییی بود☺️ 🌷قهوه‌خانه‌ای که به گفته مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. 🌷یک‌شب مجید را خودشان ‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا بود. بعد آنجا در مورد و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر می‌زند و گریه می‌کند😭 که حالش بد می‌شود. 🌷وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من که حرم درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان تصمیم می‌گیرد که برود.»...🌹 .... ۲۱دیماه۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لات بود کرد سوریه رفت شد آن هم در پیکرش هم برنگشت چه سعادتی داشتی رفیق...😔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
گفت: اسكله چه خبر؟ گفتم: «منتظر شماست كه برويد #شهيد🌷شويد.» خنديد😄 ، چند قدم جلو رفت، برگشت نگاهي كرد و دوباره رفت. جسدش را كه آوردند گريه ام گرفت😭. گفتم : من شوخي كردم.» تو چرا #شهيد شدي؟! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓8 روز تا روز"رهنمونی به رهنمايان" باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هرکس می تواند با نصب یک
#روزشمار_غدیر 🗓 7 روز تا روز"محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله"باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هرشخص می تواند با #ترویج فرهنگ #عیدی در روز عید غدیر، در میان فامیل نام #غدیر را زنده نگه دارد. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#داستان_صبا 🔺داستان شیعه شدن یک بانوی زرتشتی #قسمت_6⃣ از نظر من وقتی از دیگر ادیان در مورد چیزی
🔺داستان شدن یک دختر زرتشتی ⃣ اون روزها با معدل باور نکردنی ۱۹.۴۳ شیرینی زندگیم بیشتر شد 😍و نگرانی خانوادم بیشتر😨... چون من ناخواسته با نامحرم دست نمی دادم و رفتارهای اسلامی و حرف های عجیب داشتم،😎 (شما بخونید ذکر). حاج آقای علوی از روندم راضی بود😊 و بهم فرصت استراحت داد و گفت آموزش طب سنتی رو شروع کنم دوباره...🤓 من در سال ۹۰ به دستور مقام معظم رهبری❤️ که فرمودند طب سنتی باید احیا بشه طب رو آموختم. اون موقع زرتشتی بودم و الان به صورت تخصصی فعالیت می کنم. استراحت و تابستان خوبی بود، سفر بندر عباس و عکاسیش 📷 مدتهاست از این کار بدم اومده، هر کسی که دوربین داره و شات میزنه عکاس نیس. حرفم اینه تقوای کاری رو که می کنیم باید داشته باشیم، اگر کسی در کار خودش تقوا داشته باشه حداقل نصف مشکلات ما حل میشه...🤓 تقوا... یعنی هر کاری که می کنی از خدا بترس...☺️ آقای علوی بعد از کلاس ها منو نگه می داشت و می نشست قران می خوند. عربیم ضعیف بود🙈 نمی فهمیدم ولی آروم می شدم... مثل لالایی بود...❤ احساس می کردم روحم پر میشد... خلاء دیگه ای وجود نداشت. قرار بود احکام یاد بگیرم ولی خیلی سخت بود، نمیتونستم!😥 و من هر هفته باید به سؤالات احکام جواب می دادم!😐 خیلی اشکال داشتم گاهاً فتوا هم میدادم😅! که باعث میشد حاجی سرشو بیاره بالا با چهارتا چشم نگاهم کنه بگه از کجا اینو دراوردی؟😁! با کدوم منطق جواب دادی؟!😐 عجیب روزهای سختی بود که نمی تونستم یاد بگیرم! ولی حالا کاملاً جا افتاده و قدرت تشخیصم بالا رفته. اما در سیر رفتاریم ضعف دارم❕ با آغاز مهر و سال کنکور کلاً زندگیم به هم ریخت! من فقط باید تهران قبول میشدم چون مادرم نمیتونست دوریمو تحمل کنه.😕 از همون اول لوسم کردند!😐 با شروع تست☑️ و درس📚📝، از خوندن کتابها فاصله گرفتم، و باعث دلخوری حاجی شدم! بین خانوادم و دلم❤️ مونده بودم؛ خیلی سخت بود❗️ دوران احکام بود و نمی شد نخوند. تصمیم گرفتم روزا تست☑️ بزنم و شبها کتاب بخونم📖. تا میان ترم اول همه چی خوب بود تا وقتی که حاجی گفت هرچی یادم داده ازم میپرسه و امتحان میگیره، اگر نمره خوبی نمی گرفتم حاجی دیگه مسؤلیت تربیتمو به عهده نمیگرفت!😨😢 موندم سر دوراهی که چه کنم! شروع کردم به مطالعه📖 کتابها📚، کلاً درسو بیخیال شدم ولی باز با اون حال ترم اولو با معدل بالا قبول شدم... ✳️یه چیزی در مورد مدرسه: من از اول دبستان تا سوم دبیرستان تو مدرسه "میخاییل کارباچیف" بودم و سال آخر دبیرستان رو در مدرسه دولتی.. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهدا ⭕️خبردار شد که دوستش نیازمند پولِ رفت و تموم #پس‌انداز هفت ساله‌ی خودش رو #بخشید بهش
که تمیز کرده بودم را گذاشتم کنار، خوش رویی آمد پیشم، احوال پرسی کرد. سر درد دلم بازشد. گفتم: «پسرم! من اومدم این جا بجنگم میگن تو ،ضعیفی، بمون عقب، تدارکات،امداد..این فرمانده ها منو گذاشتن » کرد تا کارم زودترتمام بشود. وقتی میرفت دست کشید روی شانه هایم، گفت:«پدرجان کاربرای خط مقدم وعقب نداره» و رفت. بعدی که آمد گفت: «حاج چی کارت داشت؟
🔆حجاب مستلزم #حیا است.. با حیا که باشی همچون دختران #شعیب باوقار خواهی بود..👌😊 #ڔيځأنة_أڶنبي 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢"نگاه عاقلانه به " ⚜امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: 💠عاقل ترین مردم کسی هست که به "عاقبت" کارها نگاه کنه. 🌸عزیز دلم هر کاری که توی زندگیت خواستی کنی، " رو هم ببین".😊 👈بعد از بعدش رو هم ببین.👌 🌸 مثل یه شطرنج باز ای که چند حرکت بعدش رو هم محاسبه میکنه💭 و یه حرکتی رو انجام میده✔️ 🌸 به شیرینی سطحی کارا نگاه نکن🚫، بلکه به " بعد از شیرینیش" هم یه نگاهی بنداز. 🌸آدم کسی هست که بیشتر به کاراش نگاه میکنه👀.... 🌸مثلا درسته که رقاصی و هرزگی و کیف میده و لذت داره ⚡️ولی وقتی آدم به بعدش نگاه میکنه و تلخی هاش رو میبینه بی خیال میشه....☺️ ⁉️ببخشید! مگه بعدش چه اتفاقی می افته؟ 🌸عزیز دلم وقتی هرزگی و و بی حجابی توی یه جامعه گسترش💫 پیدا کنه💋💄 ☝️اولا اون جامعه خصوصا جوانان فکر و ذکرشون این میشه که صبح تا شب🌙 دنبال هرزگی برن و از "تحصیل و کار موثر" و موفق باز میمونن و فساد 🔞توی جامعه بیشتر میشه. ✌️دوم اینکه مردهای نسبت به همسرشون "سرد و خشن😤" میشن 🌸معلومه مردی که صبح تا شب زن زیبا و آرایش کرده رو توی خیابون میبینه📛، دیگه رغبتی به خودش نداره😔... 🌸آرایش کردن 💄بیرون از خونه توسط خانم ها، "بداخلاق و خشن شدن مردها نسبت به همسرانشون🚫" خواهد شد که هزاران خانمان سوز دیگه رو به دنبال خواهد داشت... ♨️چقدر دقیق فرمودن که به کاراتون فکر کنید. ⁉️یه سوال؟ 🌸 به نظرتون بالاخره بعضی از خانم ها، آرایش💋 و بدحجابی👱♀ رو کنار میذارن یا هنوز میخوان رو بخورن؟! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گاهے بعضی نگاه ها ... #چشـــــــم دل را رو بسوی #خـدا بازمےڪند ! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشمانی #آسمانے باشد... #شهـدا_گاهے_نگاهمان_ڪنید🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#برانکاردی که تمیز کرده بودم را گذاشتم کنار، #بسیجی خوش رویی آمد پیشم، احوال پرسی کرد. سر درد دلم با
قهر کرده اید انگار❗️ درست نمیگویم⁉️ حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟ حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود💔 ... سرت را بالا بگیر😢...  به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟😢 ... #شهید_حاج_حسین_خرازی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh