📝یادداشتی از
#شهید_احمدرضا_احدی
رتبه یک کنکور پزشکی
چه کسی می داند #جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک 💥خمپاره قلبــ💘 چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ
🍂یعنی سوختن،
🍂یعنی آتش،
🍂یعنی گریز به هرجا،
🍂به هر جا که اینجا نباشد،
🍂یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟
🍂جوانم چه می کند؟
🍂دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ⁉️
♨️کدام #دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود🔇 از قصه دختران معصوم #سوسنگرد با خبر است؟ 😔
آن مظاهر شرم و #حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و #زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند❌...
♨️کدام پسر دانشجویی می داند #هویزه کجاست؟
👈چه کسی در هویزه جنگیده؟
👈کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟
👈چه کسی است که معنی این جمله را درک کند نبرد تن و تانک؟
👈اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟
♨️چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک #له می شود؟😭
♨️آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله #دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود💥 و در مبدا به حلقومی #اصابت نموده و آن را سوراخ کرده و گذر می کند،
حالا معلوم نمایید #سرکجا افتاده است؟....😭
✍پ.ن:
بود و نبود #عشق تفاوت نمیکند
دلـــ❤️ را برای تنگشدن آفریدهاند...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
نزدیک اذان صبح بود و باید سریع یه کاری می کردیم. یکدفعه #ابراهیم از سنگر خارج شد و به سمت تپه عراقی ها چند قدمی حرکت کرد😨.
بعد روی یه تخته سنگ به سمت قبله ستاد و با صدای بلند شروع به گفتن اذان صبح کرد. تقریبا تا آخرهای اذان را گفت.با تعجب دیدم که صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده. ولی همون موقع یک گلوله شلیک شد💥و به ابراهیم #اصابت کرد وما هم آوردیمش عقب!
#شهید_ابراهیم_هادی
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣7⃣1⃣ به یاد #شهید_محسن_حیدری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
💠شهیدی که از پشت بی سیم خبر #شهادتش را اعلام کرد
🔰صب🌤ح ۲۸ مرداد ۹۲ 📅محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیروهای خودی متوجه #تحرکات دشمن شدند. محسن پشت بیسیم می گوید: دارند دورمان میزنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید. حالا #توپخانه خودی دور تا دور تپه را میزد. مسئول آتشبار🔥 نگران نیروهای خودی بود و از محسن میخواست حواسش را بیشتر جمع کند.
🔰محسن در جواب #پشت بی سیم می گوید: دوربینم 📸را زدند، جایم بد است.قرار شده جایش را #عوض کند تا بتوانند اجرای آتش کنند. کنار خاکریز بوده که با اصابت #ترکش 💥خمپاره از ناحیه پا مجروح شده. در آن شرایط که خیلی ها دنبال جان پناه میگردند #محسن باز به دنبال انجام وظیفه اش بوده
🔰به هوای #پانسمان پایش لنگان لنگان به سنگر بهداری رفته ولی وقتی وضعیت دیگر مجروحان را دیده به #مسئول بهداری می گوید: من خوبم به دیگران برس و برمی گردد. #حالا تانکهای زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و میخواستند تک دشمن 👹را جواب دهند.
🔰محسن که #دوربینش را زده بودند کنار یکی از تانک ها جلو میرفت تا دیدبانی کند. مسئول #آتش بار بی سیم می زند، محسن جواب می دهد: دارند ما را می زنند. من کنار تانک هستم. گرای محل خودش را میدهد که در این حین #تیربار☄ روی تانکی که محسن کنار آن قرار داشت مورد #اصابت قرار می گیرد.
🔰محسن در بی سیم می گوید: دارند ما را میزنند ... زدنمون ... یا حسین ..." و دیگر صدای محسن شنیده نشده. دو روز بعد از #شهادت به پدرم گفته بودند که محسن مجروح شده است. همان شب 🌙تا صبح صدای پدر را #می شنیدم که مدام #متوسل می شود به آقا ابا عبدالله(ع).آن شب مرضیه(فرزندشهید) هم خیلی بی تابی میکرد.
🔰صب🌤ح برادرم آمد #منزل پدر و گفت: محسن مجروح شده و در یکی از #بیمارستان های تهران بستری است. و گفت یکی از دوستانش هم #شهید شده است. رفتم لباس 👕هایم را بپوشم که برویم #تهران. رو به برادرم کردم و گفتم: نکند محسن هم #شهید شده باشد.
🔰نمیدانم این حرف چرا به #یکباره به زبانم آمد. همین حرف کافی بود تا از رفتار برادرم #متوجه شوم که محسن به #آرزویش رسیده است.✅
#شهید_محسن_حیدری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh