eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣در جست و جوی🔍 حقیقت ناگاه رسیدیم به خَــطی از #پــرستویی آزاده🕊 و او، اینگونه #نوشته بود
6⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝به هوای دورهمی و اردو و به موسسه آمدیم. گروه بندی👥 شدیم و عدل شد سرگروهمان. با خوش اخلاقی و خنده رویی☺️ من را شیفته خودش کرد. با کتاب📘 دیدم که جانم می‌رود نگاهم را درباره عوض کرد. 📝خودش کتاب هنر را دوست می‌داشت. با عشق❤️ از آن حرف می‌زد. دستگیری اهل بیت از وسط جنگ و جبهه را تعریف می‌کرد. در گوشمان می‌خواند که انتخاب کنید. 📝می‌گفت: برو تو گلستان شهدا🌷 یکی‌شون بهت چشمک می‌زنه😉 همون . خودش هم با طرح رفاقت بسته بود. جمله‌هایش را روی تابلو می‌نوشت✍ از میانشان این در ذهنم حک شد: ! با تمام وجود درک کردم که تویی💖 و تنها راه رسیدن به این عشق است👌 📝در اردوی 💫 به رسیدیم. تا از اتوبوس🚎 پیاده شدیم کفش هایش رو در آورد. صحبتی از را برایمان نقل کرد: ما اینجا داریم قدم می‌ذاریم رو . وقتی جنازه ای پیدا میشه فقط چند تیکه استخونه😔 گوشتش کجاست؟ کجاست؟ چشمش کجاست⁉️ همه اینها تو این . 📝از ته دل آرزو می‌کرد که ای کاش بتواند با جریان‌ساز باشد. در آخرین پیامش📲 برایم نوشت: سلام داداش خوبی بدی دیدی ان‌شاءالله امروز عازمم دعاکن بشم. بهش زنگ زدم📞 پرسیدم: کی برمی‌گردی؟ خیلی جدی گفت: ان‌شاءالله دیگه . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تازه ‌رسیده‌ بودم‌ به ‌قرارگاه . همانطور که‌ داشتم ‌می‌رفتم، صحنه‌ای ‌عجیب ‌دیدم.. در آن‌ هوای ‌گرم ‌و در آن‌ موقع ‌از ظهر که تمامی ‌نیروها از شدت‌ گرما‌ داخل ‌سنگر بودند، کنار تانکر آب‌ نشسته‌ بود و با عشق، ظرف‌های ‌ناهار بچه‌های قرارگاه ‌را می‌شست.. گفتم‌ شاید‌ حاج‌احمد نباشد؛ اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم ‌خود اوست.. آیا فرمانده ‌تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله''ص'' با آن ‌همه ‌ابهت ‌و جذبه ‌در میدان، اومده ‌کنار تانکر آب‌ و ‌بشقاب‌های ‌نیروهایش‌ را می‌شوید؟ فوری ‌دوربینم ‌را ‌آماده ‌کردم ‌و ‌خیلی ‌سریع، قبل ‌از اینکه ‌متوجه‌ شود، ‌از او در آن‌ حالت ‌عکسی‌ به ‌یادگار گرفتم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh