eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣6⃣ به یاد #شهید_حامد_جوانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 6⃣3⃣1⃣ 🌷 🌹شهید حامد جوانی🌹 🔹همه جای بدنش بوده و به گفته پزشکان 85 درصد از مغزش در اثر ترکش آسیب دیده بود، اما افتخار پیدا کرد که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید. 🔸در عراق و سوریه بیش از ایران حامد جوانی را به عنوان می‌‌‌شناسند که بدون دست شهید شد. 🔹برای زدن حامد از چهار سمت فیلمبرداری شده بود و سه ماه شهادت حامد را که معروف به بود در شبکه پخش می‌‌کردند. 🔸بنابه گفته پدر: حامد تنها شهیدی بود که در به صورت ویژه دنبالش بودند و کردند. 🔹يکی از فرماندهان در سوریه: هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. 🔸کامیون را پر از می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. 🔹همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. 🔸آرزو داشت که مثل (ع) شهید بشود که همین اتفاق هم افتاد، هر دو قطع شده و بر اثر انفجار تخلیه می‌شود، علاوه بر این بدنش هم تمام بر اثر همین ترکش‌ها زخمی می‌شود. 🔹پدر شهید: آنجا مدافعان حرم اسم دارند، وقتی ما در بیمارستان های سوریه دنبالش می‌گشتیم و می‌گفتیم حامد جوانی ،کسی او را نمی‌شناخت اما می‌گفتند یک ایرانی داریم که مثل حضرت ابوالفضل شهید شده...» 🌷شادی روحش صلوات🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌴کت وشلوار اتوکشیده‌اش را روی زمین پهن کرد وشروع کرد به لگد کردن! گفتم چه میکنی پسرم؟ مادرنمی‌خواهم
🍂 اواخر عمرش همیشه جبهه بود و ماهم احوالش را از مادرش  می پرسیدیم . بعد از صحبت در رابطه با جبهه ، مادرش می گفت : صمد جان  می گفت  می خواهم برايت را بیاورم . به ايشان می گفتم پسرجان شما کجا و کربلا کجا ؟ مگر می شود توی این جنگ بروی برايم خاک کربلا بیاوری ؟ 🍃 اما شهيد صمد  خیلی به منقول داد كه خاک کربلا را برايم بیاورد . مادرش می گفت دوستاش به من مي گفتن صمد بعضی وقتها در خاک عراق می رود و زیارت امام حسین (ع) هم رفته است اما خودش چیزی بهم نمی گفت . 🍂آيا شما هم  خاک را در دست های شهید عزیز می بینید ؟ همین قدر می دانم که  جنازه شهید عزیز چند شبانه روز توی آب بود و  این را هم دیدم که همسرشهید صمد و مادرش آن روز که جنازه شهید رو آوردن با دستمالی خاک را که با خون خودش رنگین شد (خاک شهادتگاه شهید)  را از پاک می کردند وبعنوان خاک کربلا و شهید آن را نگهداری نمودند 🍃 و مادرش ندبه می کرد که می دانستم که صمد من به وفا می کند و به من قول خاک کربلا را داده و با خاک کربلا جنازه اش آمده . راستی میدانید که این شعار تحقق عینی داشته که : 🌷این گل پرپر از کجا آمده         🌷 از سفر کرببلا آمده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هر که با هر چه به #دستش می رسيد روی #قرآن، خطِ کوفی می کشید... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🕊رفـت و حتـی... کسی از #سوریه نیآورد به شـهر؛ چفیه و قمقمه‌اش، کوله و پوتینش را...🕊🌷 #شهید_جاویدا
4⃣4⃣5⃣ 🌷 💠 به روایت همسر شهید 🌷یکی از دوستانش گفت من مرتضی را دیده‌ام و حتی بخشی از مرتضی را در چفیه‌ای جمع کردم😢 و... 🌷هرکس روایتی از شهادت مرتضی داشت، ⚡️اما واقعیت آن است که هنوز هیچ‌یک از آن حرف‌ها من را نکرده. با این‌ حال زیبایی روایت‌ها، هم‌زمانش از او بود. 🌷یکی دیگر از دوستانش می‌گفت که زخمی شد، دستکشی پوشید تا روحیه نیروهایش از دیدن مجروحیت💔 او کم نشود و با همان دست‌ها کارش را ادامه می‌داد. 🌷می‌گفتند بعد از شهادتِ🕊 نیروهایش بهم می‌ریخت و همیشه می‌گفت «پدر و مادرهای‌شان این بچه‌ها را به من . من نمی‌توانم جواب آنها را بدهم😔!» مخصوصاً بعد از شهادت « » که تک پسر خانواده بود. 🌷برای منی که هیچ‌گاه حتی در تصوراتم💭 هم به نداشتن «مرتضی» فکر نمی‌کردم، بسیار سخت بود😭. مرتضی تمام دل‌خوشی و داشته زندگی من بود. ⚡️اما، اکنون آرامم و راضی. 🌷من از شهادت خوشحالم. خوشحالم که حتی اگر نیست، در راه هدف🎯 و خاندانی او را داده‌ایم که تمام عالم آرزوی شدن برای آنها را دارند. قطعاً مرتضی در هر دو دنیا دست ما را خواهد گرفت😊. جای مرتضی خالی است، اما من و به داشتن «مرتضای شهید» افتخار می‌کنیم👌. 🌷 خیلی به او وابسته بودم💞. با اینکه اغلب اوقات بودیم و به ناچار کارهایم را خودم انجام می‌دادم، اما این‌ها از وابستگی من به او کم نکرده بود🚫! شاید همیشه امید این را داشتم که روزی همه این سختی‌ها تمام می‌شود و ما هم زندگی آرامی خواهیم داشت... 12 روز بعد از رفتنش به رسید، 21 دی ماه! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هیچ‌وقت از مرتضی نشنیدیم که #غیبت🚫 کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر
💠قلبی به وسعت دریا از مشهد #انگشتری خریده بود که خیلی آن را دوست داشت، یک بار یکی از همکاران به او گفت:《چه قدر انگشتر #قشنگی داری مرتضی،از کجا گرفتیش؟》 انگشتر را از #دستش در آورد و گفت:《از مشهد،بیا برا تو》 و بدون هیچ حرفی، انگشتر را #بخشید، به او گفتم:《حالا یه ذره صبر کن شاید بعدا #پشیمون بشی》 گفت:《دیگه اونو بخشیدمش》 می دانستم که از #صمیم_قلب این کار را کرده است. #شهید_مرتضی_حسین_پور🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دوست شهید که داشته باشی 😍 نیازی به عشق‌های بیخودی نداری؛ میدونی یکی حواسش بهت هست 😇 ، یکی که اومده ت
💔🍃💔 تقریبا روزهایی بود که حمید آقا میخواست بره دلم براش شده بود💔 بهش زدم گفتم فردا بعدازظهر میام میخوام ببینمت، طبق معمول خیلی با ادب و احترام و خیلی شد☺️ فردا رفتم پیشش کلی با هم حرف زدیم من معمولا توی مهمونی‌ها میوه نمیخورم ولی حمید آقا عاشق بود برام انار آوردش❤️ گفتم حمید من میخورم خیلی اصرار داشت انار بخورم ولی نخوردم😒 با این وجود همش میزد😃 حتی میخواست برام دون کنه که نذاشتم ولی کاش از انار رو میخوردم 😔😔😔 💔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‌ ♨️پیش بینی شهید اندرزگو 🔸چند ماه قبل از در خانه نشسته بودیم. یک ذغال گداخته🔥 را برداشت و کف گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید😲 دستت نمی سوزد⁉️ 🔹سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به هم حرام⛔️ است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و پیروز✌️ خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش است. از آنروز به بعد منتظر حضرت ولی عصر(عج)💫 باشید. 🔸بعد گفت: در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان می شوید⁉️ سید پاسخ داد خیر❌ من آنروز نیستم. ❤️شهید سید علی اندرزگو❤️ 👌شهیدی که با مولا علی گره خورده است و در آسمانی شد. (ره) در وصف ایشان فرمود: 💠اگر مثل او (شهیداندرزگو) داشتیم دنیـ🌍ـا زیر سلطه اسلام بود روای: همسر بزرگوار شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷جان امام حسین (ع) دعا کن من به عنوان یک با ترکش شهید نشم❌ تا روز قیامت شرمنده نیروهایی که با توپ شده‌اند باشم، دعا کن من هم گلوله توپ💥 نصیبم شود، اگر میخواهی دعا کنی، دعا کن . 🌷چند روز بعد در ٢۴ سالگی اش، درست چند روز قبل از مراسم اش، همان شد که خودش میخواست👌 "تکه تکه" و ، پیکرش را از روی انگشتر هدیه مادر💍 شناسایی کردند 🌷تکه ای از را کمی بعد از شهادت و فرستادن پیکر به تهران یافتند و آن تکه را در همان حوالی شهادتش🕊 در یکی از روستاهای سرپل ذهاب به سمت پادگان ابوذر دفنش کردند، کنار همان جاده‌ای که "زائران کربلا" از آن میگذرند و خاک اتوبوس ها بر روی سنگ می نشیند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‌ ♨️پیش بینی شهید اندرزگو 🔸چند ماه قبل از در خانه نشسته بودیم. یک ذغال گداخته🔥 را برداشت و کف گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید😲 دستت نمی سوزد⁉️ 🔹سید لبخندی زد و گفت: این که هیچ، بدن من به هم حرام⛔️ است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و پیروز✌️ خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش است. از آنروز به بعد منتظر حضرت ولی عصر(عج)♥️ باشید. 🔸بعد گفت: در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان می شوید؟؟ سید پاسخ داد خیر❌ من آنروز نیستم. 🔰شهیدی که با مولا علی گره خورده است و در آسمانی شد🕊 💠 (ره) در وصف ایشان فرمود: اگر مثل او (شهیداندرزگو) داشتیم دنیـ🌍ـا زیر سلطه اسلام بود روای: همسر بزرگوار شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ همیشه با دو #سه نفر میرفت گلزار🌸 شهداقدم به قدم که #میرفت جلو ، دلتنگ 💔تر از قبل میشد ، دلتنگ #شه
☘✨ ⚜از کنار صف جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا🤲 گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که قاسم آمده حرم. 🔅 از لابه‌لای صف های می‌آمدند پیش حاجی. آرام و مهربان🌷 میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند کند . وقت رفتن گفت: ⚜«آقای امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: « شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود شهدا..... 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز🌸🌿 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
! 🔸شهید احمدوکیلی در جریان عملیات آزادسازی شهر توسط حزب کومله به اسارت گرفته شد. دشمنان👿 برای اعتراف گرفتن، هر دو را از بازو بریدند 🔸با دستگاه های برقی〽️ تمام را سوزاندند. بعد از آن پوست های نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده😣 و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند😭 🔹او مرتب زمزمه میکرد. سرانجام اورا داخل دیگ آبجوش♨️ انداختند و همان جا به دیدار معشوق شتافت🕊کومله ها جسدش را مثله نموده و را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان ! 💢چه رفتند تا ما الان در آسایش بمونیم. ولی کسانی توی این مملکت مسئولند که حاظر نیستند حتی نام ها بنام شان باشد ایم😭😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠شهیدی که گوشت بدنش را خوردند! ابتدا دو رو از بازو قطع⚡️ کردند در دیگ آب نمک انداختند با تمام زخم‌ها و .. در انتها در دیگ ريختند و پختند. و جگرش را به خورد هم سلولی‌هاش دادند😭 و بقیه را خودشان خوردند. ♨️این کار کومله و دموکرات‌ها در دهه ۶۰ بود. پدران و مادران که در جوانرود و مهاباد خانه های مردم رو غارت کردن و... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh