eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی کم خانه بود، اکثراً #ماموریت بودند. اطرافیان همیشه اعتراض می‌کردند و به من می‌گفتند که شما چگونه تحمل می‌کنید❗️ بچه‌ها یک #دل_سیر پدرشان را ندیدند.❗️ یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمی‌خواهی استراحت کنی؟»⁉️ گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است...🍃 #شهید_رحیم_کابلی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰خوابی که خبر از شهادت مهدی را داد 🔸دو روز مانده به #شهادت مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک #زیرزمین تاریک و غبار آلود🌫 آقایی نورانی💫 بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست⁉️ وی پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته #دمشقم را ببرم " 🔹این خواب دو روز بعد با #خبرشهادت مهدی تعبیر شد و با صحنه هایی که خانواده شهید در معراج شهدا🌷 دیدند مطابقت پیدا کرد. 🔻مادر شهید می گوید: صد در صد از #راهی که انتخاب کردم راضی هستم👌 و این باعث #افتخار من است. اگر برای مهدی غیر از این پیش می آمد من باید شـ⚡️ـک می کردم. #شهادت لیاقتش بود. 🔸مهدی حالت خاصی داشت. هیچ وقت نمی توانستم وی را با #دل_سیر نگاه کنم. برای همین هر وقت می آمد جلوی پایم می نشست سریع بلند می شدم👤 یا می آمد جلویم می ایستاد سرم را پایین می انداختم گویی قلبم💓 کَنده می شد. این حالت را از کودکی نسبت به #مهدی داشتم. هر وقت در نماز می نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش کج. من میگفتم خدا من که نمی دانم این چه می خواهد😔 هر چه می خواهد #حاجت_روایش کن. #شهید_مهدی_عزیزی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰خوابی که خبر از شهادت مهدی را داد 🔸دو روز مانده به #شهادت مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک #زیرزمین تاریک و غبار آلود🌫 آقایی نورانی💫 بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست⁉️ وی پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته #دمشقم را ببرم " 🔹این خواب دو روز بعد با #خبرشهادت مهدی تعبیر شد و با صحنه هایی که خانواده شهید در معراج شهدا🌷 دیدند مطابقت پیدا کرد. 🔻مادر شهید می گوید: صد در صد از #راهی که انتخاب کردم راضی هستم👌 و این باعث #افتخار من است. اگر برای مهدی غیر از این پیش می آمد من باید شـ⚡️ـک می کردم. #شهادت لیاقتش بود. 🔸مهدی حالت خاصی داشت. هیچ وقت نمی توانستم وی را با #دل_سیر نگاه کنم. برای همین هر وقت می آمد جلوی پایم می نشست سریع بلند می شدم👤 یا می آمد جلویم می ایستاد سرم را پایین می انداختم گویی قلبم💓 کَنده می شد. این حالت را از کودکی نسبت به #مهدی داشتم. هر وقت در نماز می نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش کج. من میگفتم خدا من که نمی دانم این چه می خواهد😔 هر چه می خواهد #حاجت_روایش کن. #شهید_مهدی_عزیزی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهید 🔸بارها از او خواستیم لباس مشکی خود را از تن در آورد اما او قبول نمیکرد❌ میگفت تا دنیا
🔰خوابی که خبر از شهادت مهدی را داد 🔸دو روز مانده به مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک تاریک و غبار آلود🌫 آقایی نورانی💫 بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست⁉️ وی پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته را ببرم " 🔹این خواب دو روز بعد با مهدی تعبیر شد و با صحنه هایی که خانواده شهید در معراج شهدا🌷 دیدند مطابقت پیدا کرد. 🔻مادر شهید می گوید: صد در صد از که انتخاب کردم راضی هستم👌 و این باعث من است. اگر برای مهدی غیر از این پیش می آمد من باید شـ⚡️ـک می کردم. لیاقتش بود. 🔸مهدی حالت خاصی داشت. هیچ وقت نمی توانستم وی را با نگاه کنم. برای همین هر وقت می آمد جلوی پایم می نشست سریع بلند می شدم👤 یا می آمد جلویم می ایستاد سرم را پایین می انداختم گویی قلبم💓 کَنده می شد. این حالت را از کودکی نسبت به داشتم. هر وقت در نماز می نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش کج. من میگفتم خدا من که نمی دانم این چه می خواهد😔 هر چه می خواهد کن. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh