🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣9⃣ به یاد #شهید_وحید_نومی_گلزار🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠خاطره پدرشهید
🔰بار #آخر که می خواست بره عراق اومد خونمون که از ما خداحافظی👋 کنه تو پارکینگ خونمون🏡 حدود دو ساعت #باهم قدم زدیم و حرف زدیم که بتونم راضیش کنم نره🚫 عراق
🔰هرچی استدلال آوردم و زور زدم نشد❌جوابام رو با آیه های #قران میداد تا جایی که دیگه بهش گفتم باشه من تسلیمم✋
🔰اومدم بالا قبل این که خودش بیاد به #مادرش گفتم من نتونستم🚫 قانعش کنم که نره خودش هم اومد بالا که با مادرش هم خدافظی کنه که مادرش هم شروع کرد به گریه کردن😭 که نرو…
🔰بعد بعنوان #آخرین تیر ترکش بهش گفته بود تو بچه داری #پدری اگه بلایی سرت بیاد تکلیف بچه ات چیه⁉️ که #وحید برمی گرده می گه شما هستین شما نباشین همسایه ها 🏘هستن اینجا #تبریزه شیعه هستن مردم مشکلی پیش نمیاد✘
🔰تازه اگر هیچ کدوم شما نباشین #خدای شما هست ولی اونجا تو #عراق ما با بچه هایی طرف هستیم که تکفیری👹 ها همه اعضای خانوادشون رو #جلو_چشمشون سلاخی کردن و به خاک و خون کشیدن😔 پس تکلیف اونا چی می شه⁉️
🔰اونا کسایی هستن که بچه #دوساله رو با سرنیزه زدن به دیوار 😭اگه ما نریم با اونا بجنگیم میان سمت مرزای خودمون و این اتفاقات برا #خودمون می افته اینا رو گفت و مادرش رو هم قانع کرد✅
#شهید_وحید_نومی_گلزار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شست بارانـ🌧 همه ی کوچه، #خیابان ها را پس چرا مانـده #غمت بر دلِـ💔 بارانے من⁉️ #شهید_محمدرضا_دهقا
1⃣3⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نمازعیدفطر
🔰 #دوساله بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود.
🔰در #قنوت رکعت اول حواسم به سمت #محمدرضا کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکیهایش را مشت میکرد و میخورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوشجان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است.
🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم #محمدرضا نیست❌ بانگرانی #نمازم را تمام کردم. از صدای #اعتراض نمازگزاران متوجه شدم دستهگلی به آب داده است♀ شرمنده شدم.
🔰 #چادرم را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از #صف_اول بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفشهام👡 را هم نپوشیدم🚫 و #پابرهنه به خانه برگشتم.
🔰محمدرضا همه #مُهرها را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها #بازی میکرد.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم #مسجد و هیئت نبردم❌
🔰اما مسجد و هیئت را به #خانه آوردم و روی #اعتقادات بچه ها کار کردم👌
📚برگرفته از کتاب #ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان 🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh