eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قهوه مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید ی
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ #شهید_دکتر_چمران: توی کوچه پیرمردی رو #دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود... سن و #سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛😞 اون شب رخت و #خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...💭 رخت و #خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد #شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد و #مریض شدم ...‼️ #اما روحم شفا پیدا کرد چه مریضی #لذت_بخشی ...☺️ #شهید_مصطفی_چمران🌷 #وزیر_دفاع_سابق 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید راه چمنی در بین کودکان #سوری پس از آزاد سازی✌️ شهر از چنگال تروریست ها👹 #شهید_ابوالفضل_راه_چم
6⃣4⃣0⃣1⃣ 🌷 💠سفر راهیان نور 🔰داخل اتوبوس🚎 نشستیم اتوبوس حرکت کرد دوربین📷 را روشن کرد و گفت: خانم این را نگاه کن. گفت: ببین این شهید🌷 چقدر شبیه من👥 هست. 🔰دوربین گرفتم و به عکس نگاه کردم. به آقا ابوالفضل گفتم: واقعا شبیه هم هستید👌 به من گفت: این عکس را به کسی نشان نده❌ و این ماجرا را برای کسی . گفتم: چشم... 🔰گذشت تا چند روز بعد آقا ابوالفضل که خانه پدر🏡 آقا ابوالفضل با بقیه خواهر ها و برادرانش جمع بودیم و مشغول نگاه کردن و کلیپ های🎞 آقا ابوالفضل بودیم. یاد عکس و آن شهید و آقا ابوالفضل به اون شهید افتادم. 🔰عکس📷 را پیدا کردم و به آقا ابوالفضل نشان دادم و گفتم: میدانی این کیه⁉️گفت: معلومه ابوالفضله دیگه. گفتم: نه آقا نیست🚫 و داستان را برایش تعریف کردم. 🔰آقا ابوالفضل 11 اسفند ماه📆 به رفت و تحویل سال با من تماس گرفت☎️ در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم: شما هم آنجا رفتید که گفت: بله کلی هم از ها پذیرایی کردیم😄 🔰سه روز قبل از نیز با من تماس گرفت و به او گفتم: دلمـ💔 برایت تنگ شده و آقا ابوالفضل با پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم هستی💞 من جواب دادم که نمی توانی این بار به جای 45 روز 40 روز بمانی و زود برگردی که گفت: امکانش نیست⛔️ اینجا کار زیاد است. ماه 1395 بر اثر ترکش خمپاره💥 در جنوب غرب حلب به فیض شهادت🌷 نائل آمد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برادر مهربان ⭐️راوی: نورهان دقدوق خواهر شهید 🍃 #احمد با رفتارش، به من عشق، علاقه❤️ و وفاداری به خ
🍃🌹🍃🌹🍃 🍃ماه رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، انتظار را می کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید، 🍃او رمضان را برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست سفارش می کرد که به رسیدگی کنیم، از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده های که می شناخت می داد، 🍃با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب کند . 🍃بچه ها همچنان راه احمد را ادامه داده و این کار را انجام میدهند. 🌷 📚 کتاب "ملاقات در ملکوت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 4⃣2⃣ 🔮وقتی رفتم بیمارستان دیدم آن جا هستند و مصطفي را از اتاق عمل می آورند، می خندید، خوش حال شدم😍 خودم را آماده کردم که منتقل می شویم تهران و تا مدتی راحت می شویم. شب به مصطفی گفتم می رویم؟ خندید و گفت نمی روم🚷 من اگر بروم تهران روحيه بچه ها ضعيف می شود. اگر نمی توانم در خط بجنگم لااقل اینجا باشم. در سختیهایشان باشم. 🔮من خیلی عصبی شدم😣 باورم نمی شد گفتم هرکی می شود می رود که رسیدگی بیش تر بشود. اگر می خواهید مثل دیگران باشید، لااقل در این مسئله مثل دیگران باشید. ولی مصطفی به شدت قبول نمی کرد می گفت هنوز کار از دستم می آید نمی توانم بچه ها را ول کنم، در تهران کاری ندارم❌ حتی حاضر نبود کولر روشن کند اهواز خیلی گرم بود و پای مصطفی توی که پوستش به خاطر گرما خورده شده بود و خون می آمد💔 🔮اما می گفت چه طور کولر روشن کنم وقتی بچه ها در جبهه زیر گرما♨️ می جنگند. همين غذایی را می خورد که همه می خوردند. در ما غذایی نداشتیم. یک روز "ناصر فرج اللهی" که آن وقت با ما بود وبعد شد، گفتم این طور نمی شود مصطفی خیلی ضعیف شده، خون ریزی کرده، درد دارد. 🔮خودم برایش غذا می پزم و از او خواستم یک زودپز برایم بیاورد. خودم هم رفتم شهر مرغ🍗 خریدم که برای مصطفی سوپ🥘 درست کنم ناصرگفت قبول نمی کند گفتم نمی گذاريم مصطفی بفهمد می گوییم درست کرده. من بااحساس برخورد می کردم. او احتیاج به تقويت داشت، دلم خیلی برایش می سوخت. 🔮زودپز را چون خودمان گاز نداشتيم بردیم اتاق كلاه سبزها. آن جا اتاق افسر های بود و يخچال گاز و... داشت. به ناصر گفتم وقتی زودپز سوت زد، هرکس دراتاق بود نیم ساعت📟 بعد گاز را خاموش کند. ناصر رفت زودپز را گذاشت. آن روز افسرها از پادگان آمده بودند و آن جا جلسه داشتند. من در طبقه بالا نماز می خواندم. یک دفعه صدای انفجاری💥 شنیدیم که از داخل خود ستاد بود. فکر کردیم توپ به ستاد خورده. افسرها از اتاق می دویدند بیرون وهمه فکر می کردند این ها خورده اند. 🔮بعد فهمیدم زودپز سوت نكشيده و وسط جلسه شان شده. اتفاق خنده دار😅 و در عین حال ناراحت کننده ای بود همه مي گفتند جریان چی بوده؟ زودپز خانم دکتر منفجر شده و... نمی دانستم به مصطفی چه طور بگویم که ما چه کرده ایم. در ستاد برگشتم بالا و همان طور می خندیدم. گفتم مصطفي یک چیز به شما می گویم نمی شوید؟ ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب #قسمت_سی_دوم 💢مى توانى ببینى که اکنون #حسین چه مى کند.
📚 ⛅️ 3⃣3⃣ 💢از او در مى گذرد اگر چه از مى خورد اما به کشتنش راضى نمى شود. ☄چنین فقط از دست و دل کسى چون برمى آید.کسى به کسانى برخیزد که او را محاصره کرده اند... 🖤و هر کدام براى کشتنش از دیگرى سبقت مى گیرند....کسى دلش براى کسانى بسوزد که با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر و کمان ، کمین کرده اند تا بر او وارد آورند و زودتر کارش را بسازند.واى ... مشت بر پیشانى مکوب زینب ! اگر چه این سنگ که از مقابل مى آید، پیشانى حسین است. 💢فقط کاش حسین ، پیراهن را به ستردن پیشانى ، بالا نیاورد.. و سینه اش طمع تیر را برنیانگیزد.رویت را مخراش ! مویت را پریشان مکن زینب ! که لب به بگشایى و زمین و زمان را به هم بریزى... و کائنات را کن فیکون کنى! ابر سیاه در آسمان🌫 صاف ، 🖤آتش🔥 گرفتن گونه هاى خورشید،☀️ برپا شدن طوفانى به رنگ سرخ❤️ ، آنسان که چشم از دیدن چشم به عجز بیاید، برانگیخته شدن غبار سیاه و فروباریدن خون ، این تکانهاى بى وقفه زمین ، این لرزش شانه هاى آسمان ، همه از سر این کلامى است که تو اراده کردى و بر زبان نیاوردى:کاش آسمان به زمین بیاید و کاش کوهها تکه تکه شوند و بر دامن بیابانها فرو بریزند، کاش... 💢اگر این ((کاش )) که بر دل تو مى گذرد، بر زبان تو جارى شود،... از هم مى گسلد و ستونهاى آسمان فرو مى ریزد. اگر تو بخواهى ، خدا طومار زمین و آسمان را به هم مى پیچد، اگر تو بگویى ، زمین تمام اهلش را در خویش مى بلعد، اگر تو نفرین کنى ، خورشید جهان را شعله ور مى کند و کوهها را در آتش خویش مى گدازد. اما مکن ، مگو، مخواه زینب!✨ 🖤چون رگ بریده دور خودت بچرخ ، چون ماهى🐟 به خاك افتاده در تب و تاب بسوز، اما لب به نفرین بازمکن. اتمام حجت کن ! فریاد بزن ، بگو که : و یحکم ! اما فیکم مسلم!وا ى بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست.اما به آتش 🔥نفرینت دچارشان مکن.گرز فریادت را بر سر بکوب که : _✨ننگ بر تو! پسر پیامبر را مى کشند و تو نگاه مى کنى ؟! 💢بگذار او 😭کند و روى از تو برگرداند و کلام تو را نشنیده بگیرد. بگذار شمر بر سر یاران خود نعره بزند: مادرانتان به بنشیند! براى کشتن این مرد معطل چه هستید؟! و همه آنها که مى کردند یا ملاحظه یا وحشت از کشتن حسین ، به او حمله برند... و هر کدام زخمى بر زخمهاى او بیفزایند. 🖤بگذار زرعه بن شمشیرش🗡 را از پشت بر شانه چپ حسینت فرود بیاورد و میان دست و پیکر او فاصله بیندازد.... بگذار آن دیگرى که رویش را پوشانده است... گردن حسین را به ضربه شمشیرش بشکافد.بگذار با نیزه بلندش حسین را به خاك بیندازد. بگذار ، به قصد جدا کردن سر حسین از اسب فرود بیاید اما زانوانش از وحشت سست شود،... به خاك بیفتد و عتاب و ناسازگارى شمر را تحمل کند.... 💢بگذار... نگاه کن ! حسین به کجا مى نگرد؟ ... آرى به خیمه 🏕ها بر مى گردد، واى ... انگار این ، قصد ها راکرده اند.از اعماق جگر فریاد بزن : _حسین هنوز زنده است نامرد مردمان! اما نفرین نکن!حسین ، خود از زمین خیز برمى دارد و تن مجروح را به دست یله مى دهد و با صلابتى زخم خورده فریاد مى کشد: 🖤واى بر شما اى پیروان ال ابى سفیان ! اگر ندارید و از نمى ترسید لااقل باشید.این فریاد، دل را .. ..... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مراسم عزاداری #بین_شبهای_قدر وایام #شهادت_امیر_المومنین علی(علیه السلام) 💺سخنران: حجت الاسلام صابر
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس در ایام شهادت علی(علیه السلام) به مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان نیاز داریم ⛔️ حتی با مبلغ کم هم میتوانید در این امر خدا پسندانه باشید 👌 و ثواب والایی ببرید 😊 ♨️ چنانچه تمایل به دارید😇 درخدمت شما بزرگواران هستیم🔹 6037701156779453 علیرضا دهقان دهنوی-بانک کشاورزی 💳 🔴ضمنا چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد مابقی وجوهات صرف امورات ومجالس بعدی هیئت می شود هیئت محبان جوادالائمه(علیه السلام) 🌷🍃🌷🍃 @ShahidNazarzadeh
♨️⚘ پویش رزمایش مواسات 📦 💚 تهیه و توزیع بسته معیشتی بین نیازمندان شناسایی شده 💚 📌 شماره کارت💳 جهت ارسال کمک های خیرخواهانه و شما 😇 🔹 ۵۰۴۱ _ ۷۲۱۰ _ ۲۰۶۴ _ ۱۷۱۹ 🔸 ⛔️ به نام مرتضی آقا محمدی 〽️ تلفن تماس جهت هماهنگی . ۰۹۳۰۹۵۳۳۷۹۵🛑 📢 شما میتوانید با مبلغ کمی✔️ هم در این امر خدا پسندانه👌 باشید 😊 ↩ لطفا عکس دانلود و منتشر شود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان (علیه السلام)دردهه اول ماه محرم به مبلغ تومان نیاز داریم ⛔️ حتی با مبلغ کم هم میتوانید در این امر خدا پسندانه باشید 👌 و ثواب والایی ببرید 😊 ♨️ چنانچه تمایل به دارید😇 درخدمت شما بزرگواران هستیم🔹 6037701156779453 علیرضا دهقان دهنوی-بانک کشاورزی 💳 🔴ضمنا چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد مابقی وجوهات صرف امورات ومجالس بعدی هیئت می شود 📅زمان برگزاری مجلس: ازدوشنبه(۱۸مرداد)بمدت۱۰شب-ساعت۲۰:۴۵ 🚪مکان برگزاری مجلس: ؛حجاب۲۱بیت شهیدنظرزاده(علامت پرچم) باحضورخواهران وبرادران هیئت محبان جوادالائمه(علیه السلام) 🌷🍃🌷🍃 @ShahidNazarzadeh
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مراسم شهادت امام جواد علیه السلام به کمک های مالی شما عزیزان نیازمندیم . حتی با مبلغ کم هم میتوانید در این امر خدا پسندانه باشید 👌 و ثواب والایی ببرید 😊 ♨️ چنانچه تمایل به دارید😇 درخدمت شما بزرگواران هستیم🔹 6274-1211-9671-7243 حسین شایسته میرزا زاده 💳 🔴ضمنا چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد مابقی وجوهات صرف امورات ومجالس بعدی هیئت می شود ••هِیئَت مُحِبانٖ جَوْادُ الاَئِمِهٰ(علیه السلام)•• 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh