🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣8⃣به یاد #شهید_مهدی_عسگـــری 🕊🌷🕊 شـادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#آرزوی_شهیــــد🌷
🔰انگار دنیا برای #روح بزرگش کوچک شده بود...
🌾تاب ماندن نداشت
♨️ #غیرتش اجازه نمیداد🚫
چند روز قبل از رفتنش که با همسر و نازنین فاطمه اش به #امامزاده_محمد رفت
🔰بر مزار #شهدای_مدافع نشست و گفت: "چه حالی میده بری بخاطر بی بی شهیدبشیــ🕊 جنازت زیرآفتاب☀️ بمونه و برنگرده... #آخ_یعنی_میشه..."
🔰 #یک_ماه از این حرف ها نگذشته بود که به آرزویش رسید و پیکرش در جوار بی بی جا ماند
#همانطور_که_خواسته_بود...
#شهید_مهدی_عسگـــری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از ویژگی شهدا #کَیِّس بودنشان است.... آنان #زیرک بودند و خدا را طلب کردند در ازای #جان....! و خداوند
4⃣2⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✍به قلم خواهر بزرگوار #شهیدمحمدرضادهقان🌹
🔰چند ماهی از #شهادت آقا رسول و آقا محمودرضا می گذشت.من در حد #اسم دو شهید🌷 آشنایی داشتم، غافل از اینکه محمد، سخت به تکاپو افتاده برای شناختن این دو شهید 👥و بعدها متوجه شدم سخت دلبسته ی💞 هر دو شده.
🔰یه روز یادمه شروع کرد به توضیح دادن راجع به آقا محمودرضا بیضایی:📜
اسمش محمودرضاست اما اسم نظامیش #حسین_نصرتیه. اهل تبریز؛ یه دختر داره مثل فرشته ها، اسمش #کوثره.
🔰می دونستی بعد از چند ماه اولین کسی که روز #تاسوعا چراغ های💡 حرم عمه ی سادات (س) رو #روشن کرده، آقا محمودرضا بوده؟😍
🔰چنان با هیجان 😃و با حوصله از #شهیدبیضایی می گفت که اگر خبر نداشتم، فکر می کردم حتما باهاش آشنا بوده!
🔰آخرش گفت: ببین! من #سایت برادر شهید بیضایی رو دارم، می تونی ازش اطلاعات بگیری! من مات مونده بودم😦! #اطلاعات بگیرم برای چی؟!!
🔰گفت: چی میشه صفحه ی اینستای خودتو بزنی به نامش؟ من #آقارسول رو معرفی می کنم توی اینستا📱، تو هم آقا محمودرضا ؛و شروع کرد از غربت این دو شهید👥 گفتن...
🔰راست می گفت. با این که ماه ها از #شهادت این دو عزیز می گذشت، اما کمتر کسی ازشون اطلاعات داشت.حتی یادمه یه روز ناراحت😔 اومد و گفت:امروز رفته بودم بهشت زهرا (س)
🔰 یه بنر زده بودن برای #شهدای_مدافع؛ دو طرف بنر دو تا عکس متفاوت از آقا محمودرضا بود. زیر یکی نوشته بود محمودرضا #بیضایی؛ زیر یکی نوشته بود حسین #نصرتی!
🔰مردم حتی انقدر نمی دونن که این دو نفر یکی اند✔️!!! خلاصه خودش شروع به کار کرد. اسم صفحه ی منم عوض کرد📱؛ صفحه شد به نام #شهید_محمودرضا_بیضایی
🔰اوایل خودش صفحه رو اداره می کرد، تا بعدها که داد دست من. حدود #بیست روز از #شهادت_برادرم گذشته بود که به خودم اومدم و دیدم صاحب پیج آقا رسول و آقا محمودرضا به رفقای شهیدش رسیده🕊...
🔰حالا دیگه لازم بود آقا محمودرضا رو توی اینستا به همه معرفی کنم... کجای کار ما می لنگه😔؟! چرا محمدرضا با معرفی و شناسایی آقا رسول، به وصال رسید و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟!
🔰همیشه یاد کوثر خانم بود. می گفت: آقا محمودرضا یه #رقیه ی کوچولو داره...
چقدر گاهی دلتنگ 💔بود برای زیارت #مزار آقا محمودرضا. اما دستش نمی رسید.
🔰محمدرضا دست دراز کرد و دست های آقا رسول و حسین آقای نصرتی رو گرفت👌...گاهی فکر می کنم نفر بعدی که دستش برسه به دستهای #محمدرضا کیه؟ این زنجیره⛓ ادامه داره؟!
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مستانہ بہ این دنیا خندیدنـد و #رفتنــــد و ما #مُشتاقانہ درگیرِ دنیاییم ! ای ڪاش #بیدار شویم قبل ا
0⃣8⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠فرح بعد روضه
🔰 ظهربود که کلاسم تو دانشگاه🏢 تموم شد.زنگ زدم📞 به محمد گفتم بریم؟؟؟
گفت:من میخوام برم #گلزارشهدا میای؟!
باهم راهی شدیم👥،تو راه که میرفتیم محمد شروع کرد به خاطره تعریف کردن از خودش از آموزش از #شهدای_مدافع حرم و...
🔰نزدیک مزار #شهید_رسول_خلیلی که رسیدیم ترمز زد📛 ؛گفت:بریم سر مزار #آقارسول .علاقه شدیدی به #شهیدخلیلی داشت❤️😍
🔰یک شب🌙 وقتی برای اولین بار به هیئت #ریحانه_النبی رفتیم و جلوی در هیئت عکس #آقا_رسول را به من نشان داد متوجه این علاقهاش شدم👌
🔰-میشناسیش⁉️
+فقط اسمش رو شنیدم
-رسول #رفیق_معنوی من است☺️. چیزهای زیادی از او میدانم برایت تعریف میکنم.
🔰سر مزار مشغول خواندن فاتحه بودم که گفت: #روضه بذار
+ندارم از گوشیم📱 پاک شده
-خدا خیرت بده سریع یه روضه #حضرت زینب دانلود کن گوش بدیم🎧.
سریع دانلود کردم و زدم برای پخش ⏸
بعداز آن روز همیشه روضه حضرت زینب رو داشتم
🔰روضه که تمام شد رو کردم به #محمدرضا و گفتم بشین از تو یه عکس بگیرم📸،نشست عکس #شهیدخلیلی رو بغل کرد و لبخند زد.گفتم اینجوری نه زشته😕!
🔰وقتی #شهید بشی میگن شهید لوس بوده...گفت: اشکال نداره فرح بعد از روضه است.دوربین گوشی من آن لحظه را ثبت کرد📲 یک عکس با #لبخند همیشگی😊...
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh