eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣8⃣ #خاطرات_شهدا🌷 💠 شهیدی که از مزارش بوی گلاب می آید. #شهید_عطری❤️🕊 🌷شهید #سید_احمد_پلارک در ز
2⃣5⃣1⃣ 🌷 شــ‌هید گـ‌منامی که با عنایت شهید نامـدار شد . . 🔸 🌷 در تهران متولد شد. 🔹وی قبل از اخذ دیپلم به جبهه های حق علیه باطل اعزام و در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین مفقود الاثر شد. ‌‌🔸سالها بود خانواده منتظر بازگشت عزیزشان بودند. 🔹در یکی از روزها خواهر شهید "ملاحسنی" بر سر مزار 🌷 (شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود) در قاب بالای سر در یک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت وجود دارد. 🔸پس از بررسی، خانواده شهید پلارک را جویا می شود، خانواده ایشان می گویند شهید پلارک هر کدام از دوستانش که به فیض نائل می شد بالای سرش یک ضربدر می زد. 🔹معلوم شد که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده . 🔸خواهر شهید ملا حسنی شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهد که به برادرم بگو یک نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد . ‌🔹این خواهر دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خود را در می بیند و او به خواهرش می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من که برای دیدار شما آمده ام. خواهرش می گوید: کی؟ شهیدملاحسنی به او می گوید: " در نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند؛ قبر وسطی مربوط به من است. 🔸خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند این چه خوابی است که بعد از 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید. 🔹در شب بعد مجددا" شهیدملاحسنی به خواب خواهرش می آید و می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من منتظرت هستم." و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد. ‌🔸خواهر این شهید صبح اقدام به پرس وجو می کند و مطلب را با سپاه در میان می گذارد. پس از بررسی و یافتن همرزمان شهید و نحوه شهادت او، شهید مورد تایید قرارمی گیرد. 🌷شهید حمیدرضا ملاحسنی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 15 📖 وقتی از کنار مزار شهیدان می گذشتیم رو به من کرد و گفت: خدا کند جنازه من به د
🕊 16 📖 حمید رضا از پوشیدن لباس نو به شدت ابا داشت. اگر هم مجبورش میکردند، حتما باید یکبار لباس را می شست و بعد میپوشید تا لباس تازه بنظر نرسد. می گفت: شاید بچه های ... 📚 کتاب (ص/۵۷) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh