🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃 🌷قبل از شهادتش، حسین، چند روزی بود که تماس نگرفته بود. یک روز تماس گرفت بهش گفتم عزیزم چرا تم
0⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 خبر شهادت
✨در آخرین تماسش بهش گفتم حسین #عیدیهات رو جمع کردم گفت من شوخی کردم، شما چرا این کارو کردید؟
این تماس دوم فروردین بود و بعد از اون دیگه تماس نگرفت، دلم آشوب شد، حوصله عیددیدنی نداشتم، مدام به آشپزخونه میرفتم و #گریه می کردم.
✨خواهر کوچکش همدان پیش ما نبود. منو دلداری میداد و پیگیر وضع حسین بود. خواهرش از شبکه های اجتماعی اخبار سوریه رو پیگیر بود و میدونست شلوغ شده ولی به من چیزی نمی گفت.
✨فقط برای توجیه من میگفت خطها قطع شده و من هم باورم میشد ولی دلم آرام و قرار نداشت. خواهر بزرگش هم مسافرت بود هرروز به من زنگ می زد و پیگیر وضع حسین بود و میگفت که دلشوره بدی داره.
✨پنج شنبه بود و حسین سه روز بود که تماس نگرفته بود، حالم خراب شده بود، سر مزار پدر مادر همسرم رفته بودم. یکی از اقوام به من گفت چرا رنگت پریده؟
✨روز پنجم بود که حسین تماس نگرفته بود یکی از اقوام ما رو برای ناهار دعوت کرده بود.به همسرم گفتم شما برو من هم حالم خوب نیست هم نکنه من بیام و گوشیم آنتن نده و حسین نتونه #تماس بگیره.
همسرم رفت و من موندم.
✨چند ساعت بعد مادر یکی از دوستان حسین در شبکه های اجتماعی از من پرسید که حسین مجروح شده؟ گفتم:نه.
✨گفت اگر تهران اومدید ناهار در خدمت باشیم. گفتم ان شاء الله حسین برگرده خدمت می رسیم. در شبکه های اجتماعی پیگیر اوضاع سوریه بودم که یک دفعه عکس حسین رو دیدم . زیر عکس نوشته بود پاسدار مدافع حرم حسین معز غلامی به شهادت رسید.!
✨برادر و برادر شوهرم زودتر از همه خبر داد شده بودند. به همسرم زنگ زده بودند که لوله های آب منزلتان در تهران ترکیده، زودتر برگردید.
✨همسرم تماس گرفته بود و از همسایه طبقه پایین پرسیده بود، گفته بودند مشکلی نیست.بعد دوباره تماس گرفتند و گفتند: حسین زخمی شده و به بیمارستان بقیه الله منتقل شده سریعتر بیاید، همسرم واقعا فکر میکرد حسین #مجروح شده .
✨آمد خانه تا خبر مجروحیت رو به من بده که دید همه دارن گریه می کنن.
حالش بد شد، شب #تولد حسین بود و قرار بود براش تولد بگیریم ولی حسین به شهادت رسیده بود😭😭
به نقل از (مادر بزرگوار شهید)
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh