eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ↶ ⃣3⃣ 🔻راوی: همسر شهید 🍃. بهمن ماه ، ليلا سه ماهه بود كه دوباره برگشتيم اهواز . سپاه در محله ي كوروش اهواز يك ساختمان براي سكونت بچه هاي لشكر علي بن ابي طالب گرفته بود . هر طبقه يك راه روي طولاني داشت كه دو طرفش سوييت هاي محل زندگي زن وبچه بود كه شوهرانشان مثل شوهر من سپاهي بوند . اين جا نسبت به خانه ي قبلي مان اين خوبي را داشت كه ديگر تنها نبودم . همه ي زن هاي آن جا كم و بيش وضعي شبيه من داشتند . همه چشم به راهِ آمدن مردشان بودند واين ما را به هم نزديك تر مي كرد . 🍃 هر هفته چند بار جلسه ي قرآن و دعا داشتيم . بعد از جلسه ها از خودمان و اوضاع و هركداممان مي گفتيم . وقتي مي ديديم جلوي در يك خانه يك جفت كفش اضافه شده مي فهميديم كه مرد آن خانه آمده . بعضي وقت ها هم مي فهميديم خانمي دو اتاق آن طرف تر مي نشست ، شوهرش شهيد شده . حول و حوش عمليات خيبر بود . 🍃خيلي وقت مي شد كه از مهدي خبر نداشتم . از يكي از خانم ها كه شوهرش آمده بود پرسيدم " چه خبره ؟ خيلي وقته كه از آقا مهدي و بچه ها خبري نيست " گفت شوهرم مي گويد " همه سالم اند ، فقط نمي توانند بيايند خانه . بايد مواضعي را كه گرفته اند حفظ كنند . " هر شب به يك بهانه شام نمي خوردم يا دير تر مي خوردم . مي گفتم صبر كنم شايد آقا مهدي بيايد . آن شب ديگر خيلي صبر كرده بودم . گفتم حتماً نمي آيد ديگر . تا آمدم سفره را بيندازم وغذا بخورم ، مهدي در زد و آمد تو . صورتش سياهِ سياه شده بود . 🍃توي موهايش ، گوشه چشم هايش و همه ي صورتش پر از شن بود . بعد از سلام و احوال پرسي گفتم " خيلي خسته اي انگار . " گفت " آره چند شبه نخوابيدم ." رفتم غذا گرم كنم و سفره بيندازم . پنج دقيقه بعد برگشتم ديدم همان جا ، دم در ، با پوتين خوابش برده . نشستم و بند پوتين هايش را باز كردم . ...✒️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖(فوق العاده زیبا) ⃣3⃣ (بچــه هاے مســجــ🕌ـد) "مــن یـقـین دارم ایـنـکـہ خدا بہ احمـــد آقا این قدر لـطـف کرد بہ خــاطر تحـمـل سـختـے و صـبـر ے بــود کہ در راه تـربـیـت بـچـہ هاے مـسـجد از خــود نشــان داد" این جــمــلـہ را یـکے از بـزرگـان مـحــل مـے گـفت. مـدارا با بـچـہ هـا در سـنــیـن نـوجـوانے، همـراهے با آن ها و عـدم تـنـبـیـه، از اصـول اولـیه تـربـیت است.👌 احمــدآقا کـہ از شـانـزده سالگے قـدم بہ وادے تـربـیـت نـہاد او بـدون اسـتـاد تـمـام ایـن اصــول را بـہ خــوبــے رعــایـت مـےکــرد. امــا دربـاره ے بــچــہ هـاے مــســجــد بـایـد گــفــت کـہ نـوجـوان هــاے مـسـجـد امـیـن الدوله با دیـگـر محـله ها و مسـاجــد فرق داشتـند. آن ها بـسـیـار اهــل شــیــطــنـت و.... بــودند.😮 شــاید بــتــوان گـفت : هــیـچ کـدام از نـوجـوانان و جـوانان آنـجا مثـل احـمـد آقـا اهـل سـکـوت و مـعـنویـت✨ نـبـودند. نـوع شـیـطـنـت هـاے آنــها هــم عـجـیــب بود❗️ ✨✨✨ درمــســجــد خــادمــے داشـــتـیـم بـہ نــام مـیـرزا ابــو القــاسم رضــایـے کـہ بـسـیار انـسـان وارسـتہ و ســاده اے بــود. او بـیـنـایـے چـشـمش👁 ضــعــیـف بود. بـراے هــمــین بــار ها دیــده بــودم کــہ احــمــد آقــا در نـظافــت مسـجـد کـمـکش مـے کــرد. امــا بـچـہ ها تـا می توانـسـتـنـد او را اذیـت مـےکــردند❗️ یــکـبار بـچـہ هــا رفـته بودند به سـراغ انــبـارے مــسجــد، دیـدنـد در آنـجـا یـک ⚰ وجـود دارد. یکے از هـمـان بـچـہ های مــســجــد گــفــت : مــن مــے خــوابــم😴 تــوے تــابـوت و یــک پــارچــہ مــے اندازم روے بــدنــم. شــما بــروید خــادم مســجــد را بــیــاوریــد و بــگــوییـد انـبـارے مـسـجـد "جــن و روح👻" داره❗️ ✨✨✨ بــچـہ ها رفـتــند سـراغ خــادم مــســجد و او را بہ انـبـارے آردنـد. حـسـابـے هــم او را تــرسـاندند کــہ مــراقــب بــاش ایــنــجــا... وقـتـے مـیـرزا ابـوالــقـاسـم بـا بــچـہ ها بـہ جــلــوے انــبــارے رسـیـد آن پــسرک کـہ داخـل تـابـوت بـود شـروع کـرد بـہ تـکـان دادن پــارچــہ❗️اولـیــن نـفـرے کــہ فــرار کــرد خــادم مـسـجـد بـود. خــلاصــہ بــچــہ ها حــسـابـے مـسـجـد را ریـخـتـند بہ هم❗️🙈 یــا ایــنــکـہ یـکـے دیــگــر از بــچــہ ها را تـوے دســت مـے گــرفـت و بــا دیـگــران دســت مــے داد و ســوســک را در دســتــ طـرف رهــا مــےکــرد و...😑 چــقــدر مــردم بـہ خـاطـر کـارهـاے بــچـہ ها بـہ احــمــد آقـا گـلـہ مـے کــردنـد. او بـا صــبــر و تــحــمــل بــا بــچــہ هـا صــحــبــت مـے کــرد. دارد .... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh