🌷شهید نظرزاده 🌷
❣رهبرم واسطه ی #اجابت حاجات است ❣رهبرم جان مرا چشمه ی الهامات است چشم های او هزار و
#دلنــوشتـــــــــه 📝
💠نجوایی با شهیدان
⚜السلام علیکم یا اولیاء الله و اودائه
⚜السلام علیکم یا انصار دین الله
⇜سلام بر پاک سیرتانی که جان در راه دوست باختند.
⇜درود بر دلسپردگان حریم دین و طواف گران کعبه تولی.
⇜سلام بر شهیدان شاهد و شاهدان شهید.
🌾امروز به یاد آن دیدگان آسمانی و نغمه های روحانی، سر بر دیوار #حسرت نهاده ام😞، و به هوای لحظه ای #باشهیدان بودن، گوشه دنجی را می جویم و منتظرم تا آن سعادتمندان چشمهای خسته ام😢 را دریابند.
🌾اشک را به #پابوسشان آورده ام، و از #غربت غریبی می نالم. به یاد روزهایی می گریم که معنویت مهمان دلهــ❤️ـا بود و شوق و ایثار و وحدت، ستون #خیمه برادری.
🌾هنوز، #دین در ظلمت اندیشی «منورالفکرها» کمرنگ نشده بود. آن روزها، هر شهیدی🌷 را که می آوردند، شهر به رنگ #ملکوت، در می آمد، باران گریه دلها😭 را می شست.
🌾حتی آن دختر #بدحجاب به احترام حضور شهید روسریش را جلو می کشید👌. و آن پسر پانکی از خجالت #سر به زیر می افکند. رنگها، رنگ خاکی بسیج بود، و سرخی #خون، و سبزی اندیشه های ناب آن روزها «الله اکبر» گوش جان را می نواخت و« #صلوات » از مد نیفتاده بود☑️.
🌾«دمکاء» (سوت) جایگزین بکاء نشده بود🚫 و تصدیه (کف) جانشین تسبیح📿 نبود.
آنچه بها داشت، #قرآن و سجاده بود، چفیه بود و لباس رزم و پیشانی بند و 📸عکس امام و پلاک #شهیدگمنام.
🌾دخترها، با یک حلقه ازدواج💍 و #لباس_ساده به خانه خوشبختی می رفتند و حنظله ها، مسافرت بعد از عروسی را در ارتفاعات «الله اکبر» در کنار امواج خروشان #اروند و در لاله زار🌷 #شلمچه می گذراندند. و پیکر خونین⚰ و خندان را به سوغات می آوردند.
🌾آن روزها #آرامش در شنیدن آیات «نصر» احساس می شد،♨️ نه در هتل چهار ستاره قصر،امارنگ شهرعوض شده.
♨️گویا #سیدعلی_تنهاست و در آرامش باصفایش جرعه جرعه خون دل می نوشد😔.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh