eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺 ✍ ثمره ی مداومت بر خواندن 🌷خیلی زیارت عاشورا می خواند. اعتقاد داشت اگه زیارت عاشورا بخوانی ، مثل (علیه السلام ) شهید میشی🕊. 🌷هر روز با زمزمه‌ی دلنشینِ زیارت عاشورا خواندنِ از خواب بیدار می شدیم... بالاخره خواندنش ثمر داد. 🌷معلوم بود همه‌شون رو هم با معرفت خونده، چون وقتی که شهید شد، امام حسین علیه السلام سَر نداشت...😔 📌 📚 یک جرعه آفتاب 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جانم به لب رسانده‌ای و آه می‌کشی ما را بکش، بگو ز چه #جانکاه می‌کشی ای #یوسف_زمان! ز چه بر روی نیز
9⃣7⃣2⃣ 🌷 🌷سه سال بود که تو عراق و به دفاع از حریم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود. اسم مستعارش تو سوریه " " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن شجاع 💪و نترس بود و محبوب دلها وقتی ازش میپرسیدیم تو سوریه چکار میکنی؟ میگفت: سربازی👮. 🌷روز پیکرش⚰ وقتی فرماندهان نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه محمدحسین اونجا چکاره بود؟سردار گفت: 👈فرمانده تیپ هجومی (ع) !!! 🌷سالها بعد از مقدس اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔... محمدحسین زود بارش رو بست... سردار میگفت و میسوخت و میخورد... 🌷 مرام‌های زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون🚥 بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود :محمد حسین یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی 🌷 وگرنه ...                                  قرارداد که تمام میشد🚫 و خانه را که میخواستیم عوض کنیم عکس ها هم نو میشد ؛ یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد که عکس های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد☺️. 🌷 با این حال ولی یک پوستر تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود👌 و آنهم تمثال شهید🕊 مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور بود 🌷 خیلی دوست داشت "محمد عبدی" باشد.همیشه از های لحظه های اخرش 😄و حین شهادت محمد عبدی میگفت ؛ج 🌷وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; عمارعبدی 39; است جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح 😄آن موقع باورم شد 😔 🍃تا در طلب گوهر کانی کانی🍃 🌸تا در هوش لقمه نانی نانی🌸 🍃این نکته ی رمز اگر بدانی دانی🍃 🌸هرچیز که در جستن آنی،آنی🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یکی از دوستان نزدیک سردار شهید همدانی می‌گفت: #حضرت_آقا بعد از ماموریت‌ها به سردار همدانی می‌گفتند:
🔰بنده حقیر شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم🚫 🔰و بعضی مواقع این سراغم می آمد😔، وسوسه می شدم و نق میزدم 🔰اما خدا من را متوجه می کرد💥 وپشیمان می شدم 😞و از خدا طلب و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی کرده بود🕊… 🔰از آقا می طلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم .عشق به ولایت و تبعیت از ایشان، را به همراه دارد. ♨️ گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار 🔸امروز پاس صحبت یار قدیم دار 🔹فردا چه سود که بگویند “حبیب” رفت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
1⃣8⃣4⃣ 🌷 🔹سه سال بود که تو عراق و به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن 🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها وقتی ازش میپرسیدیم تو چکار میکنی؟ میگفت: ☺️. 🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت: 👈فرمانده تیپ هجومی (ع) ! 😳 🔸سالها بعد از اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. میگفت و میسوخت و میخورد😞... 🔹مرام‌های خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به تعلق میداد 🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم میشد 🔹یادم هست وقتی کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های را میتواند در خانه جا بدهد. 🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور بود 🔹خیلی دوست داشت "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; 39; است اصلا جا نخوردم 🔸ولی زمانی که را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد. 🌾تا در طلب گوهر کانی کانی 🌾تا در هوش لقمه نانی نانی 🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی 🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بعضى ها؛ مثل يک عجيب ‼️ حال آدم را مى كنند هوایی تازه اند {😌} هوایی که هم تنفسش کنی بازخالی می شوی و [🙏] بعضی ها حال دلمان را می کنند مثل |❤️| 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣از #زیارت برمی‌گشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق می‌نویسد‌. ❣اومدم به مح
7⃣6⃣9⃣ 🌷 💠برشی از کتاب ✍ به روایت دوست شهید 🌾من بیشتر در ستاد بودم؛ بیرون از لشکر در مناطق مسکونی. گاهی برای پیگیری کارها می آمدم داخل لشکر. محسن از در پادگان می رفت سمت زرهی؛ ولی من با داخل پادگان تردد میکردم. 🌾یکروز صبح زیر باران جلوش ترمز زدم که شود. گفت: میخوام کنم. فردایش باز بوق زدم که بپر بالا گفت: میخوام ورزش کنم، دفعه ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: « ممد ناصحی!این ماشین ، تو داری باهاش میری موظفی، اگر می خواستن برای منم ماشین میذاشتن. » _این ماشین مال رده هاست، ما که نمیخوایم بریم بیرون. 🌾آدم تو همین چیزای مدیون میشه. خوب شدن از همین جاهاست که اگه نکنی هر چی هم زور بزنی آدم نمیشی! 🌾سرش را از پنجره دزدید. _آدم با این کارا صُمُ بُکمُ عمیُ میشه. _یعنی چی!؟ _یعنی خدا به دهن و گوشت میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی.تلاش هم میکنی اما نمیشه. 🌾یکبار از پادگان سوار ماشینم شد. گرم حرف بودیم که یک افتاد جلویمان. نتوانستم بکشم کنار رفت زیر ماشین و ترکید. محسن گفت: بزن کنار . ، رفت سمت بچه ای که سر کوچه شده بود. دست کشید روی سرش وگفت: ناراحت نشو برو و با دوستات یه دیگه بکن تامن برات توپ بخرم. 🌾جلوی یک مغازه ترمز کردم. توپ بادی خرید؛ همان توپی که ترکیده بود.خوشحال بود که در این دوره و زمانه هنوز بچه هایی پیدا میشوند که دست از وبازی کامپیوتری بکشند و بیایند در کوچه خودشان را کنند. 🌾وقتی توپ هارا داد دست بچه ها، گفتم: آفرین!، خودش را جدی گرفت و گفت: آفرین نداره، یاد بگیر و خودت هم از این کارا بکن. گفتم: تو این مدت خیلی چیزا ازت یاد گرفتم، خندید((پس باید توی هم من رو شریک کنی!)) 🌾باهم رفتیم مسجد، بیرون که آمدیم بچه ای با سینی آمد استقبالمان .گفتم: من نمیخورم، چشم غره رفت که بردار. برداشتم و گفتم: تازه خوردم! گفت: اگه ده تا چایی هم آوردن، بخور شاید این آدم همین چند تا چی باشه، اگه نخوری میشه. 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ نتوان تـــ💖ــــو ای ی🕋 دلـــ❤️ــــهـا کردن که محال است دگر تـــــ❤️ــــو پیدا کردن 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ 🌦خوب است ما هم باران حس بگیریم هـر صب☀️ــــــح از گل🌼 نرگس بگیـریم ... 🌦خبرت هست که روی تـــ✨ـــو آرامم نیست!❌ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 🌹 🌹 🌸ای مردم ، باشيد ضد انقلاب داخلي و خارجي و دشمنان اسلام ( آمريكا و اسرائيل ) مار خورده در كمين هستند كه ضربة خود را به جمهوري اسلامي وارد سازند ، 🍃 مواظب باشيد و پيروي از رهبر عزيزمان و حمايت از روحانيت اصيل را سرلوحه حركت اسلامي خود قرار دهید .🍂 🕊 🕊 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh