🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 7⃣ 💠 بامیه فروشی شهید تندگویان 📌خاطره ای از #شهید_محمدجواد_تندگویان🌷 👆عکس باز شود 🌹
شهید رجایی🌷 به همسر شهیدمحمدجواد تندگویان گفت:
عراق حاضر شده ۸ خلبان #بعثی را آزاد کنیم تا آنها تندگویان را آزاد کنند.
همسر تندگویان گفت: اگر ما هم حاضر به این معامله شویم، #محمدجواد قبول نمیکند❌ که این خلبانان آزاد شوند و دوباره بمب💣 بر سر مردم بیگناه بریزند.
#سردار_شهید_محمدجواد_تندگویان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰شهیدی که پرچم آقا را باخون خود رنگ کرد
🔹محمدجواد توی تبلیغات بود
و نقـاشی🎨 می کشید قـرار شد بـارگاه ملکوتی #امام_حسين(ع) رو روی دیوار نقاشی کنه.
🔸نزدیکای غـروب🏜 کارمون تقریبا تمـوم شد #محمدجواد در حال رنگ کردن #پرچم_حرم امام حسين(ع) گفت: حیفه این پرچم باید با #قرمز_خونی رنگ بشه
🔹هنـوز جمله اش تمـوم نشده بود
که صـدای سوت خمپـاره💥 پیچید، بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به #سر محمدجواد خـورده و خون سـرش دقیقا به #پرچم حرم امام حسین(ع) پاشیده😔
#شهید_محمدجواد_روزی_طلب
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸زندگی ما خیلی #ساده شروع شد. محل کارش تهران بود شهرداری واسه همین یه سری لوازم خونه مثل تلوزیون📺 ی
🔰به حسین بواس گفتن: حسین، تو که #پاسدار نیستی، نمیترسی بعد از شهادتـت، فراموش بشی⁉️ میگفت: ما #ڪارگر_انقلابیم و به شوخے میگفت اگر شهید شدم بزنید "ڪارگر شهید حسین بواس"🌷
🔰از او پسری به نام #محمدجواد به یادگار مانده است و پسری دیگر به نام #محمدحسین که بعد از شهادت پدر، به دنیا آمد. همان پسری که وقتی شهید حاج #قاسم_سلیمانی نماز میخواند گلی🌹 را در نماز به او میدهد.
🔰شهید بواس علاقه خاصی به #شهید_صیاد_شیرازی داشت یک شب بدون اینکه شهید حامد کوچکزاده🌷 را بشناسد خوابش را دید، از فردا عضو #کانال_شهید و از این طریق ارادت خاصی به او پیدا کرد
🔰در عالم خواب شهید کوچکزاده به او گفته بود به زودی به #شهادت میرسی روزی که با شهادت یکی از بزرگان ایران مصادف است💔 و آن بزرگ #صیاد شیرازی بود که در ۲۱ فروردین به شهادت رسیده بود.
🔰حسین سه بار به #سوریه رفت که سرانجام در ۲۱ فروردین ماه سال ۹۵📆 طبق خوابی که دیده بود در #خانطومان سوریه به شهادت رسید و به ملکوت اَعلیٰ پرواز کرد🕊
#شهید_حسین_بواس
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#پنجشنبههای_دلتنگی💔
🌾کاش دفترشعرهایم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ #دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
#تو از درونش
با لبخندبیرون مےآمدی😍
#باباجون
اومدم بهت بگم عصرت بخیر
دوستت دارم♥️
#محمدجواد
#نازدانهشهید
#شهید_مهدی_قره_محمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_های_شهدایی♥️
🔰قبل از آشنایی با محمد جواد به زیارت #حضرت_زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم. روبروی گنبد🕌 حضرت زینب(س) بودیم و من با بی بی درد و دل میکردم
🔰از او خواستم #همسری به من بدهد که به انتخاب خودش باشد👌 البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژه🎁از طرف بی بی در انتظار من است و آن هَم #سرباز خود حضرت زینب(س) قرار است مرد آسمانی و همسفر بهشتی💖 من شود
🔰از سفر که برگشتیم. #محمدجواد به خواستگاری من آمد. آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود. تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود💪 حتی از جوانی و زمانیکه محصل بود در تابستانهایش کار میکرد ...
🔰تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس💐 خواستگاری تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد. بعد از آن شروع کرد به ساختن همین منزلی🏡 که خانه ی من و فرزندانم هست. سر پناهی که #ستونهایش را از دست داد😔
🔰تک تک مصالح و نقشه ی منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشی ها همه و همه به #سلیقہ ی من بود. آخر محمد جواد همیشه میگفت که: #تو قرار است در این خانه بمانی نه من😭
#شهید_محمدجواد_قربانی⚘
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ٢۴ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز شهادت شهید مهدی قره محمدی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
#شهید_مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد
#محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه....
نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh