eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 6⃣ 💠 حداقل جوون ایرانی میره سرِ کار 📌خاطره ای از #شهید_حجت_باقری🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃
🍃🌺🍃🌺 💢یه روز دیدم شهید باقری با سر و وضع #خاکی و گلی از در اومدن داخل اتاق😳 گفتم: فرمانده چه خبر کجا بودید که این طور خاکی و گلی شدید ؟ 💢 #لبخند ملیحی زد 🙂و رفت نشست. میدونستم داره از گفتن موضوع خودداری میکنه. چند روزی #تکرار شد تا اینکه ی شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم میبرد و چرت میزدم، یک لحظه متوجه شدم #سایه ای از جلوی چشمام رد شد، وسوسه شدم و سایه رو #تعقیب کردم ببینم چکار میکنه😉 💢دنبالش رفتم دیدم ایشون مشغول #نظافت حیاط و سرویسهای بهداشتی هستند خجالت کشیدم 😥و دویدم سمتشون و از ایشون خواستم ادامه کار رو به من بسپرن 💢گفتم: شما #فرماندهی این کارا #وظیفه ماست که نیروی شما هستیم. ایشون جواب دادن کاری که واسه #رضای_خدا باشه جایگاه انسان رو تغییر نمیده 👌 💢من این کارو دوست دارم و انجام میدم چون میدونستم بچه ها نمیذارن انجام بدم قبل از نمازصبح و تو تاریکی انجام میدم.😊 💢از خودم خجالت کشیدم سرمو پایین انداختم و گفتم به خدا قسم شما خیلی بزرگواری.. #شهید_حجت_باقری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#حتما_بخوانید👇👇 🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا
🍃🌸🍃🌸🍃 🌷قبل از شهادتش، حسین، چند روزی بود که تماس نگرفته بود. یک روز تماس گرفت بهش گفتم عزیزم چرا تماس نمیگیری نگرانت شدیم. گفت نگران نباش مشکل مخابراتی داشتیم. 🌷نزدیکی های عید بود، گفت پاشو خونه رو برای عید #نظافت کن، نگران من هم نباش. گفتم حسین حوصله ندارم. آخه حسین گفته بود برای تعطیلات عید بر میگردم و بعد از ۱۳فروردین ماه به سوریه میرم.ولی بعدها از مااجازه گرفت که عید در سوریه بماند. 🌷گفته بود من #مجردم اجازه بدید بمونم تا متاهل ها بتونن برگردند. خیلی اصرار داشت بمونه ماهم موافقت کردیم و حسین ماند. 🌷روز عید ما همدان بودیم به ما زنگ زد و عید رو تبریک گفت. به شوخی گفت مامان من ایران نیستم، اقوام نگن چون حسین نیست عیدی بهش نمیدیم. گفتم حسین جان همه عیدی میدن.گفت شوخی کردم. 🌷چون حسین ۶ فروردین ماه به دنیا آمده بود. هم عیدی حسین رو دادند و هم کادوی تولدش رو میدونستم حسین اینها رو برای #هیئتش میخواد خرج کنه . حسین مجرد بودو به این پول ها احتیاج نداشت. به نقل از (مادر بزرگوار شهید) #شهید_حسین_معزغلامی❣ #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
راویت: مادر شهید 🔹مدام می گفت: #مادر من را دعا کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای #شهادت کنم، تنها ا
🔸بعد از #شهادت اصغر رفت و امد در منزل🏘 زیاد شد. همش به فکر این بودم که یه خانه تکانی حسابی انجام بدم. چند وقت بعد از مراسم #سالگرد این فرصت پیش امد 🔹شروع کردم به شستن فرش و موکت خانه و #نظافت آشپز خانه دو روزی بود که به طول انجامیده بود. یکی از همسایه ها👤 امد و گفت: رقیه خانم دیشب #خوابِ_اصغر را دیدم بهم سفارش کرد که بیایم و به تو در خانه تکانی کمک کنم. 🔸گفتم: خیره ان شاءالله. خندیدم☺️ و اهمیت چندانی ندادم. با خود فکر کردم💬 از روی #دلسوزی میخواهد کمک کند اصغر را بهانه کرده، اما نفر بعدی و نفر بعدی هم با همین مضمون مراجعه کردن 🔹الهی قربون محبت #پسرم💖 برم، اون زنده است، اون می بیند و درک میکند. #اصغر برایم نیروی کمکی فرستاده بود تا مادر♥️ خسته نباشد که مادر دست تنها نباشد. خیلی به فکر من و #خانواده بود و تمام تلاشش را میکرد که من دست به سیاه و سفید نزنم❌ راوی: مادرشهید #شهید_اصغر_الیاسی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیپ_تصویری ♦️ معجزه قبر #شهید_احمد_پلارک بهشت زهرای تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰شهیدی که سنگ مزارش معطر است 🔸او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. 🔹 به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر⚰ آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک🌷 را خشک کنید، از آن طرف سنگ از مرطوب می شود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰شهیدی که سنگ مزارش معطر است 🔸او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. 🔹 به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر⚰ آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک🌷 را خشک کنید، از آن طرف سنگ از مرطوب می شود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh