🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣1⃣1⃣ به یاد #شهید_محمد_شالیکار🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات #سالروز_شهادت🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣6⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰محمد شالیکار در سال های نوجوانی عازم #جبهه های حق علیه باطل می شود, در #عملیات های مختلف شرکت می کند, چندین بار مجروح💔 می شود و حتی یکبار تا مرز #شهادت هم می رود ⚡️اما تقدیر #سرنوشتی_دیگر برای او رقم می زند.
🔰او در #خاطراتش بیان می کند📝 زمانی که در عملیات #والفجر ۱۰, تک تیر انداز دشمن #سر او را هدف🎯 تیر خود قرار می دهد, می بیند که روحش😇 از بدن جدا می شود و ب بالا #صعود می کند. در آن حال #رفقای_شهیدش🌷 از جمله ✓شهید محمد علی معصومیان را می بیند.
🔰 #شهیدمعصومیان در جواب سوال او می گوید فعلا زمان #شهادتش فرا نرسیده است❌ و به او مژده می دهد که #سی_سال دیگر ب دوستان شهیدش🌷 ملحق می شود.
🔰محمد شالیکار بابت تیری💥 که به سرش اصابت کرده است #چهارماه در بیمارستان بستری می شود و بعد از بهبودی نسبی دوباره #عازم میدان نبرد می گردد. او پس از بازنشستگی در #سپاه مشغول کار ساختمانی می شود که از این زمان ب بعد اوضاع مالی💰 او روز ب روز بهتر می شود✅
🔰تا اینکه جزو #سرمایه_داران بزرگ شهرش به حساب می آید . #شهیدشالیکار با اینکه حالا اوضاع مالی خوبی دارد ⚡️اما هرگز دلبسته دنیا نمی شود⛔️ و از پولش جهت #رفع مشکلات گرفتاران بهره می برد
🔰و زمانی که متوجه می شود جهت اعزام نیرو به #سوریه ثبت نام می کند📝, او نیز اسم خود را می نویسد✍ و #بااصرار جزء لیست نهایی اعزام قرار می گیرد✅
✅حاج محمد با دنیا خداحافظی👋 می کند و راهی #سوریه می شود🚌. او پس از رشادت ها سرانجام در محله ای به نام #وادی_ترک مورد اصابت گلوله💥 دشمن قرار می گیرد و پس از پنج روز ب خیل دوستان #شهیدش می پیوندد🕊
🔰و این زمان #دقیقا همان سی سال بعدی است که #شهیدمعصومیان🌷 ب او وعده داده بود👌
#شهید_محمد_شالیکار🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روایت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید_مهدی_باکری 💢فرماندهی در جنگ ما #امامت بود نه هدایت.... #آق
🔰یادش بخیر حاج قاسم چقدر قشنگ می گفت: فرماندهی در جنگ ما "برو" نداشت، بلکه بود "بیا". فرماندهان میرفتن جلو به نیروهاشون👥 میگفتن #بیا، نه اینکه خودشون یک جا بشینن و بگن بروو ❌
🔰کدوم فرمانده؟ حاجی گفت: #مهدی!
کدوم مهدی؟ مهدی ﮐﻪ 20 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﻘﺪﺵ ﻋﺎﺯﻡ #ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ ... ﻭ ﺗﺎ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎﻣﺎﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽ☎️ ﺑﺎ همسرش داشت.
🔰همسرش میگفت: در طول چهار سال زندگی مشترک #چهارماه هم کنار هم زندگی نکردیم. ﻓﻘﻂ ﯾﮏ "ﻋﯿﺪ ﻧﻮﺭﻭﺯ" ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﺮ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ. ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﭘﺎش ﺭو میذﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﺧوﻧﻪ ﺑﮕﻮﺑﺨﻨﺪموﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﺪ😍 ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ #ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﯿﻦ.
🔰ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: « ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ #ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﯼ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ🏡 ﺩﺭ ﺧﻮﻧﺘوﻦ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ #ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪ؟
🌹۵ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻋﯿﺪﻧﻮﺭﻭﺯ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ #ﺷﻬﯿﺪ_ﺷﺪ؛ ۲۵ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۳.
ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺃﺕ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ؛ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ📞 ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩﺍﻡ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ😔 ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ #ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﺑﺒﯿﻨﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻣﺜﻞداداشاش ﺁﻗﺎ ﺣﻤﯿﺪ و علی آقا #ﺟﻨﺎﺯﻩ_ﻧﺪﺍرد.
🌹ایام شهادت سردار شهید مهدی باکری گرامیباد...شادی روحش #صلوات.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دستی #تو را از شاخه ام 🌷 چید و نمی دانست گلـ🌺ـها پس از #پرپر شدن هم عطرشان باقی
#من و شهید 20 تیرماه سال 95🌼🍃
رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم.😍 بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند شما #تازه عقد کردی برای چه میخواهی بروی🌼🍃
در همین حین از تهران پرونده اعزامیاش برگشت خورد، چون #چهره حسین در سوریه نزد تروریستها شناخته شده بود.🌼🍃
برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. #10 آبانماه 95 با نام #مستعار قمر فاطمیون و از طریق #لشکر فاطمیون توانست اعزام داشته باشد🌼🍃
#22 آبانماه هم به شهادت رسیدند کلاً #چهارماه دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود در کنار #شهید بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم.🌼🍃
#شهید_حسین_هریری🌼🍃
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh