0⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠حسرت آب
🌷همراه بچه های #گردان رزمی در کانال به دام افتادیم. دشمن با تیربار کانال را زیر آتش💥 گرفته بود. امکان حرکت نداشتیم. در انتظار #کمک نیروهای خودی، شب🌙 را تحمل کردیم. هوا که روشن شد، خودی ها ما را با دشمن اشتباه✘ گرفتند و آتش توپخانه را روی کانال ریختند.
🌷از دو طرف به سوی ما شلیک می شد. #تشنگی به شدت فشار می آورد. تا غروب طاقت آوردیم. پس از تاریک شدن هوا🌚، به آرامی از کانال خارج شدیم.
🌷کمی جلوتر به تعدادی از #شهدای خودی رسیدیم. بچه ها از فرط تشنگی به سمت #قمقمه ها رفتند. آب های💧 باقی مانده را خوردند و به من نرسید🙁.
🌷دوباره حرکت کردیم. آتش دشمن🔥 شروع شد. بالاخره نزدیک خط خودی رسیدیم. تعدادی بیست لیتری #آب آنجا بود. مجدداً بچه ها به سوی بیست لیتری ها رفتند و باز هم به من آب نرسید😞!
🌷کمی جلوتر به #نیروهای خودی رسیدیم. بچه ها به سوی #کلمن _های آب دویدند. من هم یک کلمن برداشتم. سنگین بود. با خوشحالی آن را به دهان بردم و شیر آب🚰 را باز کردم.
🌷 هر چه تکانش دادم. حتی یک قطره💧 آب هم بیرون نیامد. در کلمن را باز کردم. پر از یخ بود. تکه ای #یخ برداشتم و با عجله به دهان گذاشتم و جویدم. تا چند روز گلویم به شدت درد😣 می کرد!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh