🌷شهید نظرزاده 🌷
سر قبر #شهید_تورجیزاده که رفتیم، دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: #آمین_بگو من هم دس
#شـهادت
معـراج #عـروج عـاشقانی استـ
ڪ از قید #جان گذشتند تا
براق #عشــق آنـان رابہ وادی
#عـدم ڪشاند...
وایـن عـدم
یعنی دستــ یافتن بہ تـمامی
#اسـرار عالم...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهدا 🖋📚 یک روز #ظهر همه در خانه جمع بودیم و مشغول ناهار خوردن، #فقیری زنگ خانه را به صدا د
یادم هست یک روز صبح #مجید_پازوکی گفت:
دیشب #خواب دیدم زیر همین جاده های که ما از #طلائیه به سمت #جزیره_مجنون میرویم، سنگ قبر شهداست....
و ما از همان روز زیر خاک های جاده های که هر روز با ماشین از آن میگذشتیم؛ چند #شهید یافتیم که معلوم بود عراقیها عمدا روی آنها با لودر خاک ریخته اند و #جاده درست کرده بودند.......
#شهید_مجید_پازوکی🌷
#یادش_با_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarz
🌷شهید نظرزاده 🌷
یادم هست یک روز صبح #مجید_پازوکی گفت: دیشب #خواب دیدم زیر همین جاده های که ما از #طلائیه به سمت #جز
0⃣9⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠جعفر جهروتی زاده، بنیانگذار گردان #تخریب لشکر 27 حضرت رسول(ص) خاطره ای را که #شهید_مجید_پازوکی خودش برای او نقل کرده است اینگونه بیان می کند:
🍃🌹 #فکه بود و مقر بچه های تفحص و #مجید و دیگران، گاه گاهی کاروان هایی از دانشجویان برای #بازدید_از_مناطق جنگی می آمدند و هنوز کاروان های #راهیان_نور به شکل امروزی پا نگرفته بود....
🍃🌹 #مجید در عالم خواب و بیداری صدایی می شنود و برای آنکه بداند صدا از کجاست، بیرون می آید و اطراف را نگاهی می اندازد و می بیند که 15ـ 16 نفری با سربندهای #یا_زهرا(س) در حال سینه زدن راهی #معراج_شهدا هستند.....
🍃🌹لحظه ای می ترسد و به مقر برمی گردد و #پتو را روی خود می کشد و تلاش می کند تا بخوابد.......
🍃🌹به محض اینکه خوابش می برد، یکی از #دوستان_شهیدش به خوابش می آید و به او می گوید:
🍃🌹چه شد #مجید؟! تو که همیشه می خواستی #شهید بشوی و حالا از ما فرار می کنی؟! ...
🍃🌹هفت؛ هشت روزی می گذرد که خبر #شهادت مجید همه جا پخش می شود.....
#شهید_تفحص
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#التماس_تفکر
چے باعث میشہ
یکے از همسرش
یکے از زیباییش
یکے از ثروتش
یکے از فرزندش
و از #جوونیش بگذره؟
میگے #پول؟
وقتے قراره دیگه تو این دنیا نباشه،پولو میخواد چیکار؟
پول ارزش به عزا نشستن مادرشو داره؟
ارزش یتیم شدن بچشو داره؟ ارزش بیوه شدن همسرشو داره؟ ارزش اشک خواهرشو داره؟
#ما_نمک_خورده_ی_عشقیم_به_زینب_سوگند
#عشق_قیمت_نداره
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب8⃣1⃣ 📗 خداحافظ سالار 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب بیانی زیبا و عاشقانه از زندگی مدافع حرم
💠معرفی کتاب9⃣1⃣
📗 سربلند
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 این کتاب روایتی است از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم؛ #مـــحسـن_حججی🌷
#انتشارات_شهید_کاظمی
02537840844
خرید پیامکی: ارسال نام کتاب 3000141441
ارسال رایگان به سراسر کشور
خرید آسان:
🔗 https://forush.co/76/335692/
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب9⃣1⃣ 📗 سربلند 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب روایتی است از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم؛ #مـ
1⃣9⃣5⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠برشی از کتاب #سربلند شرح زندگی #شهید_محسن_حججی
🍃🌹علی که به دنیا آمد خوشحال بودیم سرش بهبچه گرم میشود و از فضای #سوریهرفتن بیرون میآید. خیلی هم ذوق داشت.
🍃🌹با همهی دستتنگیاش دوتا #النگو خرید برای زهرا. بچه هشتماهه بهدنیا آمد و یکیدو هفتهای توی دستگاه بود.
🍃🌹خیلی نذر و نیاز کرد، #دعا خواند و متوسل شد. به خیر و خوشی گذشت؛ بااینکه دکترها جوابش کرده بودند.
🍃🌹وقتی مرخص شد آقامحسن گفت:(( ببریمش پیش #آیتالله_ناصری در گوشش اذان و اقامه بخونن.))
خیلی هم گشتیم تا در کوچهپسکوچهها خانهشان را پیداکنیم.
🍃🌹من و زهرا در ماشین ماندیم. گفتند حاجآقا مسجد است. رفت #نماز را پشتسرشان خواند و آمد. دیدیم از ته کوچه زیر کتفهای حاجآقا را گرفتهاند و میآورندش.
🍃🌹آقامحسن علی را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشتسرش. حاجآقا جلوی در خانه اذان و اقامهی علی را خواند.
🍃🌹آقامحسن گفت:(( حاجآقا برای #شهادت و روسفیدی منم دعاکنید!)) آیتالله ناصری سرشانرا بالا آوردند. به آقامحسن نگاه کردند و گفتند:(( انشاءالله عاقبتبخیر بشی.))
از همانجا فهمیدم نه؛ این آدم فکر سوریه از سرش بیرونبرو نیست.
#شهید_محسن_حججی🌷
#کتاب_سربلند
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
انتشار فیلم پیاده روی شهید حسین معز غلامی در طریق کربلای معلی #شهید_حسین_معز_غلامی 🌷 #مدافعان_حرم #
موڪـب بہ مـوڪـب رهســپار
#ڪـربـلایم
باهَرقدم من بی قرارَم اےحسین جان▪️
حب الحسین یجمعنا❤️
#لبیڪ_یا_حسیـن 🌹
#حرم_اربعین🏴
#شهید_حاج_حسین_معز_غلامی🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار شهید حاج احمد #کاظمی : مرا در کنار #شهید_حسین_خرازی🌷 دفن کنید، از این مکان دری به سوی #بهشت ب
✍ به شدت عصبانی شد. لب هم به #غذا نزد☝️
گفت: دلیلی نداره برای ما که فرمانده ایم #چلوکباب بیارند و برای نیروها غذای دیگه❗️
بعد هم دستور داد غذاهارو #برگردونند عقب ...!
خیلی به فکر #نیروهاش بود😍
اگه هم بعضی وقتا دونوع غذا درست می کردن #بهترینشو می داد برای اونهایی که توی خط اند
بین بچه ها هم معروف بود(چلوکباب تو خط، ساچمه پلو تو #شهرک ) ☺️✋
#شهید_حسین_خرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh