🌷شهید نظرزاده 🌷
تن #فرزندان_شهید لباس سفید پوشاندم تا دشمن ببیند و بداند که #باشهادت پدرشون ماعزادار نشدیم❌ بلکه این
6⃣4⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔸یک شب خواب دیدم، #حضرت_آقا به خانه مان🏡 آمدند. من و طاها در منزل بودیم و آقا مصطفی #سرکار بودند. حضرت آقا بسیار خوشحال و خندان بودند😍
🔹و یک هدیه🎁 به #طاها و #چهار هدیه به من دادند و فرمودند: شما از طرف من این هدایا را به همسرتان💞 بدهید و با همان #لبخند از خانه ما رفتند.
🔸همان شب با آقا مصطفی از #عراق تماس گرفتند📞 که به چند نفر نیرو جهت آموزش به #سربازان نیاز داریم و شما نیز جزو یکی از این نیروها هستید✅
🔹ایشان در #تخریب، ساخت نارنجک دستی💣 و استفاده بهینه از ادوات عمل نکرده جنگی بسیار ماهر👌 و دوره دیده و کتاب های بسیاری📚 مطالعه کرده بود.
#شهید_مصطفی_عارفی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باجناقهایی که شهید مدافع حرم شدند😍😍 3⃣7⃣به یاد #شهید_قاسم_غریب(تصویر راست) #شهید_مهدی_ایمانی(تصویر
🍃 دو ماه قبل از اعزامش گفت :
من برای #سوريه ثبتنام كردهام كه اگر نيازی به من بود بروم.
گفتم: خطری ندارد؟!
مهدی گفت: نه من برای آموزش #تخريب می روم.
🌺 آنقدر به خودش و #تواناييهايش اعتماد داشتم كه رفتنش برايم قابل قبول بود. با اينكه ايشان به خاطر #جانبازیِ چشمش معاف از رزم بود، اما آنقدر كارش را دوست داشت كه با جان و دل #تلاش میكرد.
#شهید_قاسم_غریب (مهدی)
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا🌷 💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍 #شهید_مصطفی_عارفی 🌹پنج نفری سر سفره ن
#همسرشهید:
یک شب #خواب دیدم، حضرت آقا💫 به خانه مان آمدند. من و طاها در منزل بودیم 😊و آقا مصطفی سر کار بودند. حضرت آقا بسیار #خوشحال و خندان بودند و یک #هدیه 🎁به طاها و چهار هدیه به من دادند و فرمودند شما از طرف من این هدایا را به #همسرتان بدهید و با همان لبخند از خانه ما رفتند.
همان شب با آقا مصطفی از عراق تماس📞 گرفتند که به چند نفر نیرو جهت #آموزش به سربازان نیاز داریم و شما نیز جزو یکی از این نیروها هستید.
ایشان در #تخریب، ساخت نارنجک دستی و استفاده بهینه از #ادواتِ عمل نکرده جنگی بسیار #ماهر و دوره دیده و کتاب های بسیاری مطالعه کرده بود.
#شهید_مصطفی_عارفی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی می دیدم اینقدر مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون #شهی
همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم☺️ و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم👌.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم☺️ و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.✌️
میگفت شما فکر کن #امام_زمان(عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم😔؛ امام زمان(عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده💪که ایشان را خوشحال کند☺️؟
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔰از زبان خواهر شهيد مدافع حرم #عباس_کردانی
🌷 #شهید_عباس_کردانی ازقدیمی ترين و سرشناس ترين #مربيان آموزش نظامی و مسئول #تخريب انفجارات سپاه اهواز بود و در دوره های مختلف هزاران بسيجى را آموزش داده و چندين دوره بعنوان مربی در حوزه ١٢و١٣و٢ و... شهرى بود.
🌷 اخلاق و رفتار و #شجاعت او زبانزد و الگوی بسيجيان و پاسداران بود.
🌷 در يکی از جانفشانی های او منقول است که يک شب جهت انجام #گشت در محدوده جاده ساحلی بروی پل الغدير حوزه١٢شهری #کوت_عبدالله بود که متوجه ميشود يک #دختر خانم نسبتا جوان خود را از بالای پل به رودخانه انداخت و همه مردم نظاره گر بودند.
🌷ايشان به راننده دستور داد بايستدو هرچه مانعش ميشود نميتواند و بالاخره و درآن هواى #سرد به رودخانه ميپرد و #جان دختر را نجات ميدهد که در آن اتفاق #سمعک و گوشی وى می سوزد و دختر را خود به بيمارستان انتقال داده و به خانواده اش تحويل ميدهد ...
کجايند مردان بی ادعا ...
#شهید_عباس_کردانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ای کاش می آمدی در #پنجشنبه ای که بغضی کهنه😢 در گلویم چنگ میزند و به انتظار همیشگی #تو ساعت ها مینشین
8⃣6⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰خاطرهای که میتوانم از دوران #کودکی_رسول برایتان بگویم، مربوط میشود به دوران بعد از #قطعنامه، آن موقع رسول کم سن و سال بود👦 روزهای آخر اسفند📆 بود که به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردیم.
🔰سال تحویل🌸🍃 آنجا بودیم. آن موقع هنوز برنامه راهیان نور💫 به شکل امروزی نبود. ما به همراه #خانواده و نزدیکان با یک اتوبوس🚌 رفته بودیم. ما هم مناطق عملیاتی را در #خرمشهر، آبادان، شلمچه و عملیاتهایی مثل والفجر ۸ را توضیح میدادیم.
🔰تا رسیدیم به #فکه. همان منطقهای که شهید آوینی شهید شده🌷کمی جلوتر از آن، مقر تخریب ما بود که اسم آنجا را گذاشتیم #الوارثین. در زمان جنگ💥 ما آنجا به رزمندگان آموزش میدادیم. آن منطقه را خودمان دقیقا شبیه به یک منطقه جنگی درست کرده بودیم.
🔰میدان رزم، میدان #تیر، میدان تخریب، معبر و خلاصه همه چیز را مهیا کرده بودیم👌 و به بسیجیان آموزش #تخریب میدادیم. خصوصیات منطقه را یک به یک میگفتیم. در قسمتی از آن منطقه، نزدیک حسینیه🕌 در زمان جنگ، بچهها #قبرهایی ساخته بودند برای خودشان.
🔰به #رسول میگفتم نگاه کن پسرم، ببین بچهها این قبرها را زمان جنگ کنده بودند، میآمدند داخل این قبرها، #نماز میخواندند، نماز شب📿 میخواندند، مناجات میکردند📖 ولی حالا این قبرها #غریب ماندهاند! دیگر از آن حال و هوا خبری نیست😔
🔰ساعتی بعد #اذان_ظهر را گفتند و نماز جماعت خواندیم. بعد نماز یکدفعه متوجه شدم رسول نیست😟 با مادرش دنبالش گشتیم که دیدیم رفته داخل یکی از این #قبرها، به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده، گریه میکند😭 بنده حقیقتا همانجا #گریهام گرفت. به مادرش گفتم صدایش نکن❌ یک عکس از همان صحنه گرفتیم📸 و الان هم آن عکس در اتاقش هست.
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸تصاویری از مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم « #حامد_سلطانی »
🔹مراسم تشییع شهید مدافع حرم حامد سلطانی جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸📆 با حضور خانواده، همرزمان و دوستان این #شهید در خیابان پاسدارگمنام برگزار شد.
🔹شهید سلطانی از رزمندگان سپاه اسلام همزمان با ایام شهادت امام رضا (ع) در #سوریه در پی یک عملیات #تخریب به شهادت رسید🌷
#شهید_حامد_سلطانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠تاثیر از سفر راهیان نور 🔰کمی سردم شد، خودم را محکم بغل کردم و چشم هایم را روی هم گذاشتم. برای یک
#خاطرات_شهید 🌷
🔰هميشه #پارچه سياه 🖤كوچکی
بالای جيب لباس👕 سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبـ💕ــش...
روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا".
🔰همه میدانستند #حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت #پارچه سياه كم رنگ ميشد
از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن #مشكی ميگذراند.
🔰در گردان #تخريب هم هميشه توی عزاداری🏴 و خواندن دعا 🤲پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه #عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد.
🔰پ.ن: #معبرهای ما فرق میکند
با معبرهای شما!!نوع ِ#سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ...
#فرمـــانده!تخریبچی هایت را بفرست ...اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ...
#گناه 🚫احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را ..
#فرمانده_ی_گردان_تخریب
#شهید_محسن_دین_شعاری 🌷
#گردان_تخریب
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣3⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠تا آخر بخوانید #خواهر_شهید (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما
#خاطــره🎞
💭همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و #ادامه #تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم. حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.
🗯محمدرضا می گفت #چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.
💭میگفت شما فکر کن #امام_زمان (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛امام زمان (عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده که ایشان را خوشحال کند🥀
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
•••❀•••
#خاطرات_شهدا♥️
همیشه می گفت 🗣 #سرباز_امام_زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده،📚
می گفت من صدای هل من ناصر💪 #امام_حسین(ع) را الان می شنوم.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.🤔
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به#سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم😔، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.👌
میگفت شما فکر کن #امام_زمان (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه😳 من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛😔
امام زمان (عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده که ایشان را خوشحال کند؟
💪
#شهیدمحمدرضادهقان✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
∞🌿~
ڪاش یک #تخریبچی
مےزد به #معبر_نفس ما؛
#تخریب مےڪرد
آنچه من است و #هواےنفس !
ڪه گاهی بدجور گیر میڪنیم،
میان مینهای #القاب و #شهرتها ...
#شهیداحمدعلےنیرے
#اللهمعجللولیکالفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh