eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
چشمان تو مثال حدیث عشق هستند که از زبان خدا جاری شده است همان قدر زیبا همان قدر آرام بخش ... #شهید_
5⃣0⃣2⃣ 🌷 ‍🔹مقری داریم بنام در فکه، اولین سالی که را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود، به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچه‌ها می‌آمدند در این قبرها راز و نیاز می‌کردند و نماز شب می‌خواندند و برای هر شهیدی هم که می‌شد ما یک قبر سمبلیک درست می‌کردیم 🔸خلاصه هوا تاریک شد و وقت اذان رسید، ما نماز مغرب و عشا را در در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این رفته و را کشیده روی سرش و به رفته و در حال گریه کردن است ✍ راوی : پدر شهید مدافع حرم 🌷 💎کتاب را حتما مطالعه بفرمایید. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ای کاش می آمدی در #پنجشنبه ای که بغضی کهنه😢 در گلویم چنگ میزند و به انتظار همیشگی #تو ساعت ها مینشین
8⃣6⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰خاطره‌ای که می‌توانم از دوران برایتان بگویم، مربوط می‌شود به دوران بعد از ، آن موقع رسول کم سن و سال بود👦 روزهای آخر اسفند📆 بود که به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردیم. 🔰سال تحویل🌸🍃 آنجا بودیم. آن موقع هنوز برنامه راهیان نور💫 به شکل امروزی نبود. ما به همراه و نزدیکان با یک اتوبوس🚌 رفته بودیم. ما هم مناطق عملیاتی را در ، آبادان، شلمچه و عملیات‌هایی مثل والفجر ۸ را توضیح می‌دادیم. 🔰تا رسیدیم به . همان منطقه‌ای که شهید آوینی شهید شده🌷کمی جلوتر از آن، مقر تخریب ما بود که اسم آنجا را گذاشتیم . در زمان جنگ💥 ما آنجا به رزمندگان آموزش می‌دادیم. آن منطقه را خودمان دقیقا شبیه به یک منطقه جنگی درست کرده بودیم. 🔰میدان رزم، میدان ، میدان تخریب، معبر و خلاصه همه چیز را مهیا کرده بودیم👌 و به بسیجیان آموزش می‌دادیم. خصوصیات منطقه را یک به یک می‌گفتیم. در قسمتی از آن منطقه، نزدیک حسینیه🕌 در زمان جنگ، بچه‌ها ساخته بودند برای خودشان. 🔰به می‌گفتم نگاه کن پسرم، ببین بچه‌ها این قبرها را زمان جنگ کنده بودند، می‌آمدند داخل این قبرها، می‌خواندند، نماز شب📿 می‌خواندند، مناجات می‌کردند📖 ولی حالا این قبرها مانده‌اند! دیگر از آن حال و هوا خبری نیست😔  🔰ساعتی بعد را گفتند و نماز جماعت خواندیم. بعد نماز یکدفعه متوجه شدم رسول نیست😟 با مادرش دنبالش گشتیم که دیدیم رفته داخل یکی از این ، به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده، گریه می‌کند😭 بنده حقیقتا همانجا گرفت. به مادرش گفتم صدایش نکن❌ یک عکس از همان صحنه گرفتیم📸 و الان هم آن عکس در اتاقش هست.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh