eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣8⃣3⃣ 🌷 💠طلبه های خارجی در جبهه 🔰در که بودیم وظیفه داشتم به خطوط مقدم سرکشی و کمک های فرهنگی ارسال شده را در ها تقسیم کنم؛ همچنین اعزام نیز به عهده من بود. 🔰در مناسبت های مختلف همچون روز و شهادت امام حسن(ع) خانواده های 🌷 را دعوت مى کردیم تا برای رزمندگان غذا🍲 درست کنند. 🔰خانواده های شهدا🌷، به ویژه شهدا می آمدند و در آشپزخانه ها برای رزمندگان غذا درست می کردند، این غذا 🌯وقتی به دست رزمندگان می رسید، بر روی خیلی تأثیر می گذاشت. هم غذا، غذای تبرکی بود و هم به دست مادران و خانواده های درست شده بود👌. 🔰دهه آخر ماه سال ٦٣ بود، اعلام کردند طلبه های مدرسه که خارجی هستند، برای بازدید از جبهه ها می آیند. روز بیست و هفتم به جبهه رسیدند🚌 🔰 برایشان سخنرانی🔊 کرده و درباره آزادی و امدادهای غیبی در جریان آزادی خرمشهر گفتم. از حضور شهدا🌷 و کمک های آنان گفتم 🔰 گفتم الان شهدا که باید از دولت خواستار کمک باشند؛ آمده اند برای های فرزندانشان غذا🍜 درست می کنند.بعد از صحبتهایم🎤 آنها را به آشپزخانه برده و از نزدیک شاهد کمک و خانواده های شهدا شدند. 🔰و به خواهران گفتیم چون اینها های خارجی هستند و می خواهند بروند در کشورشان تبلیغ کنند یک شعری یا سرودی🎼 تهیه کنند و بخوانند. 🔰 سرودی تهیه کرده بودند با این مضمون: 🔸خواهرانیم از تهران آمدیم 🔸دیدن سنگرنشینان آمدیم.... طلبه ها که اکثراً بودند به گریه افتادند😭 🔰 یکی از آنها گفت: ما همیشه در این فکر بودیم که چه است که تمام ابرقدرتها در مقابل این ایستاده است👊 و باز هم جمهوری اسلامی پیروز ✌️می شود. 🔰 همین های شهدا و این پشتیبانی ها است. می گفتند: اگر صد سخنرانی🎙 برای ما گذاشته بودید اندازه این که مشاهده کردیم برروی ما اثر نمی گذاشت🚫. راوى: از روحانیان رزمی تبلیغی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ارادت_ویژه ارادت خاصی به #شهید_کاظمی داشتند همیشه می گفتن من همه #زندگیم رو مدیون این شهید هستم یک
4⃣1⃣4⃣ 🌷 به روایت یکی از همرزمان شهید حججی 🔰یکی از محسن که او را از دیگران متمایز می‌کرد👌، مقید بودنش بود؛ این قضیه بارها به من شد. به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانه‌ها‌ی🏚 مردم بمانیم یا از آن‌ها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز📿 که می‌شد از ساختمان بیرون می‌رفت یا در حیاط به اقامه نمازش می‌پرداخت تا مبادا نمازش داشته باشد. 🔰در بحث و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود، موقعی که از برگشتیم، محسن به من گفت: «این بار که شهید🌷 نشدم حتما مشکلی در کار من بوده است😔.» حالا که شده می‌فهمم که مشکلش رضایت پدر و مادرش بوده است 🔰 من با نیروهای بسیاری بودم⚡️ اما محسن جدای از همه، شخصیت ناشناخته‌ای داشت که اگر بخواهیم به درست شخصیت این بزرگوار بپردازیم شاید سال‌ها زمان⏱ لازم باشد. 🔰آخرین باری که ما به ایران برگشتیم 6 نفر از دوستان‌مان شهید شدند🕊؛ با اینکه نحوه شهادتشان را دیده بود اما بازهم دوست داشت شهید🌷 شود. تمام این‌ها فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد، ،✓عشق به مذهب، ✓عشق به مقدسات و ✓عشق نسبت به (س)؛ این‌هاست که محسن را به هدایت می‌کرد. 🔰انسان‌هایی که قوی داشته باشند و صاحب پشتوانه اعتقادی خوبی باشند👌، هیچ گاه در برابر دشمنان خم به ابرو نمی‌آورند📛، این استقامت شهید با اینکه و در حال اسیر شدن بود فقط به خاطر ایمان به راهی بوده که در آن وارد شده و اکثر ما نیز این خصلت را دارا هستند✔️. 🔰محسن خیلی علاقه‌مند به (س) و الحسین (ع) بود و برای سوریه رفتن نیز سر از پا نمی‌شناخت. شخصی مانند محسن، تربیت یافته دلسوز و ثمره شیر پاکی است که در کودکی👶 پی وجودش با آن رشد یافته است. 🔰این‌گونه می‌شود که این ایرانی🇮🇷 دنیا را تکان داد و یک‌بار دیگر صحنه‌ را برای همگان تداعی کرد. محسن با این رشادت خود سبب شد، جنبه‌های کربلا و عاشورا برای ما زنده شود. 🔰شهادت محسن تاثیر بی‌نظیری👌 بر مردم جامعه گذاشت، بعد از آقا محسن جوانان ما باید درس ایستادگی مقاومت و پایداری را بیاموزند📝. محسن یک بزرگی را در جامعه گفت. این ایستادگی و غرور ملی بعد از محسن که شاهد آن هستیم، به خاطر ♨️ارزش والای کار او است. 🔰امیدوارم هر کس در هر عرصه‌ای که فعالیت می‌کند، وار کار کند و رضایت خداوند را ملاک اصلی کارهای خودش قرار دهد، کاری که استادِ انجام دادنش بود😊. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ڪاری ڪن اے شهید‌🌷 بعضے وقتـ ها نمیـدانم در گـرد و غبار #گنـاه این دنیـا چه ڪنم مـرا جدا ڪن از زمیـن
2⃣7⃣4⃣ 🌷 💠خوابی که رویای صادقه بود ⚜تازه بادنیای آشناشده بودم . اوایل اصلاباورنمیکردم که بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیارغریب بادشمنان بجنگه👊 ⚜تااینکه...یکی ازشب 🌙جمعه های ماه بعدازعاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویادیدم در یه مصلای بزرگ بادیوارهای سفیدرنگ ساخته اند.معماری این مصلی خیلی زیبا✨بود . ⚜همه رزمندگان باحالتی کاملامحزون😔 ومتضرعانه اقتدابه کرده بودن حاج آقاباحالتی کاملامعنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربناامناسمعنامنادی ینادی» رومیخوندن ⚜وهمه هم صدایی میکردن یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکریه شهید🌷بودحاج اقاوسایررزمندگان احترام ویژه ای به این کردن . متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه؟ ⚜آقاسردارگفتن .. که بیدارشدم فکرم تاوقت مشغول بود .. بعدازادای نمازجمعه📿 وعصردرمصلی٬مکبر گفتن امروز داریم ازدیارعشقـ❤️ که است . ⚜منم که شرکت درتشییع شهدارورفتم ..وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشودیدم واسم شهیدروخوندم خوابم تعبیرشدوتامسیرخونه 🏙فقط گریه کردم😭 ⚜اولین۵شنبه این شهید در با مادروخواهرش آشناشدم درمراسم اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره توعالم معناراهشونشونم داد الانم بامادروخواهرش ارتباط💞 دارم. ⚜حسن ختام این ام ازته دل ❤️ممنونم که دستموگرفتی؛شفاعتم کن🙏. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#يزيديان می ‌پنداشتند كه ندای هل من ناصر #سيدالشهدا {علیه السلام} در صحرای #كربلا مدفون خواهد شد غ
7⃣7⃣4⃣ 🌷 💠به روایت پدر شهید 🔰هشت ماه از رفتن در تلاش بود که بتواند از ایران🇮🇷 اعزام شود. ⚡️اما چون اعزام رسمی نیروها وجود نداشت، از هیچ طریقی به نتیجه برسد. من هم جدی نمی گرفتم و تصور می کردم که مدتی بعد حال و هوای جهاد از سرش خواهد افتاد😊.پیش هر کسی می شناخت رفته بود و در آخر گفته بودند که اگر اولویتی هم باشد با است 🔰بعد از اینکه از ایران ناامید شد😞 همراه عمویش یک ماه مانده به سال ۹۳ به عراق رفت.در عراق با فردی که در یکی از گردان ها بود آشنا شدبلاخره توانست✌️ در یکی از پذیرش شود. 🔰در مدت کمی هم که در بود بر حسب نبوغ نظامی و رشادتی که از ویژگی های منحصر رزمندگان ایرانی است✊، خیلی زود بین عراقی شناخته شده می شود✔️.در آنجا نمی توانست بیکار بنشیند، رزمندگان عراقی به گونه ای بودند که می شدند که داعش👹 حمله کند سپس آنها دفاع👊 نمایند که همیشه نسبت به این مسئله منتقد بود. 🔰تا اینکه فرماندهشان به او گفته بود اگر بیست مرد جنگی داشتم، مطمئن باشید که منتظر حمله ی داعش نمی ماندم❌. پیش می آمد که بسته های امدادی ها که برای داعش از بالگرد هایشان🚁 می انداختند به دست نیروهای می رسید☺️، آنها بسته ها را به وحید می دادند که نحوه ی کاربرد ابزارها را برایشان کند؛ وحید زبان را در خواند بود تسلط کامل به آن داشت👌. 🔰دو روز مانده تا همرزمانش به وحید گفتند بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (علیه السلام)🕌 برویم و برگردیم، او قبول نکرد🚫 و گفت امروز همین جاست و من جای دیگری نمی روم. 🔰وحید در آن مقطع بود، صبح روز عاشورا هم مسئولیت حراست از یک معبر را بر عهده داشت. او در بالای یک پشت بام مستقر می شود و از گروه ۲۰ نفری داعش👹 که از آن نقطه قصد نفوذ داشتند، ۱۲ نفر را به واصل می کند👊. 🔰کم کم داعش ها خودشان را به می رسانند و با پرتاب نارنجک💣 در مرحله ی اول او را از ناحیه ی زخمی می کنند. سپس وقتی وحید می خواسته جایش را عوض کند تیربار💥 را می بنندد و او را به می رسانند. 🔰بعد از شهادت وحید🌷 داعشی ها حملات را بیشتر کردند چون می خواستند به پیکر وحید⚰ دست یابند و تبلیغات شوم رسانه ای خود را انجام دهند😏. که متوجه این مسئله می شوند، تلاش می کنند که پیکر به دست داعشی ها نیفتند📛 که در این درگیری منطقه ی وسیعی از را از دست داعشی ها پاکسازی می کنند✌️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ستاره‌ ها ... هیــچ‌ وقــت! از یاد #آسمـان نمی‌روند بگذارید دل ما آسمان باشد و یاد شمـا #ستاره ...
چندین مورد هوش و ذکاوت وحید باعث شده بود که نیروهای نفوذی داعش👹 در بین #رزمندگان شناسایی و دستگیر شوند دوروز مانده تا #عاشورا(سال 94) همرزمانش به وحید می گویند: «بیاییدتاشروع عملیات به زیارت امام حسین (ع) برویم وبرگردیم.» وحید قبول نمی کند❌و می گوید: «امروز #کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم.» #شهیدظهرعاشورا #شهید_وحید_نومی_گلزار @shahidNazarzadeh
2⃣1⃣5⃣ 🌷 💠قارچهاى سمى جاده! 🌷عملیات بود و ما در ٥٠٠ متری پل چنتره، بنه تدارکات به پا کرده بودیم. ساعت ٩ صبح🌥 قرار بود مقداری مهمات و آذوقه برای که در حال پیشروی بودند؛ ببریم. تا شب قبل جاده مواصلاتی در دست ها بود برای همین گراى دقیق آن را داشتند و بی وقفه گلوله کاتیوشا و خمپاره💥 بود که روی جاده فرود می‌ آمد. 🌷از چندتا راننده ‌ای که در بنه داشتیم هیچ کدام حاضر به رفتن نشدند❌ چون جاده از دور پیدا بود که از دامنه تپه‌ ها پیچ می‌ خورد و بالا می‌ رفت و می‌ دیدیم که جاده زیر آتش است. راننده ‌ها به حاج اسکندر (شهيد حاج اسماعیل اسكندرى) می‌ گفتند: «حاجی اجازه بده آتش سبکتر شود؛ می‌ رویم!» آنها نشد🚫، کلاشش را برداشت، پشت یکی از ماشین‌ ها🚙 که آماده بود؛ نشست. 🌷اولین بار بود که احساس می‌ کردم این بار آخر است که را می‌ بینم، رفتم جلو شوخی و جدی گفتم: «حاجی خدا رحمتت کند! برو به سلامت☺️!» حاجی که راه افتاد هیچ کس از جایش تکان نخورد چشم به جاده داشتیم و حاج اسکندر که پیش می‌ رفت گلوله‌ های کاتیوشا💥 بی‌ وقفه به جاده می‌ خورد و گرد و خاک🌫 حاصل مثل در میان جاده قد می‌ کشید، اما حاجی و مارپیچ🔄 از میان انفجارها عبور می‌ کرد. 🌷همه به اشک افتاده بودیم😭 و برایش دعا می‌ کردیم تا زمانی که ماشین از چشم ما شد. ساعتی بعد حاجی به سلامت از همان جاده به بنه برگشت😌.... 🌷١٩ دی ماه ١٣٦٥ حاج اسماعيل در حال بالا رفتن از خاكريز دشمن، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خورشيدِ آن روزِ در حالی غروب می‌ کرد⛅️ كه مردی از مردان حماسه، به آرامی سر بر بالين خون مى گذاشت و به نام بلند افتخار می يافت😔. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از پستهای روز
4_5847998934470886855.mp3
5.15M
🎧🎧 دقایقی واقعا بشنویم 👈روایتی از ایثار و رشادتهای دفاع مقدس، آنان که در لحظه ای که باید میبودند؛ حسینی بودند... 🎤 استاد رحیم پور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹اینجا #دوکوهـــه است 🔸جایی که احساس می کنی یک گام به #امام_زمان نزدیک تر شده ای. #شهید_حاج_ابراهی
🌾این جا است جایی که احساس می کنی یک گام به نزدیک تر شده ای👌 🌿بعضی ها می گویند دلیلش مقدسی✨ است که اسلام در این پادگان برای رسیدن به این عملیات و برای رسیدن به صف 👥مجاهدان الله چشیده اند... 🌾این جا یک بار تجربه شده است؛ انتظار مقدسی که تو حالا باید برای رسیدن به صف یاوران مزه مزه اش کنی... بی دلیل نیست که خطاب به دوکوهه می گوید: 🌿دوکوهه! آیا دوست داری که پادگان یاوران مهدی نیز باشی⁉️پس ... 🌾دوکوهه را با نام های زیادی می شناسند: ، ،✓ کریمی، ✓چراغی،✓ زین الدین، ✓دستواره، ✓خرازی، ✓کاظمی و هزاران دیگر که هر کدامشان می توانند باشند برای رسیدنِ تو، به صف یاوران امام زمان❤️... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «فایده پیاده‌روی #اربعین؟ا» این #قدم‌ها تربیت و عاشق می‌کنند.. مثل آن کمیل‌های #رزمندگان در جبهه! که تربیت کرد...عاشق کرد.. #شهید کرد.. 🎙از "حاج حسین یکتا" بشنوید. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بگذار سیر ببینمش اکنون که #می_رود ای اشک😭! از چه راه تماشا گرفته ای⁉️ #شهید_هادی_ذوالفقاری 🌹🍃🌹🍃
0⃣6⃣6⃣ 🌷 🔰بعد از یک ماه، و دوستان رزمنده به برگشتند. از دوستانم در مورد هادی سوال کردم. پرسیدم: هادی چطور بود⁉️ 🔰همه دوستان من از او تعریف می کردند. از ، از افتادگی، از زرنگی، از و تقوا و...همه از او تعریف می کردند. هرکس به نوعی او را خودش قرار داده بود. 🔰 و عبادت های هادی، حال و هوای جبهه های نبرد ایران🇮🇷 با صدامیان بعثی را برای بقیه تداعی می کرد. 🔰هادی دوباره راهی مناطق شد. دیگر او را کمتر می دیدم😢. چندبار هم تماس گرفتم☎️ که جواب نداد. مدتی گذشت و من با چندتن از دوستان برای راهی ایران شدیم. 🔰یادم هست توی بودم که یکی از دوستانم گفت:‌ خبر داری رفیقت، همون که با ما می آمد ❓ 🔰گفتم: چی می گی⁉️😳سریع رفتم سراغ اینترنت📱. بعد از کمی جستجو متوجه شدم که هادی به آنچه بود رسید😔.   🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#رزمندگان گاهی خلوت می کردند دلتنگ💔 که می شدند #نامه می نوشتند📝. این نامه ها💌 امروز مونس خانواده #شهداست. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 فرصت براش فراهم شد... #گرم بازی بودیم، به مهدی پاس دادن، #فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد تو همین #
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💎جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم مهدی به همراه #برادر كوچك‌ترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشكر علی‌بن ابیطالب(ع) بود جهت #شناسایی منطقه عملیاتی از #كرمانشاه به سمت #سردشت حركت می‌كنند. موقعی كه عازم منطقه می‌شوند راننده‌شان را پیاده كرده و می‌گویند: خودمان می‌رویم. حتی در مقابل اصرار یكی از #رزمندگان مبنی بر همراه شدن با آنها می‌گوید: تو اگر #شهید بشوی جواب عمویت را نمی‌توانیم بدهیم اما ما دو #برادر اگر شهید شویم جواب #پدرمان را می‌توانیم بدهیم. غروب در راه به #كمین ضدانقلاب می‌خورند. موشك آر.پی.جی به سقف ماشین اصابت می‌كند و مجید به شهادت می‌رسد و مهدی پیاده شده تا در #پناهگاهی قرار بگیرد كه از #پشت مورد اصابت #رگبار گلوله قرار می‌گیرد. فردا وقتی نیروهای خودی می‌رسند دو نفر را می‌بینند كه به آنها #تیر.خلاص زده‌اند. چندان قابل شناسایی نبودند وقتی #قبض پرداخت #خمس در داشبورد ماشین پیدا می‌شود مطمئن می‌شوند كه خود شهید مهدی زین‌الدین است #شهید_مهدی_زین_الدین🌹 #شهید_مجید_زین_الدین🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh