🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 154 #ولایت 13 #استاد_پناهیان🔻 🌺✅ "بهترین حسّ توبه اینه که ببینی چه کسی رو نافرم
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 155
#ولایت 14
#استاد_پناهیان🔻
🔶 قرار شد که ما تلاش کنیم تا از گناه بدمون بیاد.
✅👆 این موضوع خیلی میتونه به دوری انسان از گناه، کمک کنه.
👈 یکی از راه هایی که به درک این مفهوم کمک میکنه اینه که "نقش اهل بیت و اولیای الهی" رو بیشتر بررسی کنیم.
✔️🌷 توی بحث مبارزه با نفس گفتیم که ما " برای اینکه هوای نفسمون رو از بین ببریم باید #دستورات_خدا رو از طریق اولیای الهی بگیریم."
🌺 اون بزرگواران "واسطۀ بین ما و پروردگار عالم" هستند تا به ما کمک کنن هوای نفسمون رو از بین ببریم
و به "شیرینی ملاقات خداوند متعال" برسیم....💖✨
🔷 گوش نکردن حرف خدا چقدر زشت بود؟
➖ خب حالا این موضوع رو تصور کنید که "از اون زشت تر، گوش نکردن حرف اهل بیت علیهم السلام هست...."⚠️
- ببخشید چرا؟🙄🤔
⭕️ * چون وقتی انسان با دستورات الهی مخالفت میکنه داره با ولیّ خدا هم مخالفت میکنه".
💢 اولیای الهی این وسط چه گناهی دارن که انسان بهشون بی احترامی میکنه؟😒
✅✔️ برای همین هم هست که «تا امام زمان (عج) از انسان راضی نشه، خدا راضی نمیشه».
👈 و هر کسی که بر انسان #ولایت داره تا راضی نشه، خدا راضی نمیشه....👉
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_62889615.mp3
4.13M
⏯پادكست
🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران
1⃣2⃣
🎤استاد #ملایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 ✨محرم #مربی خیلی از این شهداس مثل مهدی عزیزی، رسول خلیلی، اکبر شهریاری و خیلی از شهدای دیگه ی
💢 #برگی_از_خاطرات
🌷یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. محرم گفت «چرا ناراحتید مسئول هیئت رفته که رفته، مهم #پرچم_حضرت_زهرا(س) است که باید بالا باشه، به نظرم پول روی هم بگذاریم و هر هفته خانه یکیمون هیئت بگیریم.»
🌷بچهها از خدا خواسته قبول کردند و گفتند «خودت باید مسئول هیئت بشی» قبول نمیکرد و میگفت من #خادم_هیئتم، هر هفته خودش پرچمها را میزد، چراغ هیئت را شروع میکرد، ایستگاه صلواتی راه میانداخت، نمایشگاههای مختلف برگزار میکرد.
🌷به حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت، همیشه آخر هیئت سفارش میکرد #روضه_حضرت_زهرا (س) بخوانند تا روزی هیئت زیاد شود...
#شهید_محرم_ترک🌷
#اولین_شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #قصه_شهادت 🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود... ◽️ #شهید_ابراهیمی میگفت باید
خوش آنكه در صفِ خوبان نشسته باشى
و من
نظر كنم به #تُ !
نازم به انتخابِ خودم...!
🥀........................🥀
#شهید_مرتضی_ابراهیمی 🌷
#شهید_اغتشاشات_اخیر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم 📖روی پ
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣3⃣ #قسمت_سی_وسوم
📖نفس های ثانیه ای ایوب جزئی، از زندگیمان شده بود. تا ان وقت از شیمیایی☠ شدن فقط این را میدانستم ک روی پوست #تاول های ریز و درشت میزند.
📖دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را میخورد ولی خارش، تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم💔 میشد و از زخم ها #خون می امد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند.
📖وقتی از سلمانی ب خانه برگشته بود خیلی گرفته بود😞 گفت: مردم چه #ظاهر_بین شده اند. میگویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا⁉️
بستری شدن ایوب انقدر زیاد بود ک #بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود.
📖از اتاق عمل که بیرون می اوردنش. نیمه هوشیار شروع میکرد به حرف زدن" #شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس میشود، بگذار خوب بشوم، میرویم انجا و من بالاخره پزشکی👨🔬 میخوانم.
📖عاشق پزشکی بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی #بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش امد که وقتی #پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده❌
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣3⃣ #قسمت_سی_وچهارم
📖یک بار بهش گفتم: نگو؛ چیزی از عملت نگذشته صبر کن. شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود👌 دکتر که امد بالای سرش از اتاق امدم بیرون تا #نماز بخوانم.
📖وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود😰 بدون اینکه ایوب را #بیهوش کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت، دست خود ایوب بود و #خون ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود.
📖ایوب از حال رفته بود😓 که پرستار ها برای تزریق مسکن قوی امدند. دوست نداشت کسی جز من کنارش💞 باشد. مادرش هم خیلی اصرار کرد اما #ایوب قبول نکرد.
📖ایوب وقتی خانه بود کنار رختخواب و بساط چایش☕️ همیشه #کتاب بود. از هر موضوعی، کتاب میخواند. یک کتاب دو هزار صفحه ای📕 به دستش رسیده بود که از سر شب یک لحظه ام ان را زمین نگذاشته بود
📖گفتم دیر وقت است نمیخوابی؟ سرش را بالا انداخت
-مگر دنبالت کرده اند؟
سرش توی کتاب بود
+باید این را #تا_صبح تمام کنم
صبح که بیدار شدم، تمامش کرده بود.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8277470_245.mp3
19.65M
🎵 #مداحی_شهدایی
🌾خونه غرق در آه #حسرته
🌾خونه #بی_بابا شام غربته
🎤🎤 #میثم_مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★آه از آن #شبها
✩که در آغوش تو💞
★ #خندهام می برد
✩عقل و هوش تــ♥️ـو ...😔
📸تصویری از وداع جانسوز دختر شهید مدافع حرم #مهدی_قره_محمدی در معراج شهدا🌷
#شهید_مهدی_قره_محمدی
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh