eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
😍🖇 __________________ نام:علی‌اقا‌عبداللهی تاریخ‌تولد:۱۰مهر۱۳۶۹ تاریخ‌شهادت:۲۳دی۱۳۹۴ محل‌شهادت:خالدیه‌خان‌طومان زندگینامه🌿👇 حاج علی آقا عبداللهی در تاریخ 69/7/10 در تهران به دنیا آمد و در سال 76 در دبستان رسالت منطقه 11 ثبت نام و کلاس اول رو سپری نمود و سال 77 به دبستان امید امام منتقل و تا کلاس پنجم دبستان را در آنجا گذراند دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن سینا منطقه 11 سپری نمود کلاس اول دبیرستان را در دبیرستان شهید مفتح گذراند و دوم و سوم دبیرستان را در هنرستان فنی شهدا در منطقه 12 در رشته برق و الکترونیک گذراند . کاردانی رشته الکترونیک خود را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری سپری نمود . شهادت🎈👇 بلافاصله پس از اتمام درس در سال 1390 به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشگاه امام حسین(علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد . در سال 91 ازدواج نمود و در سال 93 صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد . در تاریخ 94/9/22 پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ 94/10/23 درست 31 روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهر ایشان تاکنون بازنگشته است و همانطور که به حضرت زهرا«سلام الله علیها» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان بی نشان ماند . 🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی ردانی پور 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سپاس خداوندی را که انوار جلال او، از افق عقول بندگانش، تابان است و خواسته اش، از زبان گویای کتاب و سنت، نمایان. 🍃خدایی که دوستان خود را از دلبستگی به دنیای فریبا رهانید و به شادی‌های گوناگون رسانید. نه از آن روی که آنان را بی جهت، زیادی بخشد و یا در پیمودن راه‌های نیکوکاری ناگزیرشان فرماید، بلکه از آن روی که خدای تعالی، دید لیاقت پذیرش الطاف الهی را دارند و شایسته‌ آرایش به صفات زیبایند. پس راضی نشد که بندگانش، رشته‌ بیکاری به دست گیرند و عمر خود را به بطالت سپری کنند، بلکه آنان را توفیق عنایت فرمود که به کردار‌های کامل خو گیرند، تا از هر چه به جز اوست، آسوده خاطر گشته و مذاق جانشان، با لذت شرافت خشنودی حق، آشنا شود. از این رو، دل‌های خود را به انتظار سایه‌ لطفش، منصرف و آرزو‌های خود را به سوی بخشش و فضلش، منعطف ساختند. 🍃ای ملت! بدانید امروز مسئولیت شما بزرگ و بارتان سنگین است و باید رسالت‌تان را که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید. تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن ولایت فقیه است و امروزه سَنبل آن امام بزرگوار است، قادر هستید این راه را ادامه دهید. ✍ بخشی از وصیت نامه شهید به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار‌: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت: عملیات والفجر 🥀جاوید الاثر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آنچه‌خدا‌خواست‌ همان‌می‌شود...🌱✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ _با همیـݧ فکر به خواب رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت هر روز کانال هاے تلوزیونو اینورو اونور میکردم ک شاید یہ برنامہ اے مستندے چیزے درباره ے شهدا نشوݧ بده اما خبرے نبود _بعد از مدت ها رفتم سراغ گوشیم پیداش نمیکردم همہ جاے کشو کمدو گشتم نبود کہ نبود رفتم سراغ مامانم میخواستم ازش بپرسم کہ گوشیم کجاست اما نمیشد نمیتونستم بعد دوماه حرف بزنم مظلومانہ نگاش میکردم و نمیتونستم حرف بزنم آخرم پشیموݧ شدم و رفتم تو اتاقم _بعد از مدت ها یہ بغض کوچیکے تو گلوم بود دلم میخواست گریہ کنم اما انگار اشک چشام خشک شده بود _تنهاچیزے کہ ایـݧ روزها یکم آرومم میکرد فکر کردݧ ب اوݧ برنامہ اے کہ درباره ے شهداے گمنام بود. اوݧ شب بعد از مدت ها باخدا حرف زدم: "خدا جوݧ منم اسماء هنوز منو یادت هست؟یادم نمیاد آخریـݧ دفہ کے باهات حرف زدم!، بگذریم... حال و روزمو میبینے اسماء همیشہ شادو خندوݧ افسردگے گرفتہ و نمیتونہ حرف بزنہ اسمائے کہ شاگرد اول کلاس بود و همہ بهش میگفتـݧ خانم مهندس الاݧ افتاده گوشہ ے اتاقش حتے اشک هم نمیتونہ بریزه نمیدونم تقصیر کیه؟؟؟ مخالفت ماماݧ یا بے معرفتے رامیـݧ یاشاید حماقت خودم یا حتی شاید قسمت نمیدونم..." _خدایا نقاشیام همہ سیاه و تاریکـݧ نمیدونم قراره آینده چہ اتفاقے براے خودم و زندگیم بیوفتہ کمکم کـݧ نزار از اینے کہ هستم بدتر بشم همونطور خوابم برد...اون شب یہ خوابے دیدم کہ راه زندگیمو عوض کرد خواب دیدم یہ مرد جوون کہ چهرش مشخص نیست اومد سمت مـݧ و ازم پرسید اسم شما اسماء خانمہ؟! _بلہ اسمم اسماست بعد در حالے کہ ی چادر مشکے دستش بود اومد سمت مـݧ و گفت بیا ایـݧ یہ هدیست از طرف مـݧ بہ تو چادر و از دستش گرفتم و گفتم ایـݧ چیہ ارثیہ ے حضرت زهرا شما کے هستید چرا چهرتوݧ مشخص نیست مـݧ یکے از اوݧ شهداے گمنامم ک چند روزپیش تشیعش کردݧ _خب مـݧ چرا باید ایـݧ چادرو سر کنم؟ مگہ دیشب از خدا کمک نخواستے چرا اما... اما نداره خیلے وقت پیشا باید ازش کمک میخواستے خیلے وقت بود منتظرت بود ایـݧ چادر کمکت میکنہ کمکت میکنہ کہ گذشتتو فراموش کنے و حالت خوب بشہ مـݧ و بقیہ ے شهدا بخاطر حفظ حرمت ایـݧ چادر جونموݧ و دادیم اوݧ پیش تو امانتہ مواظبش باش ... باصداے اذاݧ صبح از خواب بیدار شدم حال عجیبے داشتم بلند شدم وضو گرفتم کہ ونماز بخونم آخریـݧ بارے کہ نماز خوندم سہ سال پیش بود _نمازمو کہ خوندم احساس آرامش میکردم تا حالا ایـݧ حس و تجربہ نکردم سر سجاده ے نماز بودم تسبیحو گرفتم دستم و مشغول ذکر گفتـݧ شدم _بہ خوابے کہ دیدم فکر میکردم ماماݧ بزرگ همیشہ میگفت خوابے کہ قبل اذاݧ صبح ببینے تعبیر میشہ اشک تو چشام جم شد یکدفہ بغضم ترکید و بعد از مدت ها گریہ کردم بلند بلند گریہ میکردم اما دلیلش و نمیدونستم مطمعـݧ بودم بخاطر رامیـݧ نیست ماماݧ و بابا اردلاݧ سریع اومدݧ تو اتاق کہ ببیننـݧ چہ اتفاقے افتاده وقتے منو رو سجاده نماز درحالے کہ هق هق گریہ میکردم دیدݧ خیلے خوشحال شدݧ ماماݧ اشک میریخت و خدا رو شکر میکرد اردلاݧ و بابا هم اشک تو چشماشوݧ جمع شده بود و همو در آغوش کشیده بودند.. * _ ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📣📣 🌺دعوتید به مطالعه از شهدا ⭕️برای مطالعه بر روی لینک ها بزنید👇 1⃣🌷شهیدی که با حضرت زینب(س) در جبهه دیدار داشت😳 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/16162 2⃣🌷شهیدی از حزب الله که امیرالمومنین(ع) به او گفتند: بهشت در انتظار توست🌿🕊 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/13124 3⃣🌷شهیدی که پس از شهادتش به مخالفان انقلاب و رهبری تذکر داد 😲😱 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/11780 4⃣🌷شهید مدافع حرم که مژده شهادتش را از آیت الله بهجت(ره) گرفت😍🕊 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/12072 5⃣🌷روایتی از نگاه ویژه امام رضا(ع) به شهدا👌👌 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/12187 6⃣🌷روایتی از شهدایی که بعد از شهادتشان، در فتنه خودشان را برای یاری رهبرشان رساندند...❤️🌷 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/4672 7⃣🌷شهیدی که به دیدار امام زمان(عج) نائل آمد و امام زمان هدیه اش را پذیرفتند🎁😍 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/13027 8⃣🌷شهید مدافع حرم که جان رهبر انقلاب را نجات داد❤️👇 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/14975 9⃣🌷شهیدی که قرض های تفحص کننده اش رو با دست خودش پرداخت کرد😳😇 ✅ بخش اول روایت👇 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/3521 ✅ بخش دوم روایت👇 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/3549 ✅ بخش سوم روایت👇 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/3570 🔺بخونید و شادی روح شهدا صلواتی نثار کنید🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○•🌹 💚سلام امام زمانم💚 هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم🌿 ، هر روز که می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم...🧡 ✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆ بارالهـا؛ یاریمان دہ ، ڪه چون آنان باشیم .. آنان ڪه خوبـــــ بودند نه براے یڪ هـفته!! بلڪه براے یڪ تاریخ ... سلام صبح زیباتون، شهدایـے🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امروزمان را با نام و یاد شهید دفاع مقدس متبرک می کنیم. 🗓امروز : ☀️ شنبه ۱۶ مرداد ١۴٠٠ 🌙 السبت ۲۷ ذی الحجه ١٤٤٢ 🌲Saturday 07 Aug 2021 💫امروزمتعلق است‌به پیامبراکرم(ص) 💫 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (١٠٠ مرتبه) - یا حی یا قیوم (١٠٠٠ مرتبه) - يا غنی (١٠۶٠ مرتبه) برای غنی شدن 📎وقایع مهم امروز: - تشکیل جهاد دانشگاهی (۱۳۵۹ش) 🌸در افق آرزوهایم تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را می‌بینم... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان (علیه السلام)دردهه اول ماه محرم به مبلغ تومان نیاز داریم ⛔️ حتی با مبلغ کم هم میتوانید در این امر خدا پسندانه باشید 👌 و ثواب والایی ببرید 😊 ♨️ چنانچه تمایل به دارید😇 درخدمت شما بزرگواران هستیم🔹 6037701156779453 علیرضا دهقان دهنوی-بانک کشاورزی 💳 🔴ضمنا چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد مابقی وجوهات صرف امورات ومجالس بعدی هیئت می شود 📅زمان برگزاری مجلس: ازدوشنبه(۱۸مرداد)بمدت۱۰شب-ساعت۲۰:۴۵ 🚪مکان برگزاری مجلس: ؛حجاب۲۱بیت شهیدنظرزاده(علامت پرچم) باحضورخواهران وبرادران هیئت محبان جوادالائمه(علیه السلام) 🌷🍃🌷🍃 @ShahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی جوانی 🍁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃شهادت مزد تلاشگرانی است که مجاهدانه کفش آهنین به پا میکنند و آنقدر در راهشان پا به زمین میکوبند تا نهایت صلح را به ارمغان می اورند و شهادتی نصیبشان میشود که چشم همگان را خیره میکند... 🍃مصطفی جوادی نیز سربازی است که در این راه قدم نهاد. کفشی خریده و به پا کرده بود؛ میگفت:« تا زمانی که این کفش هارا در راه پاره نکنم ارام نمیگیرم » 🍃تواضع خاصی داشت؛ همیشه چشم هایش انتظار رضای را میکشید و همین نیز دلیلی بود برای به دل نشستن کارهایش. سرانجام؛ زمانی که برای گذراندن خدمت وظیفه به کردستان رفته بود؛ با دو تن از همرزمانش به دوباره پرداخت... 🍃بدنبال بود و در راه تامین ان به دست نیروهای کومله شهادت را با اغوشی باز پذیرفت. گویا خود بوی سیب را حس کرده بود که این چنین نوشت: «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم» 🍃آری تو از عالن خاک و زمینی نبودی؛ پرواز کردی و عطر پر زدنت را معطر کرد... ✨پروازت مبارک ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۰ شهریور ۱٣۴٢ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مرداد ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : نقده 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خورشید.mp3
1.97M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۷۰ 🎤 استاد 🔸«خورشید»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به مناسبت سالروز تولد شهید جواد تیموری💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دل که به یارت دهی؛ عاشق که شوی؛ جانانت میشود همانی که زمان و مکان بهر وصال او؛ تفاوتی ندارد. تمامِ تنت چشم میشود تا بیابی اورا؛ دل، تنگِ آغوشش میشود و آرام را از روزگارت میگیرد. 🍃فرقی ندارد شام باشد یا . بقیع باشد یا اصلا در همین تهران، پاک که باشی؛ دل که وصل شده باشد، رزق میشود شهادت آنهم با امضای . برادرت را خدا در سال ۶۷ میان عملیات مرصاد گلچین کرد و تو نیز راه برادر را در پیش گرفتی؛ محافظ مجلس بودی و با افراد زیادی رو به رو میشدی؛ بارها و بارها آسیب دیدی و آزارت دادند اما سکوت کردی و آرام گرفتی تا مبادا وظیفه خود را نسبت به این نظام خدشه دار کنی... 🍃ورد زبانت بود که میخواهی شوی؛ عشق به عقیله ی بنی هاشم دیدگان زمینی ات را بسته بود و آن ها را به آسمان گشوده بود. مشغول انجام خدمت بودی، که تروریست های تکفیری ناجوانمردانه از پشت حمله کردند؛ همچون همیشه تو و دوستانت فداکارانه میان میدان بودید؛ به فاطمه ی زهرا(س) اقتدا کردی و از ناحیه صورت مجروح شدی، بر زمین افتادی اما وجودت تمام تلاشش را میکرد تا بایستد و نگذارد تکفیری ها لحظه ای آرامش مردمِ را برهم زنند... 🍃نامردانِ ؛ زمانی که چشم های نیمه گشوده ات را دیدند، تاب نیاوردند و از هراس آن چشم های امیدوار؛ تیر آخر را بر سرت زدند و همچون شهیدت آغوش را لبیک گفتی... 🍃تو؛ تازه دامادِ شهیدی! آخر روز عقدت به شهادت رسیدی و این نیز عروسی آسمانی بود برای تویی که همیشه خود را مدیون حسینِ فاطمه میدانستی. مخصوصا آن زمان هایی که تمام کارهای را به تنهایی میکردی و در آخر با تواضع گوشه ی هیئت می ایستادی و میکردی♡ 🍃ثابت کردی خود را و خدا نیز خریدار عاشقانه هایت شد. شهیدِ خدایی! میشود رسم عاشقی کردن را نیز به ما بیاموزی؟! ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٧ مرداد ۱٣٧۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٧ خرداد ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : مجلس شورای اسلامی 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
┄┅┅✿❀🌸❀✿┅┅┄ ✅ مال حرام تا آبروی آدم را نبرد انسان را رها نمی‌کند ✍ آیت الله جوادی آملی : هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم، مال حرامی که گرفتیم و یا آبرویی کسی را بردیم، گذشته، خیر! چیزی نمی‌گذرد! هر کاری که کردیم بالاخره ثمر آن را می بینیم مگر اینکه با توبه آن را ترمیم کنیم. چون نظام عالم طبیعت، جای تغییر و تبدیل است، شما ببینید بدبوترین کود وقتی تحت تدبیر کشاورز قرار بگیرد، می‌شود گل یاس یا می‌شود سیب و گلابی. اینجا جای تبدیل و تغییر است. کار توبه، اِنابه و توجه همین است ؛ «إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ» اما تا زنده‌ایم جای تغییر و تبدیل است. 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم باورم نمیشد انقد ضعیف باشم _بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم؟؟؟نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم _ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد مهمونا کہ رفتـݧ مامان بزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده _بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے انگار خوابم تعبیر شده بود همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست. _ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود) خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم _رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت: برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت کاش همیشہ چادر سر کنے چیزے نگفتم _اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم.... مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم (ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود) _ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش _منم بوسش کردم وگفتم چشم. بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم _اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم.. . ادامــه.دارد....
📣📣 2⃣ 🌺دعوتید به مطالعه از شهدا ⭕️برای مطالعه بر روی لینک ها بزنید👇 1⃣🌷شهیدی که بعد شهادت، پدر و مادرش را از حادثه منا در سال 94 نجات داد😢 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/20590 2⃣🌷رویایی صادقه از حضور شهید بروجردی و شهید ابراهیم هادی در فتنه سال ۷۸ و جمع شدن فتنه به دست شهدا 👌👌 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/7163 3⃣🌷شهیدی که امام زمان(عج) برایش سربند بست😍😢 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/14746 4⃣🌷روایتی جذاب از دست گیری یک شهید و آزاد شدن زندانی🤝🌺 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/11464 5⃣🌷شهید گمنامی که به عنایت شهید_پلارک نامدار شد😍🎋 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/3800 6⃣🌷راز شهیدی که پنج انگشت سبز به کمرش نقش بست🧤 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/6854 7⃣🌷 شهیدی که از بهشت به پدرش کمک کرد💚 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/12306 8⃣🌷روایت جذاب مسلمان شدن یک مسیحی به واسطه یک شهید😇 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/13919 9⃣🌷دعا کن پسرم بمیره!!!😳، روایتی از گمراهی تا بهشت🌱🕊 https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/6689 🔺بخونید و شادی روح شهدا صلواتی نثار کنید🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام بر تو ای مولایی که دستگیر درماندگانی. بشتاب ای پناه عالم که زمین و زمان درمانده شده! 🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ 🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و 🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته 🌼 سلام بر تو ای فريادرس 🌼 و ای رحمت گسترده 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸کافی‌ست که را باز می کنی لبخندی😊 بزنی جانم ... 🍃صبــح 🌥که جای را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ... 📎🌺🌱 🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نىښت 🍃سڑدأڔ ڋڸۿا 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh