🍃 عبدالحمید دیالمه نمونه یک انسان #مومن است که آرمان هایش همه از روی تقوا و علم و #صبر است🙂
🍃دین را با #علم شناخت و انحرافات دین و انسان هایی که خواسته یا ناخواسته #منافق راه حق شدند را به دیگران معرفی کرد.
🍃همان #نماینده ای که وقتی برای مقابله با کارهای #رییس_جمهور زمان به مجلس پاگذاشت، در مقابل تبریک ها فقط گفت، مسئولیت تبریک ندارد.
🍃دین را با علم، دلیل و #منطق به دیگران آموخت، تا جایی پیش رفت که بین روحانیت و دانشگاه آشتی برپا کرد. به قول خودش بزرگترین جرمش این بود که حرف هایش را زودتر از #زمان می زد.
🍃وقتی او را تهدید به #مرگ میکردند همچون #امام_حسین، وقت گرفت برای آخرین سخنرانیاش و از آن ها خواست تا در جلسه بنشینند و به حرف هایش گوش دهند. او تابع #ولایت_فقیه بود و روی گرداندن از آن را اشتباه می دانست❣
🍃این روزها به دیالمههایی نیاز دارد تا دین را به #جوانان ظاهرا با سواد بیاموزد و کج رفته ها را بشناسد و نگذارد انقلابی که با خون شهیدان جان گرفته با پا کج گذاشتن عده ای با شعار #آزادی، بی حرمت شود، بیاید #شبیه دیالمه باشیم...❤️
🍃دیالمهها را بشناسید و گوش دهید چه #ندایی سر میدهند، سخنرانی دیالمه در آخرین حضورش در #مجلس برایتان شنیدنی خواهد بود...
#التماس_تفکر
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_عبدالحمید_دیالمه
📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۳۳
📅تاریخ شهادت : ۷ تیر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ولایت_فقیه #مجلس #تقوا #آزادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج هادی هست🥰✋
*پاسخ دندان شڪن همسر شهید*💎
*شهید هادی کجباف*🌹
تاریخ تولد: ۳ / ۴ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۳۱ / ۱ / ۱۳۹۱
محل تولد: شوشتر،خوزستان
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش← در دفاع مقدس 9 بار مجروح شد،🥀2 بار دچار موج گرفتگی و 2 بار هم شیمیایی شد،🥀او داوطلبانه به سوریه رفت و عاقبت به شهادت رسید.🕊️داعش خبر شهادت هادی را روی سایتها و خبرگزاریهایش گذاشت،🥀چون شهید کجباف برای آنها چهره شناخته شدهای بود،💫وقتی فهمیدم حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد،🥀ساعتهای اول برای ما غیر قابل تصور بود.🥀داعش اعلام کرد که پیکر کجباف پیش ماست و در ازای دادن پیکرش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران میخواهیم‼️ همرزمان قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من مخالفت کردم🌙و گفتم همانطور که حضرت زینب (س) در دشت کربلا پیکر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت.🥀همان طور که حضرت سجاد(ع) مجبور شد پیکر پدرش را در صحرای کربلا رها کند و به خاطر خدا برود.🥀من هم از پیکر ایشان گذشتم و آن را به خدا سپردم.🌙داعش با شنیدن این حرفها پیکر آقا هادی را به رگبار بستند💥و به پیکر ایشان جسارت کردند و در شبکههای اجتماعی گذاشتند.🥀50 روز بعد داعشیها از موضوع مبادله و یا خرید پیکر مأیوس میشوند🍃و پیکر را در منطقهای به همراه چند تن دیگر از شهدا در گور دسته جمعی خاک میکنند.🍁 نفوذیها هم این موضوع را به نیروهای مقاومت اطلاع میدهند💫و رزمندگان مقاومت توانستند در یک عملیات پیکر او را بازگردانند*🕊️🕋
*شهید هادی کجباف*
*شادی روحش صلوات*
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
🌻🌴🌹🌴
🌹🌴🌻
🌴
🌻
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_مهدی_زین_الدین
راوے: همسر شهید
#نیمه_پنهان
قسمت :۱۷
گمنام گمنام🕊
🍃بعضی ها وقتی حرف ميزنند كلامشان خشونت ندارد ولی طوری است كه احساس ميكنی بايد به حرفشان گوش كنی . مهدی اين طوری بود .
نمی خواست در تنهايی فكرهای الكی بكنم . بعضی وقت ها ميخواست نيامدنش به خانه را توجيه كند ، ولی احتياجی نبود . ميگفت
بعضی بچه ها برای اين كه از دست زنشان راحت باشند شب ها پادگان
ميخوابند و نمی آيند . " ميگفت " اين ظرفيت را در تو ميبينم ، و گرنه من هم بايد به تو برسم ." هندوانه زير بغلم
ميداد .
🍃اسم نمی آورد ، ولی دلمان
می خواست زندگيمان مثل حضرت علی و فاطمه كه نه . يك كم شبيه آن ها بشود . ميگفت " بدم می آيد از اين مردهايی كه ميبينم می آيند و به
زن هايشان میگويند دوستت داريم و فلان . آن وقت زن هم می گويد خُب اگر اين طوری است پس مثلاً فلان چيز را برايم بخر . " میگفت " يك چيزهايی را من از اين بچه ها در جبهه میبينم كه زبانم بند می آيد . ديروز يك مهندسی از بچه های جهاد آمد پيشم ، گفت آقا مهدی خانمم تماس گرفته ، بچه دار شده ام .
🍃اگر امكانش هست مرخصی
میخواهم . گفتم اشكالی ندارد تا شما كارت را تمام می كنی من برگه ی مرخصيت را می نويسم . تا برود كارش را تمام كند ، يك خمپاره خورد كنارش و شهيد شد . من نمی توانم با ديدن اين چيزها خانواده ی خودم را مقدم بر بقيه بدانم .
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
🌻🌴🌹🌴
🌹🌴🌻
🌴
🌻
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_مهدی_زین_الدین
راوے: همسر شهید
#نیمه_پنهان
قسمت :۱۸
گمنام گمنام🕊
🍃اين را فهميده بودم كه از ابراز مستقيم محبت خوشش نمی آيد . از اين كه بگويد دوستت دارم و اين حرف ها . دوست هم نداشت اين حرف ها را بشنود . مثلاً من شماره ی تلفن پايگاه انرژی اتمی را داشتم .
🍃بعضي وقت ها هم دلم ميخواست كه زنگ بزنم. ولی چه طور بگويم . يك كم ميترسيدم شايد . يك بار هم گفت " دليلي نداره ، كلی آدم ديگر هم آن جا هستند كه امكان استفاده از تلفن برايشان نيست . " درست است كه ديگر با هم زن و شوهر شده بوديم ، ولی من ، هنوز رودربايستی داشتم .
🍃حتی روم نمی شد توی صورتش نگاه كنم . يك بار از مدرسه كه برگشتم خانه ، ديدم لباسهايش را شسته ، آويزان كرده و چون لباس ديگري نداشته چادر من را پيچيده دورش ، دارد نماز ميخواند . اين قدر خجالت كشيدم و خود را سر زنش كردم كه چرا خانه نبودم تا لباسهايش را بشويم . نمازش كه تمام شد احساس من را فهميد .
🍃 گفت " آدم بايد همه جورش را ببيند . " هيچ وقت واضح با هم حرف نمی زديم . راجع به هيچ چيز حتی خودمان . بهانه ی حرف هايمان جبهه و جنگ بود . حالا نه در اين مورد ، كلاً آدمی نبود كه حرف زدنش از عمل كردنش بيش تر باشد . حتی راجع به جبهه هم اين جور نبود كه مدام در خانه حرف جبهه و جنگ باشد . مسائل مربوط به كارش را اصلاً نمی گفت .
🍃از پشت تلفن ، هميشه اين حالت بود كه نتوانم حرف هايم را بزنم حتی روم نميشد بپرسم كی می آيی . وقتی هم نبود همين طور . يك بار به من گفت " روزها توی خانه حوصله ات سر می رود راديو گوش كن . " آن موقع راديو نداشتيم . از روز بعد يك جعبه ی آهنی روی طاقچه ميديدم . ولی باز ش
نمی كردم . می گفتم حتماً بی سيمش داخل آن است . نمیخواستم بهش دست بزنم . چهار پنچ روز فقط نگاهش كردم.
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#امامزمان
سـلام_آقـا_جان♥️✋🏻
ایــاڪ نـعبـد و ایــاڪ نـستـعـین
یـعنـے سـلـآم مـسجـد مـولآے آخـریـن
اےجـمڪرانبـگوڪجـاستآخـریـنامــید
ایـن الشـموس الطـالعه ایـن مــه جـبـین:)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شـــــهادت
پرواز رویاهاست
چه خیال خامی !
برای من که پر پرواز ندارم ...💔
رسیدن به تــــ♡ـــو ❣
که ان همه بالایی...
ࢪویاست...
ڪمڪم ڪن دلاوࢪ...🌿♥️
#شھیدمجیدشهریاری🌱
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید علیرضا قبادی🌺✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨بسم الله الحبیب
🍃شهید علیرضا قبادی #تخریب_چی دلها بود و سلیمان #سوریه، این را گلهای بی قرار پادگان گرمدره و رزمندگان سوری خوب می دانند، او عاشقی بود که تا آخرین نفس به وعده شیرین معبودش ایمان داشت.
🍃ازقدیم گفته اند تخریب چی ها راه رسیدن به معبود را خوب بلد هستن، راهی که از میان میدان نفس می گذرد.
🍃دلی رئوف داشتن که مرز نمی شناسد از حقوق خودش برای خانواده #شهدا هدیه تهیه میکرد ،ان ها را مانند خانواده خود می دانست😍
🍃#بیت_المال نقطه حساسی است که همه شهدا آن را رعایت میکردنند. هنگام اصابت گلوله به پایش، دکتر برای خارج کردن گلوله باید شلوارش را پاره میکرد
راضی به پاره کردن شلوار نشد. اینگونه افراد عندربهم یرزقون می شوند🕊
🍃در گوشه ای از وصیت نامه گهربارش امده است که: {برای هرکس فرصتی پیش می اید، فرصتی برای اینکه بفهمد در کدام #سپاه قرار دارد ، سپاه خیر یا شر} یارفیق ! درانتخاب سپاهمان، #بصیرت را به ما هدیه کن.
🍃بیست و هفتم همان ماه تولدش، شجاعانه برای شکار مین ها عَلَم تخریب را بلند کرد. دشمنان، خصمانه توانایی مبارزه با ایمانش را نداشتند. ناجوانمردانه از پشت وارد قلبش شدند و علیرضا را از مادرش جدا کردند💔
✍نویسنده: #سید_ابراهیم_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علیرضا_قبادی
📅تاریخ تولد : ۵ اردیبهشت ۱٣۶٧
📅تاریخ شهادت : ٢٧ اردیبهشت ۱٣٩۶
🌷محل شهادت : دمشق
🥀مزار شهید : کرج _امام زاده محمد
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد منتظر قائم🌺🖤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh