🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣2⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 #زندگی_شیرین...💕 🔹تازه از #سربازی برگشته بود و... حدود ۲۰سالش بود… که اومدن
🍃🌺🍃🌺
دست و دل بازیاش از صدقه دادن پیدا بود☺️
مثلا وقتی می خواست صدقه بدهد می گفتم آقا مهدی آنجا پول خورد داریم.🙂
می دیدم زیاد می اندازد، از قصد پول خورد می گذاشتم آنجا که زیاد نیندازد تا صرفه جویی بشه.😊
اما او می گفت برای سلامتی امام زمان(عج) هر چقدر بدهیم کم است.🌹
#شهید_مهدی_قاضیخانی🌺
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 دست و دل بازیاش از صدقه دادن پیدا بود☺️ مثلا وقتی می خواست صدقه بدهد می گفتم آقا مهدی آنجا پ
8⃣3⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهیدمهدی_قاضی_خانی
💠چهره بین المللی قرچک
✍ به نقل از برادر شهید
🔹مهدی قاضیخانی، به قول معروف چهرة بینالمللی قرچک بود! همه او را میشناختند. وقتی هم #شهید شد، همه در تشییع جنازهاش شرکت کردند و اشک میریختند.
🔸در مراسم تشییع آقا مهدی، جمعیت خیلی زیادی آمده بود. جوانهایی برایش #گریه میکردند که ما تعجب کرده بودیم که اینها آقا مهدی را از کجا میشناختهاند.
🔹یکی از همان جوانها، #معتادی بود که آقا مهدی، سراغش رفته بود و #غیرتش را تحریک کرده بود و کمکش کرده بود تا اعتیادش را #ترک کند. آقا مهدی با خرج خودش او را به کمپ ترک اعتیاد برده بود و حتی تا چند ماه #خرج_خانوادة او را هم داده بود!
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب4⃣1⃣ 📗 یا زهرا 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب در بردارنده زندگی نامه و خاطرات #شهید_محمدرضا_ت
💠معرفی کتاب5⃣1⃣
📗 بابا مهدی
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 کتاب «بابا مهدی» تلاش کرده تا در قالب #خاطراتی کوتاه، همراه با #تصاویری دیدنی از شهید مدافع حرم، #مهدی_قاضی_خانی🌹 خواننده را با حال و هوای این شهید آشنا کند.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_17399469.mp3
3.89M
قربون امیر بی گزند خودم😍
🎤🎤 محسن چاووشی
🔺تعجیل در فرج مولا 3 صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدی که ۴روز در وسط میدان مین مانده بود و هر شب
اهل بیت«علیهم السلام»به او آب و غذا میدادند.
🎙 #شهید_علیرضا_عاصمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه2⃣5⃣ #الاغـےڪہاسـیـرشـد😂😝 🔹در یڪ منطقه #ڪوهـستـانے مـستـقـر بـودیـم و بـراے جـابجـایـے
🌷 #طنز_جبهه3⃣5⃣
💠رسد آدمی به جایی...
🔹بعدازظهر بود و گرمای جنوب. هر كس هر كجا جا بود كف چادر #استراحت میكرد. آنقدر كه جای سوزن انداختن نبود.
🔸اگر میخواستی از اين سر چادر به آن سر چادر سراغ #وسايلت بروی، بايد بال در ميآوردی و از روی بچهها #پرواز میكردی.
🔹با اين حال بعضیها سرشان را میانداختند پايين و از وسط جمعيت #رژه می رفتند و دست و پا و گاهی شكم بسياری را هم لگد می كردند😳 و اگر كسی #حالش را داشت، بلند میشد ببيند كيست و دارد چه كار میكند.
🔸در آن اوضاع یکی که حال بیشتری داشت برگشت و به او گفت: «رسد آدمی به جايی كه به جز خدا نبيند.»😜 دوباره روانداز را روی صورتش كشيد و لبخندزنان خوابيد.😄
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh