eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنه ای(مدظله العالی): بنده حوائج یڪ ساله خود را در ایام فاطمیه میگرم... @ShahidToorajii
#واااای_مادرم این که دارد میرود از خانه، سامان من است بسکه حیرانش شدم یک شهر حیران من است نیست دیگر هیچ امیدی بر مداوای دلم اینکه افتاده به جانش درد، درمان من است #مظلوم_آقام @ShahidToorajii
محمدرضا تنها توی چادر فرماندهی گروهان نشسته بود که من وارد شدم و سلام کردم. مثل همیشه به احترام سادات از جایش بلند شد. جلو رفتم و گفتم: محمدآقا من یک قراری دارم که باید بروم چون منتظرم هستند و همه سعی ام را می کنم تا عصر برگردم. محمدرضا به من نگاهی کرد و بی آنکه کلام دیگری بگوید، گفت: نه امکان ندارد، نمی شود. و من هم گفتم من باید بروم و باز هم تاکید محمدرضا که خیر نمی شود بروی. با ناراحتی و عصبانیت از چادر بیرون آمدم و گفتم: شکایتت را به مادرم فاطمه زهرا(س) می کنم. به سرعت و بی آنکه کفشی به پا کند، دنبالم دوید و پرسید چه گفتی؟! نگاهم را برگرداندم، صورتش خیس اشک بود، برگه مرخصی را به دستم داد و گفت: این برگه مرخصی را سفید امضا کرده ام تا هر چند روز که می خواهی، برو مرخصی ولی خواهش می کنم، حرفت را پس بگیر. محمدرضایی که برای مرخصی دادن اینقدر با جدیت رفتار می کرد، تا حرف حضرت صدیقه(س) به میان آمد، پاهایش لرزید و دستانش کم توان، بغض امانش را بریده بود و من تازه فهمیدم که او چقدر به مادرمان حساس است. یک سالی گذشت و چند ساعتی بیشتر به آخرین دیدار و شهادت محمدرضا نمانده بود، تا مرا دید، یاد آن روز افتاد و گفت: راستی حرفت را که پس گرفتی؟! گفتم: بله من اشتباه کردم که چنین حرفی زدم، تو مرا حلال کن. @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
علی رو حلال کن ، واسه درد بازوت علی رو حلال کن واسه زخم پهلوت @ShahidToorajii
#زن_که_زدن_نداره😭 ای که بستی راه بر زهرا میان کوچه ها گرندت را میشکست،آنجا اگر عباس بود @ShahidToorajii
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلم صحبتهای شهید محمد اسلامی نسب ... ( #سردار_زهرایی ) 🌹 حضرت آقا با دیدن این فیلم فرمودند : من بہ یقین می گویم ڪہ این شهید عزیز در بیداری حضرت زهرا (س) را زیارت ڪرده . #ببینید @ShahidToorajii
سربند یا زهرا همراه نیروهای عراقی مشغول جستجو بودیم. فرمانده این نیروها دستور داده بود در ظرفی که ایرانی ها آب می خورند، حق آب خوردن ندارند. هم کلام شدن با ایرانی ها خشم این افسر را در پی داشت. روزی همین افسر به من التماس می کرد که : «تو را به خدا این سربند را به من امانت بده. من همسرم بیماره، به عنوان تبرک ببرم. براتون بر می گردونم.» روی سربند نوشته شده بود: «یا فاطمه الزهرا» سربند را داخل یک نایلون گذاشتم و تحویلش دادم. اول بوسید و به چشمانش مالید. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسید و به سینه و سرش کشیدو تحویل مان داد. از آن به بعد، سفره غذای عراقی ها با ما یکی شد. سر سفره دعا می کردیم، دعا را هم این افسر عراقی می خواند: «الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.» @ShahidToorajii
شعری کہ حضرت فاطمہ سلام الله در وصف امام زمان عج فرمودند 🌥 نقل از علامہ میرجهانی دلی شکستہ تر از من در آن زمانہ نبود در این زمان دل فرزند من شکستہ تر است. @ShahidToorajii
#ای_وای_مادرم 🍃تیربہ سرش خورد،دستش راگرفتم وگفتم خوب میشي اما گفت: خوب نمیشوم خواب دیدیم ڪہ حضرت زهرا مرا دعوت ڪردند و فرمودند بہ سمٺ مڹ بیا، من شہید میشوم #شهید_علیرضا_محمدی #مدافع_حرم @ShahidToorajii
عجـب رمزیسـت #یـا_زهـــرا«س‌» ڪه هـر رزمـنده را دیـدم ، شڪستہ #سینہ_و_بـازو ؛ زخمے ڪرده پهلــو را ... #صدیقہ_الشهیده @ShahidToorajii
✹﷽✹ یک ڪوچہ ویڪ نگاه تاروڪم سو ✦⇠مسمارِ در و غلاف تیغ وبازو ✦⇠حق دارد، اگر ڪہ مادرم مےگیرد یڪ دست به دیوار و یڪے بر پهلو یافاطمہ الزهرا سلام الله علیها اشفعے لے فے الجنہ @ShahidToorajii