eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سیزده سالش بود که رفت جبهه توی از ناحیه گردن قطع نخاع شد هفده سال روی تخت، ولی همواره بود بالای سرش این بیت شعر چشم نوازی می کرد: " چرا پای کوبم، چرا دست بازم مرا خواجه بی دست و پا می پسندد " 🌷همسرش میگه: " قبل از شهادتش بهم گفت : " نگران نباش، جای منو توی بهم نشون دادند" 🌷شهدا را یاد نماییم با نثار صلوات ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
غواصان "کربلای چهار" در اسارت و حالا پس از سالها ⁦🥀 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هر شب به جای خواب، نشینم به خلوتی در دل، کتاب یاد تو را مشق می‌کنم ...❤️ 🌱 ----- ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
. سال ۵۶ وارد دبیرستان شد. روزی که رفتیم برای ثبت نام، با دیدن بچه‌های آن مدرسه نگران شدم!چندتایی گوشه‌ای ایستاده و لای انگشت‌هایشان سیگار بود!چندتایی هم به تقلید از گنده لات ها لباس پوشیده بودند. وسط راه پشیمان شدم و گفتم: «ممد، مامان، اینجا به درد تو نمی‌خوره . بیا تا بریم یه جای بهتر! آخه اینجا کوجاست که تو میخوای بیای؟ این هم شد مدرسه؟ قراره یه مشت لات و لوت همکلاس تو باشند؟ ». گفت: «مامان انقدر نگران نباش.آدم باید خودش سالم باشه. شاید با کمک مدیر تونستیم یه کارایی بکنیم. حتی اگه یکی از این‌ها رو هم از جاده انحراف بکشیم بیرون، همین برای ما کافیه.» چهارده سال بیشتر نداشت؛ اما به اندازه یه مرد سی‌ساله می‌فهمیدند.گفتم: «خدا کنه همین باشه که تو میگی.» . 📚در انتظار پدر راوی: مادر شهید ----- ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رجب را «ماه ريزانِ خدا» ناميده اند؛ چون در اين ماه، رحمت بر امّت من، به شدّت فرو مى ریزد 📚بحارالأنوار جلد97 ص 39
(آیت‌الله‌یعقوبی): اگر انسان بندگیِ خدا را انتخاب‌ کرد و طالب‌ خدا شُد؛ و محبت‌ او در وجودش‌ نفوذ کرد... و‌ سراسر قلبش‌ را گرفت؛ خواستی‌ جز خواست‌ خدا ندارد...! ✨ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
خیمه بزن به قلب من صاحب این خانه تویی ... نعم الرفیق❤️ قسمت اول✨ [ با یکدیگر به اشتراک بگذارید ] ----- @Shahidtoorajizade_ir
قسـم‌به‌تربتت‌قسم.. خسته‌ٔدردم.. :)💔 چقـد‌بامھـر‌تربتت.. دردودل‌کردم..! این‌دفعه‌کربلا‌بیام.. برنمیگردم.. :)💔
📔 | 📚 عنوان کتاب:عقیق 🔻زندگی داستانی فرمانده دلاور لشکر 14 امام‌حسین(ع) اصفهان، شهید حسین خرازی که با یک دست لشگری را فرمان می‌داد. ✍ نویسنده: نصرت الله محمود زاده ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🍃 شهید محمد رضا تورجی زاده...❤️ می گفت : حول یک محور بروید ☺️ یک مثال نظامی هم می زد 👌 می گفت : ببینید ، شب ها که می رویم رزم شبانه ، بک بلدچی جلوی ستون است فقط او راه را می شناسد . مابقی افراد ، حتی فرمانده، پشت سر او می روند 🙃 یک بلدچی ، راه را رفته و برگشته☺️ اگر تندتر از او حرکت کنیم ، روی مین می‌رویم ! 😢 اگر هم عقب بمانیم ، اسیر یا ڪشته می شویم 😔 او ڪسی نیست جز رهبر ما ....✌️❤️ 🌱 عزیزان امام را همچون خورشیدی در نظر بگیرید. 🦋🕊 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
اگࢪمن‌به‌آࢪزویم‌ࢪسیدم ودل‌از‌این‌دنیا‌ڪَندم .. بدانیدڪھ‌نالایق‌تࢪین‌بنده‌هآ‌ هم‌مےتوانند‌بہ‌خواست‌او، بہ‌بالاتࢪین‌دࢪجات‌دست‌یابند..!🍃 『بــِنـٺـُ الهُدے』
آشنایی با فرهنگ اصطلاحات جبهه فلانی روحیه داره : کسی که همیشه میل به خوردن داشت! ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
راهـ‌رسیدن‌بـه‌‌خدا‌‌معصومین‌هستند وراه‌رسیدن‌بـه‌اهل‌البیت‌پدر‌مادر!(: -استاد‌رائفی‌پور!🌿 ـ ـــ‌زیبابود،نه؟!(:
شهید محمدرضا تورجی زاده
هر شب به جای خواب، نشینم به خلوتی در دل، کتاب یاد تو را مشق می‌کنم ...❤️ #رفیق_شهیدم #استوری🌱 -----
اولین باری که عکس شهید رو دیدم ی حس عجیبی داشتم... مخصوصا وقتی رفتم مزارشون دلم رو خیلی برد شهید اولین شهیدی که دلمو برد و جرقه تحولم بود
شهید محمدرضا تورجی زاده
اولین باری که عکس شهید رو دیدم ی حس عجیبی داشتم... مخصوصا وقتی رفتم مزارشون دلم رو خیلی برد شهید ا
بعد یه مدت تو فکر شهید بودم ولی زیاد بهش اهمیت ندادم .. ولی غافل از اینکه شهید منو خاسته میدونی چرا..؟ یه روز صبح با دلی شکسته💔داشتم تو خیابون راه میرفتم..‌ دیدم یه خانوم با لبخند اومد جلوم گفت چطوری خانومی من با تعجم😐 گفتم خوبم ممنون دیدم یه بسته از کیفش درآورد.. بهم گفت اینم قسمته شماست ها شهید خودش انتخابت کرده بهم بسته رو داد رفت...🚶‍♀🚶‍♀ منم همینجور مات‌ بهش نگاه میکردم😦 یدفعه به خودم اومدم که گفت شهید انتخابت کرده😐 بسترو باز کردم دیدم کتاب هست با یه کارت و یه سربند ...یازهرا😃 نمیدونم چرا سربند رو دیدم بغضم😔 گرفت ... روی جلد کتاب نوشته بود
شهید محمدرضا تورجی زاده
بعد یه مدت تو فکر شهید بودم ولی زیاد بهش اهمیت ندادم .. ولی غافل از اینکه شهید منو خاسته میدونی چرا
خیلی دیگه برام افتاد که هرزمان فکر میکردم تنهام بهم میگفت من هستم نگران نباش بامن حرف بزن دردول کن همیشه کرد و همیشه پشتم بود
🍃🌸 گٰاهیْ عَجیبْ آرٰامِشَمْ رٰا بِهْـ توُ مَدْیُونَمْ... بِهْـ نِگٰاهَتْ... بِهْـ دُعٰایَتْ... ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✧✦•﷽•‌✦✧ تو را بجز به تو نسبت ، نمي توانم کرد که در تصور، از اين خوبتر نمي آيد طريق عقل بود ترک عاشقي.. دانم.. ولي ز دست من اين کار برنمي آيد.. 🌹 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
دعای هر روز 🤲 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✨ ✍پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رجب را «ماه ريزانِ خدا» ناميده اند؛ چون در اين ماه، رحمت بر امّت من، به شدّت فرو مى ریزد 📚بحارالأنوار جلد97 ص 39 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔸" تا همیشه سلام " پویش همگانی قرائت زیارت آل یاسین به نیّت تعجیل فرج ⏱ زمان: » از دوشنبه ۱۸ بهمن تا ۲۷ اسفند (مصادف با نیمه شعبان) به مدت چهل روز 👈 تمام عزیزانی که در این پویش شرکت کنند، در قرعه‌کشی پنج کمک هزینه سفر عتبات و ۱۱۰ هدیه دیگر شرکت داده می‌شوند.💫 ✋ جهت ثبت‌نام در پویش، به این نشانی مراجعه کنید: 👉 https://jamkaran.ir/?page_id=2382
🍇محمد بخوان راوی: محمود نجیمی   ❤️روزهای آخر عملیات بود. در ستاد لشگر در شلمچه بودم. موقعیت ستاد در محلی بود که همکنون یادمان شهدای شلمچه است . مرتب با گردانهای عمل کننده در تماس بودیم. 💜یکدفعه دیدم محمد تورجی از در وارد شد. دستش به گردنش بسته شده بود. گوشه ابروی او هم پانسمان شده بود. کمر و گردن او هم همینطور . با خوشحالی به استقبالش رفتم. 💖مشغول صحبت شدیم . به یاد روزهای اولی افتادم که با هم آشنا شدیم. یادش به خیر . سال63 یود. محمد در گردان امام حسن علیه السلام بود. بیشتر شبها به گردان آنها می رفتم. عزاداری های خوبی داشتند. خیلی با صفا بود.😇 💚یاد مجالس دعا در اردوگاه دارخوئین افتادم . فراموش نمی کنم. همان ایام بود . یک روز رفتم پیش محمد. 💛بدون مقدمه گفت: من دیگه مداحی نمی کنم. دیگه نمی خوانم ! علتش را می دانستم. عده ای به او تهمت زده بودند!😔 ❤️شبیه همین ماجرا برای هم پیش آمده بود. من هم این خبر را به حاج حسین خرازی گفتم. 💛حاجی خیلی ناراحت شد.😓 💜حاج حسین خیلی آرام و خونسرد گفت: برو به تورجی سلام برسان و بگو فلانی گفت : محمد بخوان ، به حرف کسی هم کاری نداشته باش. 💚محمد گفت: آقا محمود ،می تونی ردیف کنی ما بریم تو خط؟ گفتم: آخه با این وضعیت؟!😳 ❤️گفت: ببین چیکار می تونی بکنی. گفتم :باشه اما باید با حاج حسین هماهنگ کنم. 💜موقع ناهار بود . آن روز بعد از مدتی غذای حسابی آوردند ،چلو کباب ! 💙بی سیم چی مشغول صحبت با حاج اسماعیل صادقی بود . حاج حسین هم آنجا بود. 💚ما هم مشغول ناهار . بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت: حاج اسماعیل شما را کار داره . 💖تورجی گفت : آخه الآن !بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب میمونم!😎 💙بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد . 💛حاج اسماعیل گفت:محمد،حاج حسین اینجا نشسته می گه برامون بخون! محمد کمی مکث کرد. بعد باحالت خاصی شروع کرد: در بین آن یوار ودر         زهراعلیها السلام صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید              ازپهلویش خون می چکید😭 💚وهمینطور ادامه داد.همه اشک می ریختند.بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت : حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد😢 ❤️داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود.برای همین گفتم:محمد ممنون ادامه نده! 💜بچه های مخابرات صدای محمد راپشت همه ی بی سیم هاپخش کرده بود.👌 💖نگذاشتیم محمد به خط برود.آن روز در مقر دشمن لشگر ماند.غروب همان روز گردان یا زهرا علیها السلام به عقب برگشت. 💚محمد تورجی هم با آنها به اردوگاه برگشت. برادر صادقی فردا به توصیه حاج حسین خرازی به خط بازگشت. 💙به محض اینکه به خط رسیدیم با یک انفجار به شهادت رسید.💔 این یک شوک بزرگ به لشکر حماسه ساز امام حسین علیه السلام بود. پیکر حاجی را بر داشتیم .برگشتیم به اردوگاه.😢 💜مداحی محمد تورجی را فراموش نمی کنم . در کنار پیکر فرمانده اش در مسجد چهارده معصوم اردوگاه دار خوئین آنقدر عاشقانه خواند که همه اشک می ریختند. بعد هم پیکر حاج حسین را در اردوگاه تشییع کردیم و به اصفهان فرستادیم🌹 📕بر گرفته از کتاب ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
بچـه‌ها! شــــهدا خوب تمرین کردند، ولایت پذیریِ امـام‌ مهدی 'عج' رو در رکاب آسیـد روح‌الله‌ خمینــــی؛ ما هم بایــــــد تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام‌ مهـدی 'عج‌' رو در رکاب حضــــرت‌ آقا..! |حاج‌حسین‌یکتا|🌱 🌷 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
من گناهکارم ؛ ولی هرجا اسمتو شنیدم گریه کردم .. بازم نمیطلبی ؟ عیبی نداره ، بازم به تو از دور سلام ! حالمون مثل اون بچه یتیمیه که بهش گفتن دیدی هیشکی دوستت نداره ؟ 💔