شهید محمدرضا تورجی زاده
اولین باری که عکس شهید رو دیدم ی حس عجیبی داشتم... مخصوصا وقتی رفتم مزارشون دلم رو خیلی برد شهید ا
بعد یه مدت تو فکر شهید بودم ولی زیاد بهش اهمیت ندادم ..
ولی غافل از اینکه شهید منو خاسته میدونی چرا..؟
یه روز صبح با دلی شکسته💔داشتم تو خیابون راه میرفتم..
دیدم یه خانوم با لبخند اومد جلوم گفت چطوری خانومی
من با تعجم😐 گفتم خوبم ممنون
دیدم یه بسته از کیفش درآورد..
بهم گفت اینم قسمته شماست ها شهید خودش انتخابت کرده بهم بسته رو داد رفت...🚶♀🚶♀
منم همینجور مات بهش نگاه میکردم😦 یدفعه به خودم اومدم که گفت شهید انتخابت کرده😐
بسترو باز کردم دیدم کتاب هست با یه کارت و یه سربند ...یازهرا😃
نمیدونم چرا سربند رو دیدم بغضم😔 گرفت ...
روی جلد کتاب نوشته بود #یازهرا
#زندگینامهشهیدمحمدرضاتورجیزاده