💠از شهدا یاد گرفتم :
🌷از ابراهیم هادی
❤️ پهلوانی را ...
🌷از حاج همت
❤️اخلاص را ...
🌷از هادی ذوالفقاری
❤️ پاکدامنی را ...
🌷از باکری ها
❤️گمنامی را ...
🌷از علی خلیلی
❤️امر به معروف را ...
🌷از مجید بقایی
❤️فداکاری را ...
🌷از حاجی برونسی
❤️توسل را ...
🌷از مهدی زین الدین
❤️ سادگی را ...
🌷از حسين همدانى
❤️جوانمردى و اخلاق را ...
🌷با این همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ام!!!!
شرمنده ........🌷🌷
@ShahidToorajii
زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها...
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
@ShahidToorajii
کانون مداحان وشاعران،خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان:
برخی از آنچه باید درباره ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها بدانیم:
۱- به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ )
۲- خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود ، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان )
۳- ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ )
۴- هم چنین نه پیامبر و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است.
۵- مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹)
۶- حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن الکبری ج۶ ص۳۶۷ )
۷- در شهادت حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت از تیم و عدی ( اولی و دومی ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳)
۸- حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود ، از پیامبر اکرم دفاع نمود.
۹- در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به شهادت رسید ).
۱۰- حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است:
تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده اند.
ج. شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدی بود که تا سالها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد.
د. تنها همسر پیامبر است صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن فرزندآوری نبودند ( مثل ام سلمه ) یا عقیم و نازا بودند ( مثل عایشه ).
ه. تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک.
و. تنها همسر پیامبر است که در قیامت هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به بهشت می دهد.
👇👇👇
@ShahidToorajii
#خاطرات_بجا_مانده 📷
🔹جهان آرا فرمانده بود،اما مثل بقیه نیروها نگهبانی می داد.رزمنده ای تازه به خرمشهر اومده بود و فرمانده ی سپاه رو نمی شناخت،قرار شد یه شب با جهان آرا نگهبانی بده در حال نگهبانی بودند که به جهان آرا گفت:فرمانده ی سپاه الان توی خونه خودش خوابیده و ما رو توی این موقعیت خطرناک به حال خودمون رها کرده...
شهید جهان آرا بهش چیزی نگفت.اما اون بنده خدا چند روز بعد وقتی فهمید با فرمانده سپاه مشغول نگهبانی بوده،حسابی از حرف خودش شرمنده شد...🔹
#سردار_شهید_سید_محمدعلی_جهان آرا🌹
#دفاع_مقدس 🌹
✅ @shahidToorajii
🌷
#خاطرات_شهید
❃↫میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.
❃↫روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...
💔 #شهید_روح_الله_قربانی
@ShahidToorajii
🙂وقتی عملیات نمیشد و جابجایی صورت نمیگرفت.
نیروها از بیکاری حوصلهشان کم میشد، نه تیر 🔫و ترکشی نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی، منطقه یکنواخت و آرام بود آن موقع بود.
که صدای همه درمیآمد و بعضیها برای روحیه دادن به رزمنده ها، دست به سوی آسمان بلند کرده و میگفتند:
«اللهم ارزقنا ترکش ریزی، آمبولانس🚑 تیزی،
بیمارستان تمیزی، و غذاها 🍲و کمپوتهای لذیذی...»
... و همینطور قافیه سر هم می کرد و بقیه آمین میگفتند.😄
لبخند های پشت خاکریز
@ShahidToorajii
#محمدرضا
پس از آنکه امام خمینی (ره) حکم دادند که برای رفتن به جبهه اجازه پدر شرط نیست، بدون درنگ آماده رفتن شد و با صحبتهایش رضایت خاطر خانواده را هم جلب کرد و این درحالی بود که تنها چند امتحان دیگر برای گرفتن دیپلم داشت؛ ولی چون احساس تکلیف میکرد، امتحانات را نیمهتمام گذاشت و راهی جبهه شد.
برای آموزش به پادگان غدیر اصفهان رفت. دوره آموزشی دو ماه طول کشید و پس از پایان دوره آموزشی به مرخصی آمد و بعد به منطقه جنوب اعزام شد.
@ShahidToorajii
شوخ طبعی
يكي از همرزمان شهيد ميگفت:« خیلی کارهایم زیاد بود. داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگهها را امضا میکردم. یکدفعه دیدم برادرم وارد چادر شد. به محض اینکه قیافه او را دیدم، کلی خندیدم. او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت؛به همین علت، با موهای بلند به جبهه آمده بود. محمدتورجی به اوگفته بود: باید در جبهه موهایت را کوتاه کنی. بعد شروع كرده بود موهاي او را از ته ماشينكردن. نیمی از موهایش را زده بود و بعد برای شوخی گفته بود:« ماشین خراب شده، برو پیش برادرت!» لذا نیمی از سرش از ته زده شده بود و نیمی دیگر هنوز بلند بود. بعد از چند دقیقه شهید تورجی وارد چادر شد، وگفت:« ببخشید! دیدم اعصاب نداری، خواستم کمی بخندی.»
@ShahidToorajii
#اخلاص_و_صداقت_محمدرضا
اخلاص و صداقت محمدرضا در راز و نیاز با معبود به همراه سوزوگدازی که داشت، کمکم همه را مجذوب خود کردهبود و جلسه هر هفته رونق بیشتری میگرفت. محمدرضا نیز در مداحی و خواندن دعا باتجربهتر و مسلطتر میشد؛ حتی پس از ترک مدرسه و عزیمت به جبهه، دوستان قدیم را فراموش نميکرد و هرگاه به مرخصی میآمد، برای برگزاری دعای کمیل به دبیرستان سرمیزد. بچههای دبیرستان لحظهشماری میکردند که او از جبهه بیاید و دعای کمیل را بخواند. برخی افراد به سبب همین مراسم دعای کمیل، به معنویات گرایش پیداکرده و انگیزهاي شد براي آنان كه به جبهه بروند.
@ShahidToorajii
گلستان شهدا اصفهان:
با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود
عراقی ها راه به راه کمین می زدند به مان.
سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال.
پرسید « چه خبر؟ »
آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم.
مراقب بچه ها باشیم. عصر که می شه، می پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم.»
پرسید « پس کی #نماز می خونی؟ »
گفتم : « همون عصری »
گفت : « بیخود »
بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم.
همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
کانال شهید تورجی زاده
@ShahidToorajii
روی حرف شهید حرف نزنیم
بسم رب الشهدا و الصدیقین
مادر شهید می گفت: پسرم در وصیت نامه اش نوشته بود وقتی پیکرم رو برای طواف دور ضریح مقدس
امام رضا علیه السلام آوردند همان جا یک زیارت عاشورا برایم بخوانید.
وقتی شهید را برای طواف کنار ضریح آوردیم و قصد خواندن زیارت عاشوراء داشتیم ،خدّام اجازه ندادند.
در حالی که با خدام صحبت می کردیم که اجازه بگیریم،متوجه شدیم از تابوت شهید خون جاری شده.
خدام که این صحنه را دیدند،رفتند تا وسائل شستشو را بیاورند تا خون را پاک کنند و دیگر با ما بحث
نکردند.
ما هم از خدا خواسته فرصت را غنیمت شمردیم و شروع کردیم زیارت عاشوراء خواندن.
خواندیم و تمام شد تا خدام لوازم شستشو و غیره را آوردند،با کمال تعجب هر چه نگاه کردیم اثری از
خون ندیدیم انگار که اصلا وجود نداشته.
آنجا بود که فهمیدم نباید بالای حرف شهید حرف بزنیم..
@ShahidToorajii