#شب_عاشورا
#علامه_امینی(رحمتالله) در شب عاشورا
برای #امام_زمان(عجلالله) صدقه کنار
میگذاشتند و میفرمودند:
امشب قلب آن حضرت در فشار است.
#صدقه_فراموش_نشود
📚 #مسافر_کربلا
#زندگینامه_و_خاطرات_شهید_علیرضا_کریمی
🌺قسمت 3⃣1⃣
✨معنویت
📝راوی(جمعی از دوستان وبستگان)
🍃از دوران کودکی اولین سرچشمه های معنویت در وجود علیرضا دیده می شد.انگاه که با مادرش برای نماز صبح راهی مسجد می شد.
🍃از طرفی تربیت صحیح و رزق حلالی که پدر به آن مقید بود بسیار در رشد معنوی او تاثیر گذار بود.بطوری که بسیاری از بچه های محل بواسطه او بسوی مسجد کشیده می شدند.
🍃ظهر یکی از روزها,علیرضا به مسجد نرسیده بود.می خواست در خانه نماز بخواند.
آن روز مهمان داشتیم.خانه شلوغ بود.برای همین به یکی از اتاق ها رفت.در سکوت کامل مشغول نماز شد.حالت عجیبی داشت.انگارخداوند در مقابلش ایستاده و مشغول صحبت با خداست.
🍃اصلا عجله نمی کرد.ذکرها را دقیق وشمرده می گفت.نماز ظهر وعصر اونزدیک به نیم ساعت طول کشید.
🍃بعد ها که صحبت شد می گفت: اشکال ما اینست که برای همه وقت می گذاریم بجز خدا! نمازمان را سریع می خوانیم و فکر می کنیم زرنگی کرده ایم! اما نمی دانیم آنکه به وقت ما برکت می دهد خداست!
🍃از همان چهارده سالگی که وارد فعالیت های بسیج ومسجد شد,به نماز شب مقید شده بود.تا هنگام شهادت نیز آن را ترک نکرد.صبح ها همیشه قبل از اذان بیدار بود.از بیداری در سحر لذت می برد و همیشه نماز شب را مخفیانه انجام می داد.
🍃به قرائت قرآن بسیار اهمیت می داد.مهم تراز آن به ترجمه و معانی آن بسیار توجه می کرد.
می گفت ما خیلی غافل هستیم. ما فقط داریم عمرمون رو هدر میدیم.این قرآن مثل یه نامه است که خدا برای ما فرستاده,ما باید بدونیم خدا چی گفته و از ما چی خواسته!
🍃اهل غیبت نبود.اگر از کسی ناراحت بود مستقیم با خودش صحبت می کرد. می گفت که به چه دلیل از او ناراحت است.اما پشت سرش حرف نمی زد.
🍃بسیار کم حرف بود.اما وقتی صحبت می کرد, کلامش بسیار جامع وکامل بود. همه جوانب کار را می دید و بعد حرف میزد.لذا بچه ها روی حرف او حرف نمی زدند.
🌷ادامه دارد.....
@ShahidToorajii
حرم عشق كربلا ست و چگونه در بند خاك بماند آنكه پرواز آموختهاست و راهكربلا میشناسد و چگونه از جان نگذرد آنكس كه میداند جان بهای دیدار است؟!
#شهید_آوینی
🍁🍃🍁🍃🍁
🍁🍃🍁
🍃🍁
بسـم رب شهــدا و الصـــدیـقیـــــن
📚 #مسافر_کربلا
#زندگینامه_و_خاطرات_شهید_علیرضا_کریمی
🌺قسمت 4⃣1⃣
✨ورزش
📝راوی محمد کریمی(برادرشهید)
🍃از سال 53 پدرمان در تهران مشغول به کار بود.علیرضا را نیز در ایام تابستان با خودش می برد.همان جا به او کار آشپزی را می آموخت.در همان ایام علیرضا به کلاس های ورزش رزمی دانشجویان می رفت.
🍃یک روز مسئول ورزش های رزمی دانشگاه به سراغ پدرمان رفت.گفت:این پسر استعداد خوبی در ورزش دارد.از نظر من هم مشکلی برای حضور او در کلاس نیست.بعداز ان هر روز به همراه دانشجوها ورزش می کرد.
🍃دستان علی آنقدر قوی شده بود که کسی نمی نوانست با او مچ بیاندازد.
🍃وقتی آوازه قهرمانی محمد علی کلی پخش شده بود.توی محل ما,علیرضا را بخاطر قدرت بدنی و تشابه چهره به نام علی کلی صدا می کردند!
🍃علی رضا ورزش را قطع نکرد.وقتی هم که جبهه می رفت و حتی زمانی که مجروح شده بود ورزش را ادامه می داد.همیشه می گفت: انسان مسلمان باید قوی و نیرو مند باشد.
🍃او با اینکه به فنون ورزش های رزمی مسلط بود و بدنی بسیار قوی داشت.اما همیشه انسانی ساکت و بی ادعا بود.
🌷ادامه دارد....
@ShahidToorajii
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن بخدا میسپارمت...
#خداحافظ_ای_برادر_زینب 😭
-----------------------------------
@ShahidToorajii
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹