یکی از همخدمتیهای اهل سنت سربازی شهید حججی با من تماس گرفت
و گفت کمد لباس محسن #کتابخانه پادگان ما بود...
به قدری به سربازان کتاب میداد که پادگان به او اعتراض کرد.
دوست شهید حججی درباره علاقه این شهید به #کتاب بیان داشت: محسن در نمایشگاه کتاب دفاع مقدس با همسرش آشنا شد و اولین هدیهای که به او داد کتاب "طوفان دیگری در راه است" بود و همسر محسن هم کتاب "سرباز سالهای ابری" را به او هدیه داد.
🎈 #مثل_بادبادڪ ‼️
🔸هر بادبادڪی ڪه هوا رفت ؛ از مخالفت با باد و هوا بود .
👤 آدمی هم در صورتی آسمانی شده و بالا می رود ڪه بر خلاف هوا و هوس خود رفتار ڪند .
💟 از همین رو وجود نازنین #امام_جواد علیہ السلام می فرمایند :
📌خالف الهوی 🔹 با هوا و هوس های خود مخالفت ڪن !
✨ چرا ڪه تنها راه بالا شدن و بالا رفتن همین است و بس .
@ShahidToorajii
همسر شهید :
🌷| یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان
گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان )
همراه عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم
از در که #وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست.خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند
از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی #نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم.خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون
پیاده راه #افتادیم سمت خانه عباس ناراحت بود.بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد
قدم هایش را بلند بر می داشت که #زود تر برسد
به خانه که #رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر گریه
مدام خودش را سرزنش می کرد که #چرا به آن مهمانی رفته
کمی که آرام شد، وضو گرفت
سجاده اش را گوشه ای #پهن کرد و ایستاد به نماز
تا نزدیک #صبح صدایش را می شنیدم
قرآن می خواند و اشک می ریخت
آن شب خیلی از #دوستانش آنجا ماندند.برای شان مهم نبود که شاید خدا راضی نباشد
ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛ حتی در مبارزه با #نفس اماره اش🌷
#شهید_عباس_بابایی🌷
@ShahidToorajii
ای غبار آستانت، آبروی اهل قم
داده زینت خاک زوارت به روی اهل قم
وصف تو محفل به محفل، گفتگوی اهل قم
روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم
▪️وفات بانوی کرامت
حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد
☑️السَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ موُسَى بْن ِ جَعْفَر وَ رَحْمَةُ اللّه ِ وَ بَرَکاتُهُ.
یَا فَاطِمَةُ إشفَعي لِي فِي الجَنَّةِ
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
💖 #کمی_مثل_شهدا 💖
آخرِ میوه فروشهای 🍒 بازار
یہ پیرمردِ نحیف میوه میفروخت .
بساطِ ڪوچڪ و میوههای لڪ دارش
معلوم بود ڪه خریداری نداره . 😔
اما پیرمرد یہ مشتری ثابت داشت
بنامِ شهید رجایی ...👌
آقای رجایی می گفت : میوه هاش برڪت خدا هستن خوردنش لطفی داره ڪه نگو و نپرس .☺️
بہ دوستاش هم میگفت : این پیرمرد چند سر عائلہ داره ، از او خرید ڪنین ...😇💚
#رئیس_جمهور
#شهید_محمد_علی_رجایی🌷
راز چشمانت چیست
که هم آشفته ام می کند
و هم آسوده ...؟!!
#بهنام_محبی_فر ✍
#صبحتون_شهدایی
@ShahidToorajii
--------------------------------