eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم حضرت زینب بنت موسی بن جعفر (ع) ــ اصفهان: 🔹 با لب خشکیده هر دم یاد سقا می‌کنم روزه ام را با سلامی بر شما وا می‌کنم #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله @ShahidToorajii
دیروز ڪربلا و غم غربتــــ حسیـن امروز یڪ جهان و غم غربتــــ شما دیروز بے وفایے و حالا بہ لطفـــ ما تمدید مےشود ز گنہ غیبتــ شـما 😞 @ShahidToorajii
🔸" حدیث روز " ... 🌹امام مهدی عج: 💐 اگر شیعیانمان به اندازه لیوان آبی تشنه ما بودند، ظهور میڪردیم. 📚شیفتگان مهدی ج۱ ص۱۵۵ 🌷 @ShahidToorajii
مایۍکه ادعاۍسربازی امام زمان(عج)را داریم بایدحرکات وسکنات ماطورۍباشدکه آقاما رابه سربازۍخویش قبول فرمایدوماافتخار بودن درلشکرامام زمان(عج)راداشته باشیم 🌷خلبان شهیدحبیب الله نمازیان🌷 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 @ShahidToorajii
❣ مهدی جان؛ آلودگی هوا ڪه سهل است...! آلودگی دلهایمان نیز از حد هشدار گذشته، . نفس هایمان به شماره افتاده...! سالهاست زندگی مان تعطیل رسمیست...! . هوای باریدن نداری مولا؟ 🌷 @ShahidToorajii
کانال شهید محمدرضا تورجی زاده: مادر من فقط يك چشم داشت . من از اون متنفر بودم . اون هميشه مايه خجالت من بود اون براي امرار معاش خانواده براي معلم ها و بچه مدرسه اي ها غذا مي پخت. يك روز اومده بود دم در مدرسه كه منو با به خونه ببره خيلي خجالت كشيدم . آخه اون چطور تونست اين كار رو بامن بكنه ؟ روز بعد يكي از همكلاسي ها منو مسخره كرد و گفت مامان تو فقط يك چشم داره فقط دلم ميخواست يك جوري خودم رو گم و گور كنم . كاش زمين دهن وا ميكرد و منو كاش مادرم يه جوري گم و گور ميشد... روز بعد بهش گفتم اگه واقعا ميخواي منو بخندوني و خوشحال كني چرا نميميري ؟ اون هيچ جوابي نداد.... دلم ميخواست از اون خونه برم و ديگه هيچ كاري با اون نداشته باشم سخت درس خوندم و موفق شدم براي ادامه تحصيل به سنگاپور برم ،اونجا ازدواج كردم ،واسه خودم خونه خريدم ، زن و بچه و زندگي... از زندگي ، بچه ها و آسايشي كه داشتم خوشحال بودم تا اينكه يه روز مادرم اومد به ديدن من اون سالها منو نديده بود و همينطور نوه ها شو وقتي ايستاده بود دم در بچه ها به اون خنديدند و من سرش داد كشيدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بياد اينجا ، اونم بي خبرسرش داد زدم :چطور جرات كردي بياي به خونه من و بچه ها رو بترسوني؟ گم شو از اينجا! همين حالا اون به آرامي جواب داد : اوه خيلي معذرت ميخوام مثل اينكه آدرس رو عوضي اومدم و بعد فورا رفت و از نظر ناپديد شد . يك روز يك دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور، براي شركت درجشن تجديد ديدار دانش آموزان مدرسه ولي من به همسرم به دروغ گفتم كه به يك سفر كاري ميرم . بعد از مراسم ، رفتم به اون كلبه قديمي خودمون ؛ البته فقط از روي كنجكاوي .همسايه ها گفتن كه اون مرده اونا يك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه بدن به من اي عزيزترين پسرم ، من هميشه به فكر تو بوده ام ، منو ببخش كه به خونت اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،خيلي خوشحال شدم وقتي شنيدم داري ميآي اينجا ولي من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بيام تورو ببينم وقتي داشتي بزرگ ميشدي از اينكه دائم باعث خجالت تو شدم خيلي متاسفم آخه ميدوني ... وقتي تو خيلي كوچيك بودي تو يه تصادفيك چشمت رو از دست دادي به عنوان يك مادر نمي تونستم تحمل كنم و ببينم كه تو داري بزرگ ميشي با يك چشم بنابراين مال خودم رو دادم به توبراي من افتخار بود كه پسرم ميتونست با اون چشم به جاي من دنياي جديد رو بطور كامل ببينه . @Shahidtoorajii
این کیست گشوده خوش تر از صبح پیشانیِ بیکـــــــرانه در من؟ از شوقِ کدام گل شکفته ست این باغِ پر از جوانه در من؟ ... #فریدون_مشیری ✍ @ShahidToorajii
🔸 " حدیث روز " ... 🌺 خستگی دل 🌸 #امیرالمؤمنین_علےعلیه_السلام: 💐اين دل ها همانند تن ها، خسته مى شوند. براى نشاط آن به سخنان حڪیمانه رو بیاورید. 📚 نهج البلاغه،‌ حڪمت 197 @ShahidToorajii
💠از شهدا یاد گرفتم : 🌷از ابراهیم هادی ❤️ پهلوانی را ... 🌷از حاج همت ❤️اخلاص را ... 🌷از هادی ذوالفقاری ❤️ پاکدامنی را ... 🌷از باکری ها ❤️گمنامی را ... 🌷از علی خلیلی ❤️امر به معروف را ... 🌷از مجید بقایی ❤️فداکاری را ... 🌷از حاجی برونسی ❤️توسل را ... 🌷از مهدی زین الدین ❤️ سادگی را ... 🌷از حسين همدانى ❤️جوانمردى و اخلاق را ... 🌷با این همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ام!!!! شرمنده ........🌷🌷 @ShahidToorajii
رحلت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت باد @ShahidToorajii
شھیدی ڪه عراقی ها برایش ختم گرفتند... ۵خرداد سالروز شهادت شهید عباس صابری مسئول گروه تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله که در حین تفحص به فیض شهادت نائل امد،گرامی باد #شهیدعباس_صابری #سالروزشهادت #یادش_باصلوات @ShahidToorajii
زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها... سلام الله علیها @ShahidToorajii
کانون مداحان وشاعران،خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان: برخی از آنچه باید درباره ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها بدانیم: ۱- به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ ) ۲- خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود ، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان ) ۳- ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ ) ۴- هم چنین نه پیامبر و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است. ۵- مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹) ۶- حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن الکبری ج۶ ص۳۶۷ ) ۷- در شهادت حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت از تیم و عدی ( اولی و دومی ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳) ۸- حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود ، از پیامبر اکرم دفاع نمود. ۹- در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به شهادت رسید ). ۱۰- حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است: تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده اند. ج. شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدی بود که تا سالها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد. د. تنها همسر پیامبر است صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن فرزندآوری نبودند ( مثل ام سلمه ) یا عقیم و نازا بودند ( مثل عایشه ). ه. تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک. و. تنها همسر پیامبر است که در قیامت هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به بهشت می دهد. 👇👇👇 @ShahidToorajii
روزش مهم نيست همه چيز به خنده‌ى اولِ صبحت بستگى دارد... كافيست بخندى تا تمام روز را در آسمان قدم بزنم امتحان كن... #علی_قاضی_نظام ✍ @ShahidToorajii
📷 🔹جهان آرا فرمانده بود،اما مثل بقیه نیروها نگهبانی می داد.رزمنده ای تازه به خرمشهر اومده بود و فرمانده ی سپاه رو نمی شناخت،قرار شد یه شب با جهان آرا نگهبانی بده در حال نگهبانی بودند که به جهان آرا گفت:فرمانده ی سپاه الان توی خونه خودش خوابیده و ما رو توی این موقعیت خطرناک به حال خودمون رها کرده... شهید جهان آرا بهش چیزی نگفت.اما اون بنده خدا چند روز بعد وقتی فهمید با فرمانده سپاه مشغول نگهبانی بوده،حسابی از حرف خودش شرمنده شد...🔹 آرا🌹 🌹 ✅ @shahidToorajii
🌷 ❃↫میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند. ❃↫روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش... 💔 @ShahidToorajii
🙂وقتی عملیات نمی‌شد و جابجایی صورت نمی‌گرفت. نیروها از بیکاری حوصله‌شان کم می‌شد،‌ نه تیر 🔫و ترکشی نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی، منطقه یکنواخت و آرام بود آن موقع بود. که صدای همه درمی‌آمد و بعضی‌ها برای روحیه دادن به رزمنده ها، دست به سوی آسمان بلند کرده و می‌گفتند: «اللهم ارزقنا ترکش ریزی، آمبولانس🚑 تیزی، بیمارستان تمیزی، و غذاها 🍲و کمپوتهای لذیذی...» ... و همینطور قافیه سر هم می کرد و بقیه آمین می‌گفتند.😄 لبخند های پشت خاکریز @ShahidToorajii
کاش می‌شد فاصله را کم کنیم، فاصله‌ی #دل‌هایمان را تا شما... مسافتی که #عشق، مقیاس آن باشد نه چیز دیگر... #مردان_بی_ادعا #گاهی_نگاهی @ShahidToorajii
جــــانا؛ داشتن طـــو چون چیدن شاه توت از بلندی های شاخه ای شکننده است، آن هم، با پیرهن سفیدی كه دوست داشتى ... #روزبه_معين ✍ #شهید_علی_عبدوه_طعمه ❤️ #حزب_الله 🌹 @ShahidToorajii
پس از آن‌که امام خمینی (ره) حکم دادند که برای رفتن به جبهه اجازه پدر شرط نیست، بدون درنگ آماده رفتن شد و با صحبت‌هایش رضایت خاطر خانواده را هم جلب کرد و این درحالی بود که تنها چند امتحان دیگر برای گرفتن دیپلم داشت؛ ولی چون احساس تکلیف می‌کرد، امتحانات را نیمه‌تمام گذاشت و راهی جبهه شد. برای آموزش به پادگان غدیر اصفهان رفت. دوره آموزشی دو ماه طول کشید و پس از پایان دوره آموزشی به مرخصی آمد و بعد به منطقه جنوب اعزام شد. @ShahidToorajii
قمقمۂ خالی یڪ شهـید بہ اندازہ هـمان مشڪ خالیِ سقای خیمہ هـای حسین دل هـا را می سوزاند قمقمۂ بجا ماندہ از شهـید تازہ تفحص شدہ #شهـید_قادر_عباسی #السلام_علیڪ_یا_ساقی_العطاشی @ShahidToorajii #الله_اڪبر
اخرین وصیت بسیجی ۱۷ ساله ۱-طبلکاریهام را بخشیدم ۲-از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم آن را هم به جهاد سازندگی بدهید #شهیدباب_الله_کریمی #یادش_باصلوات @ShahidToorajii #الله_اڪبر
مثل یک شعر... مرا تنگ در آغوش بگیر که هوای غزلم سخت شبیه تن توست.. #کامران_رسول_زاده ✍ #شهید_وحید_نومی_گلزار ❤️ ---------------------------------- @ShahidToorajii
🔔 #آقای_مهربون 💠به جای اینکه همسرتان را "خانـم"صدا بزنید با دادن میم مالکیت او را "خانـمم"صدا بزنید. ❣خانم‌ها عاشق این میم‌های مالکیت هستند که از سمت شوهرشان ابراز می‌شود. @ShahidToorajii
شوخ طبعی يكي از همرزمان شهيد مي‌گفت:« خیلی کارهایم زیاد بود. داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگه‌ها را امضا می‌کردم. یک‌دفعه دیدم برادرم وارد چادر شد. به محض اینکه قیافه او را دیدم، کلی خندیدم. او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت؛به همین علت، با موهای بلند به جبهه آمده بود. محمدتورجی به اوگفته بود: باید در جبهه موهایت را کوتاه کنی. بعد شروع كرده بود موهاي او را از ته ماشين‌كردن. نیمی از موهایش را زده بود و بعد برای ‌شوخی گفته بود:« ماشین خراب شده، برو پیش برادرت!» لذا نیمی از سرش از ته زده شده بود و نیمی دیگر هنوز بلند بود. بعد از چند دقیقه شهید تورجی وارد چادر شد، وگفت:« ببخشید! دیدم اعصاب نداری، خواستم کمی بخندی.» @ShahidToorajii