eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
2.1هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
81 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله از امشب هرشب مهمان شهید #علیرضا_کریمی هستیم که برات کربلاشون را خیلی ها از این شهید گرفتن ... ان شاء الله زائر بعدی کربلا شما باشید التماس دعا_ای شهید @shahidToorajii
🍃🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍃 🍃🍁🍃 🍁🍃 ♦️بســـــــــــم رب شهداء و الصدیقین 📚 🌺قسمت 1⃣ 🍃بیست و دوم شهریور سال چهل وپنج بود.مقارن باایام ماه مبارک رمضان در اصفهان به دنیا امد. 🍃پزشکان گفته بودند که به خاطر بیماری شدید این مادر,بعید است که بچه زنده بماند.اما خدا خواست که او بماند. 🍃چهار سال از عمرش گذشت.این پسر به قدری مریض وضعیف است که تا کنون به جز شیر و دارو چیز دیگری نخورده است. 🍃وقتی پزشکش او را معالجه کرد گفت:به خاطر مصرف زیاد دارو,کبد بچه از بین رفته و امیدی به زنده ماندنش نیست. 🍃تا اینکه یک روز سیدی سبز پوش به مغازه پدر کودک مراجعه کرد و....... 🌷ادامه دارد... 💚 کانال 👇👇 @ShahidToorajii
ساده نگــــــذر از ڪنار پوتیـن های بے پا ڪہ پاهایشان بدن ها را بردند تا تـو آسـوده قـدم برداری ... @ShahidToorajii
ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند . سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند. جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان @ShahidToorajio 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله بازهم چشم به راهم که مُحرم برسد بوے اسپند عزایش بہ مشامم برسد ڪاش امسال، محرم بہ دعاے زهرا خبرآمدטּ منجے«عج»عالم برسد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @ShahidToorajii
. مصـطفـــی مےدانست ڪہ چه راه سختے در پیش دارد، خستہ نمی شد! همیشہ بہ دوستانش مےگفت: ظهـور اتفاق مے افتد! مهـم این است ڪہ ما ڪجاے این ظهـور باشیم ... #شهید_مصطفی_احمدی_روشن #سالروز_ولادت @ShahidToorajii
🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 📚 🌺قسمت 2⃣ 🍃مرد سبز پوش بی مقدمه گفت:مش باقر!کار خوبی کردی که علی رضا را نذر آقا اباالفضل(ع) کردی!! 🍃همین امروز سفره اباالفضل(ع)را پهن کن وبه مردم غذا بده.سه مجلس روضه هم برای حضرت در حرمش نذر کردی که من انجامش می دهم. 🍃بعد هم اسکناسی را به پدر می دهد برای برکت کاسبی! 🍃آن روز,بچه به طرز معجزه آسایی شفا می یابد.هر روز هم بزرگتر می شود و قوی تر, تا این که..... 🌷ادامه دارد...... 💚 کانال 👇👇 @ShahidToorajii
اهل عالم ، دارد از ره ماه ماتم میرسد هیئتی ها ، یاعلی ؛ دارد محرّم میرسد @ShahidToorajii ◼️◾️▪️◼️◾️▪️◼️◾️▪️
🍃🌸❤️🍃 💫روزمون رو با صلوات خاصه حضرت فاطمــه زهرا(س) آغاز میکنیـــم 🍃 حتما سعی کنید هر روز این صلوات ‌را بخوانید @shahidToorajii
بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. همیشه تعدادی از نیروها اطرافش بودند. چند روز بعد گفتم: «محمد باید معاون گروهان شوی.» اول قبول نمی‌کرد؛ ولی بعد از اصرار من گفت:« قبول اما به‌شرطی که سه شنبه‌ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی.» باتعجب گفتم: «چطور؟ »باخنده گفت: «جان آقای مسجدی نپرس.» قبول کردم و او معاون گروهان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم وگفتم: «باید مسؤول گروهان بشی.» رفت و یکی از دوستان را واسطه کرد که من این‌کار را نکنم. گفتم:« اگه مسؤولیت نگیری، باید از گردان بری.» وقتی این‌ راگفتم، دلش سوخت؛ چون درگردان قبلی مشکلات زیادی داشت.کمی فکرکرد وگفت:« قبول می‌کنم؛ ‌اما با همان شرط قبلی.»گفتم: «صبرکن ببینم. یعنی‌چی که تو باید شرط‌بذاری؟ اصلا بگو ببینم سه شنبه‌ها و چهارشنبه‌ها که نیستی، کجا میری؟‌» اصرار داشت که نگوید. من هم اصرارکردم که باید بگویی کجا می‌روی؟ بالاخره گفت: «حاجی تا زنده هستم» به کسی نگو. من سه شنبه‌ها از این‌جا به مسجد جمکران میرم و عصرچهارشنبه برمی‌گردم. باورم نمی‌شد؛ ولی چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخوئین تا جمکران را می‌رود و بعد از خواندن نماز امام زمان (عج) برمی‌گردد که تقریبا 36ساعت رفت و برگشتش طول می‌کشد @ShahidToorajii
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت چهارم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahidToorajii
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱 🌸🌱 بســــــم رب شهــــــدا و الصدیقین 📚 🌺قسمت 3⃣ 🍃 سالها میگذرد و او قهرمان ورزشهای رزمی می شود. 🍃علی رضا به نماز اول وقت وجماعت بسیار اهمیت می داد.حتی در دوران دبستان,صبح ها با مادر به مسجد می رفت. 🍃در ایام پیروزی انقلاب,با اینکه سن کمی داشت اما حماسه ها افرید. 🍃سال اول جنگ,کلاس دوم راهنمایی بود.همان سال فعالیت فرهنگی را در مسجد محل اغاز کرد. 🍃برگزاری اردو برای بچه های دبستانی,تبلیغات,کلاسهای قران و احکام و..‌.. 🍃مثل خیلی از نوجوانان آن دوران تاریخ تولد شناسنامه اش را تغییر داد تا توانست به جبهه اعزام شود. 🍃همرزمانش حماسه او را در تپه های صلوات آباد کردستان به یاد دارند. 🍃در عملیات محرم در حالی که شجاعانه در مقابل پاتک دشمن مقاومت می کرد از ناحیه سر ودست و پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت. 🍃وقتی برای اخرین بار راهی جبهه می شد,در پاسخ مادرش که پرسید: "کی برمی گردی؟ " جواب داد:"هر وقت راه کربلا باز شد!" 🌷ادامه دارد..... @ShahidToorajii