🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
🆔 @Shahid_Alamdar ميگفت: فقط آدرس بدهید که شهدا یا مجروحان کجا هستند! آنوقت با شجاعت حرکت ميکرد و م
# درادامـــه⏬
🎙از ترس داد زدیم و آمدیم پایین. اما خدا لطف کردکه من نارنجـ💣ـک داشتم.
همان لحظه انداختم و افسر بعثی به درک واصل شـ✌️ـد.
📌در ادامه عملیات در پشت همان خاکریز مستقر شدیم. هوا روشـ🌤ـن شده بود.
🚨صدای رگبار یک تیربار امان ما را بریده بود😖. هیچ کس نميتوانست تکان بخورد.
🔻به یکی از آرپیجی زنها گفتم: ”برو خاموشش کن.“
همین که سرش را از خاکریز بالا برد گلوله ای توی پیشانیاش خورد و به زمین افتاد☹️!
▫️ميخواستم خودم بلند شوم. اما دستور بود که فرمانده بایدفرماندهی کند نه اینکه مشغول جنگ شود.
📌به دومین نفر گفتم: ”تو برو.“
او هم بلند شد و هدفگیری کرد. قبل از شلیک او گلولة قناسه دشمن به صورتش خورد و او هم شهـ🕊ـید شد.
🌿دیگر کسی نبود. حالانوبت خودم بود. باید آرپیجی به دست ميگرفتم.
خوشحال شدم. گفتم: ”لحظه شهادت فرا رسیده🕊.“
🌸✨اشهدم را گفتم. بعد در ذهنم تصور کردم که الان به #حسین و #حمیدرضا و دیگر رفقای شهیدم ملحق ميشوم😍.
#ادامــه👇
🆔 @Shahid_Alamdar
🆔 @Shahid_Alamdar
🕊✨آرپیجی را برداشتم و رفتم روی خاکریز و شلیک کردم🔥.
🍃همزمان گلولة قناسه دشمن شلیک شد و خورد به من!
▫️پرت شدم پشت خاکریز. چشمانم را بستم و شهـ🕊ـادتین را گفتم. سرم شدید درد ميکرد.
🌴 توی ذهنم گفتم: ”الان دیگه ملائکة خدا ميیان و من هم ميرم بهشت و ...😍“
#انگشتان_دستم را جمع کردم و باز کردم. دیدم هنوز حس دارد😳. دست و پاهايم را تکان دادم، دیدم هیچ مشکلی ندارد😒😒.چشمهايم را بازکردم.نشستم روی زمین.
هنوز در حال و هوای #شهادت بودم
اما ...
🍃کلاه را از روی سرم برداشتم. دیدم تک تیرانداز عراقی درست زده توی کلاه آهنی من😂! بعد هم گلوله منحرف شده و کمی خراش در سرم ایجاد کرده ولی آسیب جدی به من وارد نشده😉!
#بلندشدم_وباخودم_گفتم:
»”شهـ🌹ـادت لیاقت ميخواد😢.“«
#پایان
🆔 @Shahid_Alamdar
📼 صوت سخنرانیهای حضرت آیتاللهالعظمی
استاد #سیدعلی_خامنهای
با موضوع #تفکر
👇👇👇
animation.gif
227.4K
#ساعت_ده_به_وقت_عاشقی
#دعای_فرج
یک روز می افتد ؛
آن اتفاق خوب را می گویم …
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛
هر لحظه ، هر روز …
السلام علیک یا صاحب الزمان
🆔 @Shahid_Alamdar