🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#خاطرات_جبهه
ماه رمضان شروع شده بود
عراقی ها به اسرا خیلی سخت می گرفتند
نماز خوندن و روزه گرفتن جرم محسوب میشد
بارها عراقی ها می ریختند و نمازمون رو خراب می کردند
برا اینکه روزه بگیریم نقشه های زیادی می کشیدیم
بچه ها غذای ظهر رو توی نایلون می ریختند و زیر پیرهنشون پنهان می کردند
این میشد غذای افطار
وای به حال کسی میشد که لو می رفت
حسابی شکنجه اش می کردند
بعضی ها هم ته مونده ی غذای شب برا سحری نگه می داشتند
ماه رمضون با تمام سختی هاش خیلی باصفا بود...
راوی: سردار مرتضی حاج باقری
@Shahid_Alamdar
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#خاطرات_جبهه
✨﷽✨
وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ و ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ خالی ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.»
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ.
📚نقل از شهید حسین خرازی
@Shahid_Alamdar
#خاطرات_جبهه
#سردار_حاج_مهدی_زمردین در خصوص خاطرات خود در جنگ با نیروهای کومله و دمکراتها در کردستان به خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا گفت: روز دوم جنگی که توسط کومله دمکرات ها در شهر پاوه به وقوع پیوسته بود به دستور حضرت امام خمینی (ره) به عنوان اولین گروه از تهران برای کمک به گروه شهید اصغر وصالی یا همان اصغر چریک که به دستمال قرمزها معروف بودند اعزام شدیم.
وی افزود: برای رفتن به کردستان پشت یک تریلی که گوشههای آن سنگر بندی شده بود نشستیم که در پیچ و خمهای مسیر اگر به ما تیراندازی میشد پشت گونیهای شن قرار میگرفتیم و به دشمن تیراندازی می کردیم.
وی اضافه کرد: روز دوم برای حفاظت از یک بیمارستان به شهر پاوه اعزام شدیم، بعد از ورود به داخل بیمارستان متوجه شدیم کومله ها تعدادی از بیماران را سر بریده و برخی از آنها را با بستن به رگبار به شهادت رسانده بودند، صحنه اسفناکی ایجاد شده و بوی تعفن کل فضا را در بر گرفته بود.
زمردین خاطرنشان کرد: ۲ ساعت به تاریکی هوا مانده بود که در بیرون از بیمارستان از رزمندگان خواستم هر کس برای خود یک سنگر انفرادی حفر کند چراکه کومله ها شبانه به ما حمله می کنند، پس از ایجاد ۲ هلال در جلوی بیمارستان برای جلوگیری از اصابت تیر به نیروهای خودی، به نیروها اعلام کردم اگر کسی میخواهد دستشویی برود یا چیزی بخورد زودتر اقدام کند و قبل از ورود دشمن در سنگرها قرار بگیرند، همه ما تا صبح در سنگرها بیدار ماندیم، نیمه های شب دشمن به ما حمله کرد و ما نیز به مبارزه پرداختیم چند نفر از نیروهای آنها توسط ما کشته شدند و یکی از نیروهای خودی که به دلیل ترس از سنگر بیرون آمده بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
@Shahid_Alamdar