eitaa logo
🌹سردار شهید حمید قبادی نیا(شهید مستجاب الدعوه)🌹
3.5هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9هزار ویدیو
28 فایل
ا﷽ا 🌻ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون﴿۱۶۹ آل عمران﴾🌻 و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند ✅️ پیامهای مذهبی،شهدایی،قرآنی ادمین: @Sardar_Ghobadinia
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سخن قابل توجه شهید مطهری در مورد وضعیت حجاب در زمان شاه 🔰شهید مطهری ره : « این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‌افتیم از مختصات جامعه‌های پلید سرمایه‌داری غربی‌ است » (مساله حجاب، ص93) ✍️در نظر بگیرید که جمهوری اسلامی توانست با قاطعیت امام خمینی ره، چنین وضعیتی را برگرداند. قطعاً وضعیت ولنگاری آن زمان قابل مقایسه با الآن نیست. امروز در حال از چیزی هستیم که کار آن را سال ها پیش کردیم. این در حالی است که همه چیز در دست ماست. امروز ما بر سر سفره آماده نشسته ایم و سختی های اصلی برای آن زمان بود‌. ⚠️ آنگاه برخی از مسئولین امروز ما با برداشتن روسری توسط اقلیتی هنجارشکن، می ترسند و لکنت و می گیرند. اینها اگر اول انقلاب بودند، چه می کردند؟!
🕊 ࿐჻ᭂ🌸💛🌸჻ᭂ࿐ چیست؟ 🌻حجاب یعنی🌻 در برابر چشم‌های مریض 🌻حجاب یعنی🌻 زیبایی زن بــرای یک نفر 🌻حجاب یعنی🌻 انتخاب می‌کنم تو چی ببینی 🌻حجاب یعنی🌻 دادن شخصیت خویش 🌻حجاب یعنی🌻 ، شوکت، پاکدامنی، افتخار 🌻حجاب یعنی🌻 ، فخر، زینت، پاکیِ قلب 🌻حجاب یعنی🌻 زیبــا درونِ صدف 🌻حجاب یعنی🌻 خداوند ، خشنودی الله 🌻حجاب یعنی🌻 💯 『•🤍•』
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ®🌸🍃 ℊℴℴ𝒹𝒾𝓃𝒾