#شب_اول_قبر
همه جا تیره و تار است شب اول قبر
شب تنگی مزار است شب اول قبر
هرکه خوش بوده نَظاراست دم غسل و کفن
هر که مِی خورده خمار است شب اول قبر
رمقی نیست که فریاد کِشَم از دَردَم
سینه ام تحت فشار است شب اول قبر
تک و تنها بگذارن مرا و بروند
کَندن از ایل و تبار است شب اول قبر
چون بپرسن ز رب و ز نبی بر دهنم
گوئیا قفل به کار است شب اول قبر
با همین حال ولی شوق به مُردن دارم
شوقم از دیدار یار است شب اول قبر
حکم دوزخ چه بِبُرن برایم دو ملک
حیدرم ناجی نار است شب اول قبر
آری آنکس که در این دار بلا گفت حسین
با حسینش سرو کار است شب اول قبر
#شعر
ما #مسافریم #مسافر_ابدیت #مسافر_سفری_بی_نهایت #مسافر_خاک