#ڪلامشہـدا🌷🕊
میفرماید ڪہ👇🏻
فقط یڪبار ڪافے استـــــ..🌿
ازتہ دل #خـــــدا رو صدا ڪنید🙂
دیگر مال خودتـان نیستید
#مـال او مےشوید![]😍
••|شـــــہیدامیرحاجامینے🌷
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
#خدا
🌸🍃🌸🍃🌸#صحنه_عجیب_غسل_زن_بی_دین
در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه ای بود که هر وقتی بچه ای از طریق نا مشروع می زائید به تنور می انداخت. و آنها را می سوزاند، تا این که اجلش رسید و مرد.
اقربا و خویشان او زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و به خاکش سپردند، ولی یک وقت متوجّه شدند زمین جنازه این زن بد کاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخت، آن عده که در جریان دفن این زن بد کاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد جنازه را در جای دیگری دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق علیه السلام و گفت: ای فرزند پیامبر به فریادم برس. . .
و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به حضرت گردید، وجود مقدّس آقا امام صادق علیه السلام وقتی جریان را از زبان مادرش شنید متوجّه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرام زاده بود، فرمود:
هیچ مخلوقی حقّ ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است.
مادر آن زن بد کاره به امام عرض کرد: حالا چه کنم. حضرت فرمود: مقداری از تربت جدّم سیدالشهداء ابی عبداللّه الحسین علیه السلام را همراه جنازه اش در قبر بگذارید زیرا تربت جدّم حسین علیه السلام مشکل گشای همه امور است مادر زن زانیه مقداری تربت کربلا تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت، و دیگر تکرار نشد.
🌱↷
↱@Shid_Babaknori↲
هدایت شده از 『فَدایِیاݩِ؏َـقیلَةُالْـ؏َـࢪَب』
🌼بسم رب شهداءوصدیقین🌻
متن مصاحبه باپدر #شهید_عیسی_علی_برجی
در #زندگی💙 هرموقع مشکلی🌪 پیش می آمد #اعتقاد داشت که #خدا☝️🏼 اگر #بنده ای را دوست داشته باشد🙂 به بلادچار میکند.🍂
وبعداز هر #صبری 🌼 #گشایش🔓 و در
های رحمتش را به رویش میگشاید.🔑
و به این امر #اعتقاد🧡 داشت وبه آن #عمل میکرد.🤞🏽 که اول گره🖇 از کار دیگران باز✂️ کند☺️ و بعد به مشکلات ⛓خودش رسیدگی💪🏽 کند.🌱اخلاقش😇 با یکی از دوستان👬
#شهید 🕊اش بسیارخوب😍 بود و همیشه به اومیگفت هیچ چیزجز #شهادت💞 مارا از هم دور نمیکند.🚶🏻♂
وآخر هم 😔باهم به #شهادت رسیدند.....💔
یادم هست #آخرین کلماتی😞 که
گفت: #لبیک_یازینب🙂و #لبیک_یاحسین🙃 بـــ😭ود....
#شهید_عیسی_علی_برجی💚
#خاطره🔖
🕊•ا﷽ا•
💌نامہ نازعات/بند٤۲
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ
از خالق آسمانـٖے به بنده زمینـٖے🍃
بنده ی من میخوام امروز با هم درمورد
یه کلمه تکراری که زیاد شنیدی حرف بزنیم
اما این دفعه از نگاه من...
شاید خیلی شنیده باشی که بنده های من
وقتی نا امید و غمگینی بهت میگن خدابزرگه!
حالا من بهت میگم که" من بزرگم "
بزرگم برای دل های آشفته وخسته...
بزرگم برای بنده های گمشده ونا امید...
بزرگم برای قلب های تنگ وتف دیده...
بزرگی من در مقابل چشمات کم بنظر
میرسه مگه نه؟
اگه میدونستی خدای تو چقدر بزرگه دلت
آشوب میشد؟
از آینده ایی که یه خدای بزرگ برات رقم
میزنه نگران میشدی؟
بزرگی من رو تو چیزهای بزرگ جستجو نکن
فقط بروسراغ قلب...
قلبت با خدای بزرگت هماهنگ هست یانه؟!!
من ضربان میدم،نفس میدم و تو هرتپش بهت
یادآوری می کنم که خدای بزرگ تو حواسش به
تک تک ثانیه های زندگیت هست.
توحواست به بزرگی من باشه...
خواستم بدونی خدای بزرگت دوستت داره
و هر لحظه به برگشت تو امیدوار...
دوستدار همیشگی تو #خدآ ♥️
📬فرستنده:خدا
📖گیرنده:انسان
#ازآسمان ☁️🌱
#آیہگرافۍ
•وصآل✨
❤️ شهید علا حسن نجمه❤️
(تراب الحسین)
تاریخ تولد:1370/10/18
محل تولد: عدلون(جنوب لبنان)
تاریخ شهادت:1395/07/29
محل شهادت:حلب_#سوریه
وضعیت تاهل: مجرد
محل مزار شهید:در شهر عدلون لبنان
📝 بخشی از وصیتنامه شهید 📝
خواهر عزیزم
هرگاه خواستی از #حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یادآور که #اشک #امام_زمانت را جاری میکنی به #خون_ های_پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی
به یاد آر که غرب را در #تهاجم_فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه #جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی
به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن #نجابت_فاطمی حفظ کند تغییر میدهی...
تو هم شامل آبرویی بعد از همه این ها اگر توجه نکردی ( متنبه نشدی)
هویت #شیعه را از خودت بردار ( دیگه اسم خودتو شیعه نزار)
مادر این #شهید_مدافع_حرم_لبنانی بنا به #وصیت_شهید، در مراسم تشییع پیکر مطهر او لباس سفید پوشید و در رثای شهدای مقاومت با صلابت سخن گفت.
چند روز قبل از شهادتش در صفحه شخصیاش در فیسبوک عبارت ناراحت کنندهای نوشت: 🌼اشکهای جاری خود را آماده کنید🌼. این جمله را درباره استقبال از #عاشورای_حسینی نگاشت و شاید برای آمادگی #شهادت خود نوشته بود
#شهید_علاء_حسن_نجمه .
#شهدا
#شهیدان_مدافع_حرم
#شهیدان_راه_خدا
#عشق
#مردان_بی_ادعا
#عاشق_شهادت
#استاد_دانشمند
#عاشق_شهید_و_شهادت
#سمت_خدا
#خدا
#مردان_آسمانی
#جوانان_مومن_انقلابی
#پناهیان
#میثم_مطیعی
#رفیق_شهیدم
#دلتنگی_های_مادرانه
﷽
به چه می اندیشی؟
سخت است؟این که روی سرت نگهش داری؟
خاکی نشود،کثیف نشود،تابستان ها را بگو
گرمایش هر انسانی را خسته می کند...
هر از گاهی به خودت میگویی...
#خدا راضی میشود من انقدر زجر بکشم؟
حالا این ٢متر پارچه نباشد ، #قرآن خدا غلط می شود؟
خارج از این ها،نگاه های دیگران کافی نیست که همه میخواهند گوشه گیر باشم؟
.
این دفعه بگذار من صحبت کنم
میخواهم از کمی دور تر برایت بگویم
که این دو متر پارچه،بود و نبودش چه فرقی دارد...
راست میگویی
قرآن خدا غلط نمیشود...
ولی همین ٢متر پارچه دنیایت را زیر و روو میکند
این ٢متر پارچه مرز جهانت را مشخص میکند
بی آنکه زبان به بیگانه باز کنی،اعتقادت را نشان میدهی
بی آنکه سخنی بگویی اجازه نمیدهی احدی به نگاه های سر به زیرانه ات تعرض کند...
نکند میترسی دنیایت تنها سپری شود؟
نکند میترسی مردی پیدا نشود که دنیایت را سهمش کنی؟
مردی اگر سراغ تو آمد،#مرد است
مرد اگردنیای تو را فقط برای خودش خواست،مرد است
مرد اگر دنبال نجابت بود،مرد است
اگر کسی خواست شبیه #علی (ع) باشد،مرد است
علی دنیا را زیر و روو میکند تا #فاطمه اش را پیدا کند
پس بدان اگر آن ٢متر پارچه را روی سرت گذاشتی
و به احترام آن دو متر پارچه نزدت آمد،همان مردی که میخواستی را یافتی...غیرت کسی که مرد صدایش میکنی به همان ٢ متر پارچه بند است
چقدر افسانه وار است که تمام #زن بودنت را،تمام احساست را پشت همان ٢ متر پارچه نگه میداری تا سهم کسی شود که لیاقت سر به زیری هایت را دارد
اصلا تمام هستی فدای تو وقتی میفهمی نا محرمی آمده و سراسیمه به دنبال چادرت میگردی...
یک مرد وقتی کسی مثل تو را دارد
دیگر چه از دنیا میخواهد؟
بگذار تمام #دنیا به تو پشت کنند وقتی تو #گوهر نایاب این دنیایی...
بگذار همه بد بگویند وقتی کسی توانایی اش را ندارد که از دنیای تو بگوید که چه سختی هایی را تحمل میکنی تا زینب وار زندگی کنی
اگر از دنیای یک مرد میخواهی بشنوی...
من برایت میگویم...مردها #غیرت بنی هاشمیشان را برای زینب های زمانه خرج میکنند...
خیالت راحت...
فکر میکنی آن ٢ متر پارچه میتواند این همه خوبی داشته باشد ؟
سلام خدایم❤️
ببخش هر وقت دلتنگ می شوم
هر وقت از زمین و زمان گلایه مند می شوم
هر وقت به بن بست می روم به سراغت می آیم
خجالت می کشم با همه بی معرفیتی هایم دوباره تقاضا داشته باشم
اما چه کنم تنها کسی هستی که در همه حال پشتم را خالی نمی کنی
و تقاضایم را رد نمی کنی
خدای دوست داشتنیم؛
خسته شدم از اینهمه هیاهوی بیخود و بی حاصل
شادی هایم را به من ببخش!
➖➖➖
#خدا
#خواهرانه
🔆 دختر یک گنجه، خیلی با ارزش تر از #گنج های توی قصه ها❗ ️
💁 🏻 ♂️ آخه آفریده ای دارند که فوق العاده عاشقشونه و با ظرافت و لطافتی که تو خلقتشون به خرج داده، حسابی نور چشمی #خدا و با ارزش شدند...
🔹 پس یادت نره تو از زیباترین #خلقت های خداوندی
که
💎 قطعا #ارزش تو رو فقط خدا میدونه و در صورت بکر موندن خواستنی تر میشی❗ ️
❌ اگه در دسترس این و اون باشی و زیبایی هات رو به حراج بذاری،
دیگه مثل #گنج دست نیافتنی و با ارزش نخواهی بود..
💁 🏻 قلب یه خانوم حرمت داره، که اگه #شکسته بشه،#قلب خدا هم میشکنه و حرمت توئه دخترخانوم...
⛔ ️ حیا و عفته ⛔ ️
☝ 🏻 پس قدمی بردار برای حفظ ارزش هات...
✅ فقط کافیه به این فکر کنی که #تحسین و #تمجید خدا از زیبایی هات ارزشش بیشتره یا خلق خدا⁉ ️
😌 از تو #حرکت از خدا #برکت ، خدا
🍃 منتظر اولین قدم توعه ...
🌸 حیا و #عفاف داشته باشی این نیست که حتما چادر سرکنی میشه با مانتو هم همون حجب و #حیا رو رعایت کنی و داشته باشی ...
☝ 🏻 در #دین هیچ سختی و اجباری نیست...
_پسر:
حجابتو رعایت کن خانوم! دیدن زیباییهات منو ب گناه میندازه!
.
+دختر :
شما چشماتو درویش کن!مگه من باید ب خاطر تو خودمو محدود کنم؟!
.
_پسر:
طبیعت من نگاه کردن و #لذت بردن از زیباییهاست دست خودم ک نیست!
.
+دختر:
منم زیبام و طبیعت منم نشون دادن زیباییهامه
دختر اگه جلوه گری نکنه ک #دختر نیست!!
.
_پسر:
خوب جلوه گریتو بذار برای شوهرت ن تو خیابون این طوری منو هم ب #گناه نمیندازی!
.
+دختر:
خب تو نگاه #هوس آلودتو بذار برای همسرت! این طوری منو هم محدود نمی کنی
.
_پسر:
اگه همسر نداشتم چی؟! اگه نتونستم ازدواج کنم چی؟!
اصلا اگه ازدواج کردم و بعد از ازدواج تو خیابون چشمم ب تو افتاد چی؟!
مگه من می تونم چشمامو ببندم؟
.
+دختر:
اع!! خب اگه منم نتونستم ازدواج کنم چی؟! برای کی جلوه گری کنم؟!
.
_پسر:
اصلا منم ن! #خدا گفته خودتو بپوشونی خدا گفته ب صبر و #نماز پناه ببری! خدا گفته با ایمان و عبادت فقط برای اون جلوه گری کنی
.
+دختر:
خب خدا گفته تو هم چشماتو کنترل کنی!!
پیامبر هم گفته نگاه تو ب من تیری زهر آلوده از طرف شیطانه
گفته برای کنترل خودت روزه بگیری!
.
_پسر:
اما باور کن با وجود جلوه گری تو کنترل نگاه برای من خیلی سخته...
انصاف نیست ک تو خودتو نپوشونی و از من انتظار داشته باشی نگات نکنم.خودتو بذار جای من!نمیشه...
.
+دختر:
تو هم اگه نگاهتو کنترل نکنی پوشیدن این همه لباس برام خیلی سخته
انصاف نیست تو ب من نگاه کنی و از من انتظار داشته باشی جلوه گری نکنم.تو چرا خودتو نمیذاری جای من!؟؟
.
_پسر:
اما اگه تو جلوه گری نکنی من دیگه دلیلی برای نگاه بهت ندارم
.
+دختر:
تو هم اگه نگاه نکنی من دیگه دلیلی برای جلوه گری برات ندارم
.
.
_برادر بزرگوار!
+خواهر محترم!
بهتر نیست ک "" هر دومون""همدیگه رو درک کنیم!؟
بهتر نیست ک "" هر دومون""برای عفت عمومی تلاش کنیم؟!
.
همه این حرف هایی ک بلد بودید رو زدم تا برسم ب اینجا!
این رعایت هم شامل کوچه و خیابون میشه و هم شامل فضای مجازی!
بیایم خودمونو گول نزنیم!
فضای مجازی هم حریم داره...
بعضی از ما مذهبی ها فکر نکنیم چون اینجا صورت، صورت رو نمیبینه هر حرفی میتونیم بزنیم...
خدای اون بیرون، خدای اینجا هم هست!
متاسفانه بعضی از ما مذهبی ها ب این نقد ها میگیم خشک مقدسی!
دیگه ببینید بقیه چی میگن...
.
دارم مشاوره میدم!
ابجیمه...
داداشیمه...
اون ک منو نمیبینه!
از حجابش خوشم اومده...
خوننده ارزشیه... و...
(( اگر میخوایم گناه کنیم، لا اقل روی اون سر پوش دین نذاریم...))
.
#خواهرم_حجابت
#برادرم_نگاهت
#تلنگر #تلنگرانه #حجاب #چادر
#تقوا_در_فضای_حقیقی #تقوا_در_فضای_مجازی
🌸🍃🌸🍃 #خدا
روزی جوانی پیش داود نبی (ع) نشسته بود و حضرت داود (ع) او را راه زندگی میآموخت که عزرائیل رسید.
وقتی جوان مرخص شد، از جناب عزرائیل، داود نبی (ع) پرسید: چرا با تعجب جوان را نگریستی؟ عزرائیل گفت: این جوان را 20 روز بیشتر عمر نیست و من در حسرت ماندم تو درس زندگی این دنیا به او میآموختی، در حالیکه او را عمری به آن نخواهد بود.
داود نبی (ع) فرستاد آن جوان را صدا کردند. پرسید: مجردی؟ گفت: آری. نبی خدا دختری را به او گرفت و سریع بساطِ عروسی او را در مدت مانده از عمر کوتاهاش فراهم ساخت. منتظر شدند عزرائیل ورود کند که نکرد. سالها گذشت و جوان را جان نگرفت.
روزی عزرائیل را دید و علت را سؤال کرد. عزرائیل گفت: خداوند بر رحمی که تو بر حال او کردی رحم و 30 سال بر عمرش افزود و بر حال دختر مؤمنهای که گرفتی ترحم نمود و 30 سال عمر دیگر نیز بر عمرش اضافه کرد.
#تابستان که میرود،
حس میکنم #ثواب #پوشیدنش کم تر میشود... واقعا لذت بخش بود شدت گرمایی که #سیاهی #چادرم چند برابرش کرده بود!! لذت بخش بود که در آن #گرما یاد #مادرت #زهرا #سلام الله علیها باشی و #عاشقانه ذکر (یا فاطمه الزهرا )بگویی و #قدم برداری!!! #لذت بخش بود که احساس کنی #نگاه #امام زمانت تو را دنبال می کند... #نگاهی از روی #رضایت.... و #لذت بخش تر از همه ی اینها اینکه #احساس کنی #خدا اینگونه بیشتر دوستت دارد... اینکه #احساس کنی از اینکه به حرف خدا #گوش داده ای و برای رضایش گرما را فراموش کرده ای از تو راضی است!!! اینکه احساس کنی با خوشنودی نگاهت میکند...!!! #مطمئن باش تا سرت نکنی نمی فهمی چه میگویم.... لذتی که جز با آن درک نخواهی کرد... #کاش برای یکبار هم که شده #تجربه اش میکردی...