eitaa logo
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
124 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
381 ویدیو
1 فایل
«یه چیز عجیب، مثل مدل هاست، مثل هنرمندهاست، تو اصلا اهل زمین نبودی. تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت! ای ماه سفر کرده، خدا پشت و پناهت♥!» ادمین تبادل🌸: @Shaahadaatt ⇤ تبادل‌با‌کانال‌های‌غیر‌اخلاقی‌صورت‌نمیگیرد❌ #لبیک_یا_خامنه_ای ♥️'
مشاهده در ایتا
دانلود
‹☁️🕊› . . شهید‌محمد‌هاد؎‌ذوالفقار؎: علاقہ‌زیاد؎بہ‌شهیدابراهیم‌هاد؎داشت. همیشہ‌جلو؎موتورش‌یڪ‌عڪس‌بزرگ‌ازشهید ابراهیم‌هاد؎داشت. درخصلت‌هاخودراخیلۍبہ‌ابراهیم‌نزدیڪ‌ڪرده بود. وقتۍشخصۍاززحمات‌اوتشڪرمۍڪرد، مۍگفت:خرمشهرراخداآزادڪرد! یعنۍمن‌ڪار؎نڪرده‌ام؛ همہ‌ڪاره‌خداست. . . 🕊⃟☁️¦⇢
‹📘🚎› . . شهیدمحمدح‌ـسیـن‌محمدخانۍ: یڪۍازدوستان‌هیئتۍشهیدمحمدخانۍرفاقت اوباامام‌حسین‌؏وشهدارایادآورمۍشودومۍ‎گوید: محمدحسین‌محمدخانۍدوتارفاقت‌خیلۍجد؎ داشت.یڪۍرفاقت‌باشهداویڪۍرفاقت‌باامام حسین‌؏وهمہ‌زندگۍاش‌راپا؎این‌دورفاقت گذاشت..! . . 🚎⃟📘¦⇢ 🚎⃟📘¦
‹🌵🌿› . . شهید‌رسول‌خلیلۍ: هر‌موقع‌‌ڪہ‌مۍرفت‌بهشت‌زهراآب‌بر‌مۍداشت‌‌ وقبور‌شهدا‌رومۍشست‌مۍگفت‌: "با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌‌‌ڪہ‌من‌‌‌غباررو از‌رو؎قبر‌ها؎آنها‌بشورم‌وآنهاهم‌ غبارگناه‌‌رواز‌رو؎دل‌‌من‌‌بشورند..! . . 🌿⃟🌵¦⇢ 🌿⃟🌵¦
‹🕊🖇› . . مۍگفت: تو؎گودال‌شهیدپیداڪردیم هرچہ‌خاڪ‌بیرون‌میریخت‌بازبر‌میگشت..! اذان‌شدگفتیم‌بریم‌فردابرگردیم شب‌خواب‌جوانۍرادیدم ڪہ‌گفت: دوست‌دارم‌گمنام‌بمانم بیل‌رابرداروبرو..! 💔:) . . 🖇⃟🕊¦⇢
‹📻🌿› . . شهیدمح‌ـمدرضا‌دهقان‌امیر؎: محمدرضابہ‌دوچیزخیلۍحساس‌بود موهاش،موتورش!! قبل‌ازرفتن‌بہ‌سوریہ‌هم‌موهاش‌روتراشید هم‌موتورش‌رودادبہ‌رفیقش بدون‌هیچ‌وابستـگۍرفت..! . . 📻⃟🌿¦⇢ 📻⃟🌿¦
˼شھیدنواب‌صفوی˹ بالاترین‌هدف‌شهید‌نواب‌صفوی،پیروی‌از دستورخداوندوحرڪت‌درمسیربندگی‌بود! رازونیازهای‌اوباخداوند،حال‌خاصی‌داشت... وهنگامی‌ڪه‌به‌نمازمی‏‌ایستاد،به‌سرعت‌اشڪ‌ ازچشمانش‌جاری‌می‏شدوازاین‌عالم‌پروازمی‏ڪرد نمازاودرحقیقت،سفربه‌دنیای‌دیگربود. ڪاروتلاش‌وفعالیت‏های‌خسته‌ڪننده، هرگزاوراازرازونیازونیایش‌نیمه‏‌شب‌بازنمی‏داشت‌ نواب‌صفوی‌از‌جمله‌راهیان‌شب‌و قهرمانان‌روزدرمیدان‌ڪارزاربود.اوخود می‏گفت:‹به‌خداسوگند،‌هر‌وقت‌صدای‹اللّه‏‌اکبر› مؤذن‌به‌گوشم‌می‏رسد،احساس‌می‏ڪنم‌دنیادر‌چشمانم‌ رنگ‌می‏بازدوبی‏‌ارزش می‏شودودیگرجزقدرت‌وعظمت‌خداوند‌؛ چیزی‌راحس‌نمی‏ڪنم› ⌝
‹📻🌿› . . دریکۍازمغازه‌هامشغول‌به‌ڪاربود👀 یڪ‌روزدروضعیتۍدیدمش‌کہ‌ خیلۍتعجب‌ڪردم دوڪارتن‌بزر‌گ‌از‌اجناس‌رو؎دوشش‌بود📦، جلو؎یڪ‌مغازه‌ڪارتن‌هارارو؎زمین‌گذاشت، وقتۍڪارتحویل‌تمام‌شدجلورفتم‌ وسلام‌کردم🖐🏾... بعدگفتم:آقاابرام‌برا؎‌شمازشته این‌ڪارِباربرهاست‌نه‌شما😬! نگاهۍبہ‌من‌ڪرد‌وگفت:ڪار‌کہ‌عیب‌نیست بیڪار؎عیبہ!این‌کار؎کہ‌من‌انجام‌میدم‌برام‌خوبه، مطمئن‌میشم‌کہ‌هیچۍنیستم‌واین‌جلو؎ غرورم‌رومیگیره!シ گفتم:اگہ‌ڪسۍشمارو‌ اینطور؎ببینہ‌خوب‌نیست، شماورزشڪار؎و...خیلۍهامیشناسنت! ابراهیم‌خندید‌وگفت:ا؎بابا همیشہ‌ڪار؎ڪن‌کہ، اگہ‌خداتورودیدخوشش‌بیاد‌نہ‌مردم!🚶🏾‍♂ . . 📻⃟🌿¦⇢
˼شھیدتفحص‌علیرضاشهبازی˹ مادرشھید:علیرضالباس‌نونمی‌پوشیدمی‌گفت مگررزمنده‌های‌مالباس‌نومی‌پوشیدند. موقع‌خواب‌تشک‌زیرش‌نمی‌انداخت‌ومی‌گفت: مگرشهدای‌ماروی‌تشک‌میخوابیدنداوبسیجـی به‌تمام‌معنابود؛وقتی‌ازاومی‌پرسیدم‌درپادگان چه‌کاره‌هستی؟! می‌گفت:جاروکشم...! شوخ‌طبع‌بودودرعین‌حال‌باادب‌ازهرغذایی‌نمی‌ خوردومی‌گفت‌:نمی‌دانم‌پول‌این‌غذاازچـه‌راهی تهیه‌شده،اهل‌تضـرع‌بودوعبادت‌خالصانه‌گـاهی شـب‌هاکه‌می‌رفتم‌رویش‌پتوبیاندازم‌که‌سـردش نشود،می‌دیدم‌عباانداخته‌ودارد‌قرآن‌می‌خواند وگریه‌می‌ڪند. ⌝
˼شھیدعلی‌صیاد‌شیرازی˹ روزهای‌جمعـه‌می‌گفت:امـروزمی‌خـواهم‌یک‌‌ کارخیربرایت‌انجام‌‌دهم؛هم‌برای‌شما،هم‌برای خدا؛وضومی‌گرفت‌ودرآشپزخانه‌می‌رفت‌هر چقـدرمـی‌گفتـم‌ایـن‌کـاررانکنیـدمـن‌نـاراحت‌ می‌شوم،باعث‌شرمندگی،گوش‌نمی‌کرد.دررا می‌بست‌وآشپزخانھ‌راتمیزمی‌کرد... ‹اززبان‌همسرشهید› ⌝
‹📻🌾› . . شهید‌سید‌مج‌ـتبۍ‌علمدار: بہ‌سید‌مۍگفتن‌اینا‌ڪۍهستن‌ميار؎ هيئت‌بهشون‌مسئوليت‌مید؎؟ مۍگفت: ڪسۍڪہ‌توراه‌نیست‌اگہ‌بیاد تو؎مجلس‌اهل‌بیت‌ویہ‌گوشہ‌بشینہ وشمام‌بهش‌بهاند؎،میره‌ودیگہ‌هم‌ بر‌نمیگرده‌؛ اماوقتۍتحویلش‌بگیر؎جذب‌‌این‌راه‌میشہ..! . . 📻⃟🌾¦⇢
˼شھیدابراهیم‌هادی˹ ابراهیم‌مداحی‌می‌کرد؛امانه‌همه‌جامیگفت: مـداح‌بایدآبـروی‌اهل‌بیـت‌‌‌‌ع‌را‌درخواندنش حفظ‌کندوهرحرفی‌نزند. اگردرمجلـسی‌شرایط‌نبـود،‌روضـه‌نخواند! ⌝
‹🌾📻› . . شهیدرضا‌اسماعیلۍ: داعشۍهااسیرش‌ڪردند بۍسیمش‌راروبہ‌رو؎دهانش‌گرفتندو درهمان‌حال،سرازبدنش‌جداڪردند تاباصدا؎ناله‌ها؎او روحیہ‌؎هم‌رزمانش‌راتضعیف‌كنند! درحالیڪہ‌اوتالحظہ؎آخر پشت‌بۍسیمش‌یاعلۍمۍگفت..! . . 📻⃟🌾¦⇢ 📻⃟🌾 °•🌱↷ ↱@Shahid_babaknori↲