<.🚌.>
شهيد «بروجردي» از فرماندهاني بود كه به نقش امدادهاي الهي در پيروزي و موفقيت عمليات ها اعتقاد عجيبي داشت. يك بار در يكي از مقرهاي فرماندهي در جبهه ي غرب در مورد يكي از محورهاي عملياتي بحثي مطرح بود كه آيا در آن محور كاري صورت بگيرد يا نه.
تا پاسي از شب همه ي فكرها متوجه نقشه ي منطقه بود، اما صحبت ها به جايي نرسيد، شهيد بروجردي سرش را بر روي نقشه گذاشته بود و از فرط خستگي به خواب رفته بود، ما هم كه نياز شديد او را به خواب احساس مي كرديم و خود نيز خسته بوديم، به خواب رفتيم.
بعد از مدتي محمد بچه ها را بيدار كرد و با قاطعيت گفت: «اين عمليات بايستي انجام شود». بچه ها علت اين تصميم ناگهاني را از او پرسيدند، اما او دم برنياورد. پس از خاتمه ي عمليات كه با پيروزي همراه بود، وقتي علت آن تصميم غيره منتظره را از او جويا شديم، گفت: «كسي كه بايد مرا راهنمايي مي كرد به خوابم آمد و گفت كه اين عمليات را انجام دهيد.»
🧡⃟📙¦⇠#ڪرامات_شهدا
🧡⃟📙¦⇠#غࢪیب_طوسـ
------💎🐣-----
✨ #ڪرامات_شهدا✨
شهيد بسيجي «علي قرائي» بسيار زياد سجده مي كرد و مي گريست. در شبانه روز 5 بار زيارت عاشورا مي خواند. هميشه مي گفت: «من در سجده به شهادت مي رسم.»
در كربلاي 5 بود كه شنيديم شهيد قرائي در حال سجده به شهادت رسيده است.
✨ #راوےمحسن_شيخے✨
*------------**💎🌱**------------*
↱@shid_babaknori↲
•🥀💔•
🐻⃟🤎¦⇠#ڪرامات_شهدا
🖤مرحوم محدث نوري در مستدرك الوسائل از سيد بزرگوار «سيدحسين قزويني» نقل مي كند كه وي مي گويد: من در سال 955 ه.ق (179 سال بعد از شهادت شهيد اول) به خواب ديدم در قريه ي جزّين يعني در همان روستاي شيخ شمس الدين محمدبن مكي مشهور به شهيد اول (متوفي 786 ه.ق) هستم.
به در خانه ي شيخ رفتم و در زدم، شيخ جلوي در آمد. از او خواستم كتابي را كه شيخ جمال الدين بن مطهر(علامه حلي) درباره ي اجتهاد تأليف كرده برايم بياورد.
به درون خانه رفت و آن كتاب را با كتاب ديگري كه به گمانم در زمينه ي روايات بود آورد و به من داد. چون از خواب برخاستم، ديدم آن دو كتاب در كنار من است.🖤
اللهم عجل ولولیک الفرج♥️🔗
•🥀💔•