eitaa logo
↰بـرادر هـای شـهیدم↳
124 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
381 ویدیو
1 فایل
«یه چیز عجیب، مثل مدل هاست، مثل هنرمندهاست، تو اصلا اهل زمین نبودی. تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت! ای ماه سفر کرده، خدا پشت و پناهت♥!» ادمین تبادل🌸: @Shaahadaatt ⇤ تبادل‌با‌کانال‌های‌غیر‌اخلاقی‌صورت‌نمیگیرد❌ #لبیک_یا_خامنه_ای ♥️'
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ داستان واقعی پدربزرگ آیت‌الله سیستانی رحمه الله علیه 👈 حکایت شنیدنی خانمی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند 💠 اسمش سید علی بود، سید علی سیستانی، پدر بزرگ همین آیت‌الله سیستانی خودمان، ساکن مشهدالرّضا،با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در چهل مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا مولایش را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی سی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه... 🔰آخرهای زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از خانه های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به خانه ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، جنازه ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد امام زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با حضرت، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که امام زمانش را دیده است... 💚 رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ،شانه به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست برای دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، مثل این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) هفت سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا یادگار مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...» نگاهم کرد و لرزیدم خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: نگاهِ محشری داری... 📚روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی
•••❥❤️❥••• ‌ غروب بود و آسمان زیبا؛ محمدرضا هم غرق تماشای آن. پیشش رفتم و گفتم:« قدرت خدا رو می‌بینی.». متوجه‌ حرفم نشد. پرسید:« چی؟». وقتی چشمانش را به چشمانم دوخت، غم بزرگی در آن موج می‌زد. گفتم:« محمدرضا! اتفاقی افتاده؟». گفت:« نمی‌دونم کی آسمون دلم مثل این آسمون صاف می‌شه که لایق شهادت بشم.». منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص55 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گفت:« یک لحظه بایستین!». تویوتا ایستاد. خودش را داخل رودخانه چنگوله انداخت. گفتم:« این چکاریه که می‌کنی؟». خندید و گفت:« غسل می‌کنم، غسل شهادت!». گفتم:« از کجا می‌دونی که شهید می‌شی؟». گفت:« در هر زمان باید آماده شهادت بود، امّا من آرزومه که شهید بشم!». در همان عملیات بود که به شهادت رسید. منبع: فرهنگنامه شهدای سمنان، جلد 1، ص 41
▪ تاریخ تولد :۱۳۴۷ ▪ تاریخ شهادت : ۱۸/۱/۱۳۶۷ ▪ محل تولد :کردستان /قروه /صندوق آباد ▪ طول مدت حیات :۲۰ ▪ محل شهادت :همدان جیران آئینی در سال هزار و سیصد و چهل و هفت در دامان خانواده‌ای متدیّن و منوّر از خورشید پرفروغ محبت اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) در روستای صندوق‌آباد از توابع شهرستان قروه شکفتن آغازید و زندگی روستایی در روحیه‌ی نوزاد مؤثر افتاد و وی را بسیار مهربان، باعاطفه و متواضع ساخت. آئینی با بریدن تعلّق از ظواهر فریبنده‌ی دنیایی و پیوستن به معنویات رهاننده، فرجام زندگی خود را شهادت قرار داد و با بهترین ارمغان که نظیر آن " عند ربهم یرزقون " می‌باشد، به بهشت برین با دریایی از انعام و اکرام پا گذاشت. جیران پس از چندی با مردی متقّی پیوند متبرک ازدواج را منعقد نمود و در کانون گرم خانه، به شغل مقدس خانه‌داری اشتغال یافت تا این‌که در هجدهمین روز از فروردین‌ماه هزار و سیصد و شصت و هفت در شهرستان همدان بر اثر بمباران هوایی رژیم بعث عراق به شرف عظیم شهادت نایل گردید. منبع:کتاب روایت لاله های بهار
صبحمونو با سلام به آقا امام رضا شروع کنیم رفقا✋🏻🌱 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏
رفیق‌شهید: رفتہ‌بودیم‌راهیان‌نور موقع‌ای‌کہ‌رسیدیم‌خوزستان، بابڪ‌♥️هرگزباکفش‌راه‌نمی‌رفت‌ پیاده‌تویہ‌اون‌گرما مگیفت: "وجب‌بہ‌وجب‌این‌خاک‌روشهیدان‌قدم‌زدن‌.. زندگی‌کردن‌راه‌رفتند.. خون‌شهیدامون‌دراین‌سرزمین‌ریختہ‌شده‌ وماحق‌نداریم‌بدون‌وضووباکفش‌دراین‌سرزمین‌گام‌برداریم‌" هرگزبابڪ‌♥️دراین‌سرزمین‌بدون‌وضووباکفش‌راه‌نرفت‌... یڪ‌صلوات‌هدیہ‌شما‌بہ‌شهیدنور؎🌱
: فقط دم زدن از شهدا افتخار نیست!! باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان بوی شهدا را بدهد..." 💚
⭕💫 انگیزه‌واسه‌درس‌خونـدن‌میخوای ؟! بگوچندتـاشھیدرفتن‌تاتـوبتونـی خودڪاردستت‌بگیـری‌وتحصیل‌ڪنی ! اگرتعدادش‌دستت‌اومد امڪان‌نداره‌وجدانت‌آروم‌بگیـره💔! 🌱
‹🖤🥀› ‌ - - ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یہ‌بنده‌خدایی‌میگفت‌: گلزار‌‌شهدا‌کہ‌رفتی‌با‌خودت‌فکر‌ڪن.. تصور‌کن‌اگہ‌این‌‌شهدااز‌جاشون‌بلند‌بشن‌ چہ‌جمعیتی‌میشن‌..!💔 چه‌جمعیتی‌پر‌پر‌شدن‌که‌ما‌آرامش‌داریم :) خیلی‌نامردیہ‌یادمون‌بره‌چقدر‌‌شهید‌دادیم!🥀 ‌- - 📓⃟🖤¦⇢ •• ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
⁦🚶🏼‍♂️⁩ میگن یه روز شهید ابراهیم هادی به قصد رفتن به باشگاه خونه رو ترک کرد‌🙂 توی راه چند تا نامحرم از چهار شونه بودنش، از اندام ورزشی اش تعریف کردند..! از فرداش با لباس گشاد رفت بیرون..!⁦🚶🏼‍♂️⁩. . . اگه ما جای این شهید بودیم چه می‌کردیم؟ ممکن بود برای جذاب شدن بیشتر لباس تنگ تری بپوشیم 😔 هنوز با نفس اماره جهاد نکردیم که می‌خوایم بریم سراغ جنگ با داعش و صهیونیست! این بود، وای اگر رهبرم حکم جهادم دهد؟! اینجوری که همون اول بسم الله شکست می‌خوریم 😔 چه بگویم که ناگفتنی ها بسیار است. ؟ ⁦🚶🏼‍♂️⁩ ...
🔥ارتباط با نامحرم🔥 امیرالمومنین حضرت علے الگوے ما بود ، پس چرا او به دختران جوان ، سلام نمے داد.. خب چرا دختر خانم ها حتما بخونند... ❌ آقا پسرها باید بخونند.... 💠+به قول حاج حسین یڪتا: دنےا ، دنیاے تیپ زدنه!❤️ فقط مهم اینه ڪه ڪے، براے ڪے تیپ میزنه! بله این شهدا بودند ڪه یه جورے تیپ میزدند ڪه خدا نگاهشون ڪنه نه هر نامحرمے ... ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر؟! الگوت حضرت علی(ع) بود، حواست هست؟ همون امیرالمومنین ڪه به دختراے جوون سلام نمیڪرد.. ✅ آیا تو ایمانت از حضرت علے قوے تر است ڪه با هر نامحرمے اون هم در فضاے مجازے و یا غیره ارتباط میگیرے و از اون حد مجازش هم میگذرے و باعث فتنه و آسیب و هزاران گناه و گرفتارے میشوی⁉️ ❌مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشد پس این چت📲 ڪردنا و... چے میگه؟؟ +دختر خانوم؟! وارث ارثیه حضرت زهرا (س) ! شما چی حواست هست خود حضرت فاطمه جلوے یه مرد ڪور حجابشو رعایت میڪرد؛... چشمات قشنگه، صورتت زیباعه، میدونم همه ے اینارو.... ولی قرار نبود زیبایے هاتو بزارے براے هر ڪسی؛... پس این پروفایل و اینا چے میگه؟؟؟ جاےی ڪه با چند تا لمس صفحه ے گوشے ڪلے مرد میتونن ببیننش... _قرار بود یار باشیم... _قرار بود منتظر باشیم... _قرار بود راه شهدا رو ادامه بدیم.. _قرار بود براے رفیق شهیدمون مرام بزاریم... ولی قرار نبود به مجازے باخت بدیم... 💥 اومدیم تو صحنه‌ے جنگ دشمن تا مقاومت ڪنیم، گفتیم جنگ نرم؛ ولے نرم نرم خودمون داریم وا میدیم ♨️ و در آخر اسیر دامهاے شیاطین میشویم و مجروح و خسته وامیمونیم و به عقب بر میگردیم 💥 بیایید بخاطر دل امام زمان گناه نڪنید بیایید بیخودے ادعاے امام زمانے نڪنید بیایید رعایت ڪنید و با هر نامحرمے ارتباط نگیرید و خود را آلوده به هر گناهے نڪنید ، ڪه اگر این شد چیزے جزء تباهے و نابودے برایتان ، به ارمغان نمیگذارد پس لطفا رعــایــت کنــــیـد. ╔═ ೋღ🦋ღೋ ═╗
پدرشهید: ماتورشت‌خانواده‌سرشناسی‌هستیم.. بابڪ♥️هرجامیرفت‌میگفتن: 'پسرمحمدنوریہ'‌‌ امامن‌الان‌هرجامیرم‌میگن: 'پدربابڪ‌نوریہ♥️' چہ‌افتخاری‌ازاین‌بالاتر...😍♥️ یڪ‌صلوات‌هدیہ‌شما‌بہ‌شهیدنور؎🌱