°°|♥️|°°
« اللهمَّ ارْزُقنی حُبَّک و حُبَّ ما تُحِبُّهُ وَ حُبَّ مَن یحِبُّک و العَمَلَ الذّی یبَلِّغُنی الی حُبِّک واجعل حُبَّک أحَبَّ الاشیاءِ إلَیَّ »
الله الله از معنیش :
« خدایا، عشق خودت، عشق به آنچه تو دوستش داری، عشق به کسی که تورا دوست دارد و عملی را که مرا به عشق تو برساند، به من روزی کن
خدایا، عشق خودت را محبوب ترین چیز پیش من قرار بده ..»
: مرحوم آسید علی قاضی
به شاگرداشون توصیه میکردن
این دعا رو تو قنوت نمازهاشون بخونن
#شهیدابراهیمهادی
°°|♥️|°°
#دلتنگی_شهدایی🙂🌻
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاه کن عقب ها را ...(:🌱
❥•︎❥•︎❥︎•❥︎•❥•︎❥︎•❥•︎❥•︎❥︎
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°°|♥️|°°
⭕️سخنرانی بسیار #مهم #استاد_رائفےپور
در باره #انتخابات
⭕️حتما حتما توصیه می کنم
ببینید و انتشار دهید
❥•❥•❥•❥•❥•❥•❥•❥•❥•❥
••|♥️|••
هرڪهرا دیدمتمنا کردهام گاهے،دعایے
زین خیالم تا زمان بودنم روزے بیایـے
#امامزمان
❥•︎❥•︎❥︎•❥︎•❥•︎❥•︎❥︎•❥•︎❥︎
💠 آقا پسری که میری باشگاه💪
بعد میایی لبـــ👕ـــاس جذاب می پوشی!!
حجاب برای شما هم هست ✔️
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی
⬇️⬇️
🔰 حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم.
ابراهیم وارد سالن شد 🚶
و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!😍
وقتی داشتی تو راه می اومدی، دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن😉
شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی👕👖
و از ساک ورزشی🎒 هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشـــ💪ــکاری.😅
ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جا خورد.😨
انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت....
👈ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد🚫 و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت❗️
هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! 😒
ما باشگاه می آئیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و...
تو با این هیکل روی فرم، این چه لباس هایی است که می پوشی؟ 😳😳
ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیـــ🔔ــه می کرد:
اگر ورزش رو برای خدا انجام بدید عبادت است و اگر به هر نیت دیگری باشید ضرر خواهید کرد.😊
☝️ البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد.
مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی🌧 که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند،
ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.👌👌
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
••
رضـاً برضـٰاك؛ خدایاراضیمبهرضـٰاۍتو!
تو هرآنچهبخواهی، خیرخواستهای
این منم که با خودِ من شرخواستهام(:
#سلام_بر_ابراهیم❤