eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.1هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ ]
﷽❣❣﷽ روزگار ظهور می‌آید یار ما غرق نور می آید صبر کن ای دل و صبوری کن مایه ی هر سرور می‌آید از دو دیده ز شوق دیدارش اشک ناب بلور می‌آید 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌤 اول هر صبح🌱🌈 سلام‌عزیزبرادرم❤️😇 شروع فعالیت کانال همراه با قرائت یک فاتحه وصلوات هدیه به رفیق شهیدمون.😊👌 باشد که با دعای خیرِبرادران اش روزمون منور، و درمسیر سعادت وقرب الهی ثابت قدم بمونیم🥰💕 💎❤️شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ❤️💎
سلام برشهیدان🌹 سلام بر ابراهیم هادی 🌹 همانهائے ڪه نام مبارڪشان قوّت قلب گــ🌷ـل لاله است. ڪسانے ڪه ترنّم گفته هاشان زینت بخش فڪه وطلائیه ولطافت ڪلامشان نوازشگرآسمان شهرمےشد. سلام برشهداے مظلوم وغریب هشت سال دفاع مقدس وشهداے مدافع حرم 📎سلام برآلاله هاے پرپرشده سپاه ❤️بادل وجانم میخوانم:     🕊زیارت "شهــــــداء"🕊 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَولِیاءَ اللہ وَاَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصَارَدینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَرَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَاُمّے طِبتُم وَطابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَفُزتُم فَوزًاعَظیمًافَیالَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَمَعَڪُم...🍃🌹🍃 🌹«یادی که دردلهاهرگزنمی میردیاد شهیدان است 🌹هدیه به ارواح طیبه شهدا بخصوص پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز پانزدهم چله‌ی زیارت عاشورا♥️🌱 هدیه به آقا امام حسین و اصحابش🌱💚
__________علمدارِکُمیل🌱°•.
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
من ابراهیمم ؛ ابراهیمِ‌هادی .. اول ادیبھشت سال ۱۳۳۶ در حـوالی ِ میدان خراسان تھران بہ دنیا اومدم . چھارمین فرزند خانواده بودم و در نوجوانی طعم تلخ یتیمی رو چشیدم!
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
من ابراهیمم ؛ ابراهیمِ‌هادی .. اول ادیبھشت سال ۱۳۳۶ در حـوالی ِ میدان خراسان تھران بہ دنیا اومدم . چ
دوران دبستان را بھ مدرسہ طالقانۍ رفتم و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراندم ..🚶🏿‍♂ در سال ۱۳۵۵ توانستم دیپلم ادبـےام را بگیرم✌️🏻♥️ از همان سال‌ های پایانی دبیرستان ، مطالعات غیر درسی را نیز شروع کردم ؛ حضور در هیئت جـوانان وحدت اسلامۍ و همراهی و شاگردی ِ استادی نظیر مرحوم علامہ محمدتقی جعفری در شناخت حقایق خیلی بھ من کمک کرد🙂📚
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
دوران دبستان را بھ مدرسہ طالقانۍ رفتم و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراندم ..🚶🏿‍♂
همزمان با تحصیل علم بہ کار در بازار تھران مشغول بودم و در آنجا کار میکردم در تمام آن مدتـے کھ آنجا کار میکردم اجازه ندادم کسۍ از اطرافیانم متوجھ حضورم شوند چرا کہ من فقط برای شکستن نَفْسم بہ باربری و کارگری مشغول بودم😊🌿'!
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
همزمان با تحصیل علم بہ کار در بازار تھران مشغول بودم و در آنجا کار میکردم در تمام آن مدتـے کھ آنجا ک
یک روز یکۍ از دوستانم من را در بازار دید و بھ من خرده گرفت کہ چرا با وجود این همہ قھرمانـے در کشتۍ و جایگاه و احترام این کارها را میکنم اما من بھ او گوشزد کردم کہ بھتره همیشہ کاری کنیم کھ خدا خوشش بیاد نہ مردم!😄☝️🏻این کارها جلوی ِ غرورم را می‌گیرد . بعد از اینکھ چند نفر دیگر هم متوجہ حضورم در بازار شدند دیگر بھ آنجا نرفتم🤷🏻‍♂
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
یک روز یکۍ از دوستانم من را در بازار دید و بھ من خرده گرفت کہ چرا با وجود این همہ قھرمانـے در کشتۍ و
پس از انقلاب در سازمان تربیت‌بدنـے و بعد از آن بھ آموزش پرورش منتقل شدم و مدتۍ دبیر ورزش و عربـے شدم!💼 من از هر مدل و قشری دوست و رفیق داشتم؛طوری کھ برخۍ ایراد می‌گرفتند کہ تو چرا با این آدم‌ها رفت و آدمد می‌کنی؟ اما من یڪ نظریھ‌ای داشتم و آن این بود کھ این بچہ‌ها را وارد هیئت و دستگاه امام‌حُسین بکنید ، آقا خودش دستشان را می‌گیرد و بھ همین دلیل با همہ جور آدم رفاقت داشتم یکی از دغدغہ هایم هدایت این افراد بود!(:💚
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
پس از انقلاب در سازمان تربیت‌بدنـے و بعد از آن بھ آموزش پرورش منتقل شدم و مدتۍ دبیر ورزش و عربـے شدم
اهل ورزش بودم🤼‍♂ با ورزش پھلوانـے یعنۍ ورزش باستانی شروع کردم و در والیبال و کشتـے هم دستی بلند داشتم🏐✌️🏻 ریش بلند و لباس گشاد و شلوار کردۍ تیپ همیشگی‌ام بود🧔🏻📿. البتھ از ابتدا اینگونہ نبود ، یک روز کھ با ساک ورزشـےام راهی ِ باشگاه شدم، پشت سرم چند دختر درباره ظاهرم حرف می‌زدند و یکی از هم باشگاهـے هایم این موضوع را با ذوق و شوق برایم تعریف کرد :]💔از آن روز بھ بعد بہ جای ساک ورزشی لباس هایم را داخل کیسہ گذاشتم و لباس‌ های بلند و گشاد پوشیدم و ظاهرم را تغییر دادم🙋🏻‍♂!!
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
اهل ورزش بودم🤼‍♂ با ورزش پھلوانـے یعنۍ ورزش باستانی شروع کردم و در والیبال و کشتـے هم دستی بلند داشت
جنگ تحمیلی کھ آغاز شد پای من هم مثل خیلی های دیگر بھ جبهہ باز شد و از آن بھ بعد همہ دغدغہ‌ام شد جنگ💣'! روز های زیادی را بھ ورزش گذرانده بودم و بدنـے قوی داشتم کھ آن را برای همان روزها آماده کرده بودم ، یعنۍ روزهایۍ کھ لازم باشد از اسلام دفاع کنم🕶🖤 در جبهہ نیز چندبار مجروح شدم کھ یکی از آن‌ها مربوط می‌شد بھ یکی از اسرای زخمی سنگین وزن عراقـے کہ او را روی دوشم از تپہ پایین آوردم تا مداوا شود و تنهایـے در آنجا تلف نشود اما چون آن اسیر سنگین وزن بود ، بعد از رسیدن بھ جبهہ های خودی آپاندیسم ترکید و راهـے بیمارستان شدم😁
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
جنگ تحمیلی کھ آغاز شد پای من هم مثل خیلی های دیگر بھ جبهہ باز شد و از آن بھ بعد همہ دغدغہ‌ام شد جنگ💣
ماجرای یکی دیگر از مجروحیت هایم هم برمیگردد بہ وقتی کھ در ارتفاعات انار بودیم . در آنجا هنگام درگیری موقع اذان صبح شد🌥، من بھ یک باره بہ بالای یکی از بلندی‌ها رفتم و رو بہ روی دشمن و در حین درگیری شروع بھ اذان گفتن.. فاصلہ‌ی ما با عراقـےها بھ گونہ‌ای بود کہ صدایم به گوش آنھا نیز می‌رسید🎧'! در همین حین تیری بھ گلویم اصابت کرد و من بہ زمین افتادم . یکی از امدادگران شروع بھ بستن زخم گردنم کرد♥️
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
ماجرای یکی دیگر از مجروحیت هایم هم برمیگردد بہ وقتی کھ در ارتفاعات انار بودیم . در آنجا هنگام درگیری
یکدفعھ یکۍ از بچہ‌ها دوید و با عجلہ گفت : یِ سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن بہ این طرف میان😳! لحظاتـے بعد هجده عراقۍ کھ یکی از آنھا افسر فرمـٰانده بود خودشان را برد داخل سنگر . یکی از بچہ‌ را کھ عربی بلد بود را نیز برد🚶🏿‍♂. افسرعراقـے خودش را معرفی کرد و گفت:درجھ‌ام سرگرد و فرمانده‌ نیروهایی هستم کہ روی تپھ و اطراف آن مستقر بودند ، فرمانده پرسید چقدر نیرو روی تپھ هستند؟ گفت: الان هیچی!! ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم . بقیه نیروها را هم فرستادم عقب چون نمی‌خواستند تسلیم شدند ، الان تپه خالیه!
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
یکدفعھ یکۍ از بچہ‌ها دوید و با عجلہ گفت : یِ سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن بہ این طرف میان😳!
به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید🔥. به ما گفتہ بودند برای اسلام بھ ایران حمله می‌کنیم و با ایرانی‌ها می‌جنگیم ، باور کنید همه ما شیعہ هستیم . صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما را شنیدم کھ با صدای رسا و بلند اذان می‌گفت ، تمام بدنم لرزید! وقتی نام امیرالمومنین؏ را آورد با خودم گفتم : تو با برادران خودت میجنگی ، نکند مثل ماجرایِ کربلا..💔 دیگر گریھ امان صحبت کردن به او نمی‌داد . دقایقی بعد ادامه داد : برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین‌تر نکنم .
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید🔥. به ما گفتہ بودند برای اسلام بھ ایران حمله می‌کنیم و با ایران
البته آن سربازی با کھ بہ سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم . اگر دستور بدهید او را میکشم🔫. حالا خواهش میکنم بگد موذن زنده است یا نه؟! بعد با هم از سنگر خارج شدند و بھ سمت من آمدند ، تمام هجده اسیر عراقـے آمدند و بہ اصرار دست من را بوسیدند و رفتند.. نفر آخر با التماس بہ پایم افتاده بود و گریھ می‌کرد و می‌گفت : من را ببخش ، من شلیک کردم🤦🏿‍♂ . بعد از آن فرمانده‌ی عراقۍ اطلاعات حملات بعدی دشمن را هم به ما داد و منطقہ بھ دست نیروهای ما افتاد :)✌️🏻🇮🇷
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
البته آن سربازی با کھ بہ سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم . اگر دستور بدهید او را میکشم🔫. حالا خواهش می
یکی از کارهایی کھ من خیلـے بہ آن توجھ داشتم انتقال مجروحین و شُهدا از منطقھ به عقب بود، با این کار می‌خواستم مرهمی بر درد های مادران و خـٰانواده‌ های رزمندگان باشم(:💔 در عملیات والفجر مقدماتـے پنج روز بھ همراه بچه‌های گردان‌کمیل و حنظلہ در کانال های فکه مقاومت کردیم اما تسلیم نشدیم🙅🏻‍♂❗️سرانجام در ۲۲ بَهمن سالِ ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچہ‌۵ای باقۍ مانده بھ عقب ، تنهایِ‌تنها با خُدا همراه شدم و عملیات که تما شد دیگر از من خبری نبود! نھ تنها از من، از بسیاری از همرزمانم هم خبری نبود🥀' تمام شُهدای کانال‌کمیل و حنظلھ زیر آسمان فکہ ماندند و بیشرشان گمنام نام گرفتند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا