eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.1هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 آقا جان‌! شما‌ نباشید عمر ما در هدر است و جان ما دائم فنا... 🤍
💎امام على عليه السلام: الغَفلَةُ أضَرُّ الأعداءِ. غفلت، زيانبارترين دشمن است. 📚 غرر الحكم، ح 472.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸یا می‌فهمید امام زمان ندارید یا خدا می‌فهمونه که ندارید... 🎙استاد رائفی پور اللهم‌عجل‌لولیڪ‌‌الفرج
🌱 «هـر چـہ بود، نظـر خانم حضرت صدیقـہ طاہـره بود.» .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شده‌باعکس‌کسـےحـرف‌دلت‌رابزنـے؟! ودلت‌رابـھ‌همین‌شیوه‌تسلابدهـے! ♥️
✍امام صادق (عليه السلام) فرمودند: 🔆ما، غير از صله رحم، چيزى نمى شناسيم كه بر عمر بيفزايد، تا آن جا كه گاهى عمر كسي سه سال است، و وقتى كه اهل صله رحم مى شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى افزايد و آن را سى و سه سال مى كند و گاهى عمر كسى سى و سه سال است و قطع رحم مى كند و خداوند هم سى سال از عمر او مى كاهد و عمرش را به سه سال، كاهش مى دهد. 📚كافى: ج ۲، ص ۱۵۲
🏴۸ نکته درباره برپایی و شرکت در روضه های خانگی ۱. برگزار کننده روضه، حداقل ۲۰ دقیقه قبل از ساعت حضور مداح و روضه خوان، ساعت شروع روضه را به میهمانان خود اعلام تا هنگام شروع جلسه، پذیرایی اولیه و خوش و بش ها به پایان رسیده باشد و جلسه روضه با سکوت و آرامشی که در شان مجالس اهل بیت علیهم السلام است، برگزار شود. ۲. میهمانان برای مجلس اهل بیت ارزش زیاد قائل شده و قبل از حضور روضه خوان، در جلسه حاضر شوند، چرا که سلام علیک ساده میزبان و سایر میهمانان با افراد دیر رسیده، نظم و سکوت جلسه را مختل و حتی حق الناسی برای ماست.( اساتید دانشگاه به همین دلیل دانشجویانی که بعد از استاد در کلاس وارد می شوند را نمی پذیرند. ۳. میزبان روضه، از پذیرایی در حین سخنرانی و مرثیه، خودداری و پذیرایی از میهمانان دیر رسیده را به پایان جلسه موکول کند. ۴. میهمانانی که دیر به جلسه روضه میرسند، انتظار احوالپرسی و تحویل گیری گرم صاحبخانه و انتظار پذیرایی در حین جلسه را نداشته باشند. ۵. بعد از پایان جلسه، به دلیل فامیل بودن و دوست بودن و همسایه بودن و کمک کردن ... بیش از یکساعت میهمان صاحبخانه نباشیم و اجازه دهیم خانواده میزبان بتوانند، استراحت کنند. ۶. صاحبخانه تا حد ممکن در سیاهپوش کردن خانه ( حداقل مکان و سالن روضه) با بیرق ها و پرچم های عزا بکوشد و از قراردادن مجسمه دکوری و قاب عکسها در سالنی که روضه خوانده می شود، خودداری کند( با چسبهای دوطرفه در بازار، نیازی به پونز و منگنه و سوراخ کردن دیوار برای نصب پرچم نیست و به راحتی پرچم ها نصب و کنده میشود بدون اینکه جای آنها بماند) ۷. در جلسات اهل بیت (ع) ضمن رعایت آراستگی از آرایش کردن، پوشیدن کفش پاشنه بلند، لباسهای مشکی پر زرق و برقی که ویژه مجالس عروسی است، خوداری کرده و خود را در محضر اهل بیت علیهم السلام ببینیم. ۸. اگر به روضه دعوت شدیم و مطمئن هستیم که نمی توانیم در مجلس حضور پیدا کنیم، حتما در ابتدای امر، میزبان را مطلع کنیم چون میزبان، بر اساس متراژ سالنی که روضه در آن برقرار است، تعداد میهمانان خود را دعوت و اقلام پذیرایی را آماده میکند و در صورتی که از عدم حضور شما مطمئن باشد، می تواند شخص دیگری را به فیض حضور در مجلس برساند. ✅روضه های خانگی، یکی از بهترین باقیات الصالحات ها و بهترین روش امر به معروف است؛ چون عده ای در منزل شما مباحثی از دین یادمیگیرند که برای سالها در یادشان می ماند و تلنگری برای یادآوری دانسته هاست؛ ضمن اینکه با برپایی روضه، ملائک میهمان خانه های ما می شوند. ✅روضه های خانگی را احیا کنیم و چه خوب است که احیا کنندگان این فرهنگ، خانمها و مادران جوان باشند.
📚وقایع آخرالزمان قیام حضرت مهدی (عج)،سخت است یا آسان؟ سالهای اولیه قیام حضرت مقرون به سختیهای فراوان است. چون باید قدرت را از مدعیان دروغین و سرسخت پس بگیرد. به حدی سخت و جانفرساست که امام باقر(علیه السلام) در جواب «بشر بن أبي أراكه نبّال» که آرزوی سهولت قیام را مینمود فرمود: «چنين نيست، بلکه تا جايي كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم.. بشر عرض کرد:«اما مردم ميگويند چون مهدي (عج) قيام كند، كارها خود به خود درست ميشود و به اندازه حجامتي خون نميريزد! امام فرمود: هرگز چنين نيست. به خداي جان آفرين سوگند ميخورم، اگر قرار بود كار براي كسي خود به خود درست شود، براي پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) درست ميشد، هنگامي كه دندانش شكست و صورتش شكافت... هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود.كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم... 📒منبع ابن ابی زینب ،محمد ابن ابراهیم الغیبة(للنعمانی)،1جلد نشر صدوق-تهران،چاپ اول =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دلیل منطقی برای حجاب باریکلا👏🏻 خیلی عالیه، واقعاً قانع کننده بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️زیارت امام رضا علیه السلام و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🎤حجه الاسلام های امام رضایی
حدیث کساء.mp3
5.42M
هجدهمین روز از چله حدیث کساء به نیابت از 🕊🕊 🔹به نیت سلامتی و تعجیل فرج مولایمان ابا صالح المهدی عجل تعالی فرجه الشریف
4_5893394294953217712.mp3
5.77M
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)فرمودند: 💚 یک قرآن‌دل، پرچمدار اسلام است. «حامل القرآن حامل رایة الاسلام. کنز العمال، ج۱، ص۵۱۵، ترجمه صفحه ١٨ / 18 قرآن کریم 🌹 هدیه به محضر حضرت بقیه الاعظم روحنا فداک 🌹 🕊به نیابت از شهید مدافع حرم https://eitaa.com/joinchat/3347251394Cd8846c59bb 🔹 https://rubika.ir/qurandelan
صفحه⇔ 18 / ١٨ @qurandelan
💠سردار شهید حاج «مجید زینلی»، فرمانده گردان اباالفضل العباس(ع) لشکر 41 ثارالله تولد: 1339 شهادت: 3/5/1367 اگر می‌خواهید توی عملیات موفّق باشید و فاطمة زهرا «سلام الله» شب عملیات به فریادتان برسد نماز شب را ترک نکنید. 💯 ما از نظر نظامی در برابر عراقی‌ها چیزی نیستم پس همین نماز شب‌ها و توسّل به ائمه علیه السلام است که ما را پیروز می‌کند. 💕هرچه داریم از فاطمة زهرا سلام الله داریم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
💠سردار شهید حاج «مجید زینلی»، فرمانده گردان اباالفضل العباس(ع) لشکر 41 ثارالله تولد: 1339 شهادت:
💠سرِ یک مسألة جزئی بحثشان شده بود. هرقدر مجید آرام بود، طرف، سروصدا می‌کرد و بی‌ادبی. 🔹وقتی جدا شدند، گفتم: این همه بِهِت بدوبی‌راه گفت، چرا چیزی بهش نگفتی؟! 🔹گفت: حضرت امیر(ع) در برابر غصبِ حقشان سکوت کردند که چی؟ که ضربه به اسلام نخورد. 🔹 من هم برای این‌که بحثمان بالا نگیرد و باعث کدورت نشود، چیزی نگفتم @Shahid_ebrahim_hadi3
💠پدر و پسر توی یک گردان بودند. پدر بسیجی بود، مجید هم فرمانده‌اش. 🔹بعد از شهادت برادرش، پدر می‌گفت: هرچی باشد، تو برادرش هستی. تو هم باید توی مراسم تشییع و تدفین باشی. 🔹می‌گفت: تکلیف من این است که بالای سر نیروهای گردان باشم. 🔹دست آخر گفته بود: به‌عنوان فرمانده دستور می‌دهم بروی و جنازة حسین جان را بگذاری توی قبر @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
💠پدر و پسر توی یک گردان بودند. پدر بسیجی بود، مجید هم فرمانده‌اش. 🔹بعد از شهادت برادرش، پدر می‌گفت
💠زندگی‌اش شده بود جبهه. گفتم: مادر! تو که این‌قدر می‌روی منطقه، من نگرانت می‌شوم. 🔹خندید و گفت: مگر خودت نمی‌گویی هرکس از جدّش یک ارثی می‌برد؟ خُب! شما هم که جدّت حضرت زهرا(س)ست، 🔹نمی‌خواهی ازش ارثی ببری؟ می‌خواهی تو دنیا راحت باشی و داغ پسرت را نبینی؟ @Shahid_ebrahim_hadi3
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
💠سردار شهید حاج «مجید زینلی»، فرمانده گردان اباالفضل العباس(ع) لشکر 41 ثارالله تولد: 1339 شهادت:
جایی که همه‌مان زمین‌گیر می‌شدیم، حتی به روی خودش هم نمی‌آورد که از آسمان آتش می‌بارد؛ گویی نمی‌دید دوروبرش چه اتّفاقی می‌افتد. می‌خواند: اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای @Shahid_ebrahim_hadi3
306661_698.mp3
17.25M
...🎵🖤 🎧 گفتم بذار اینارو بیاریم کانال کمیل، شاید درست بشن..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حسن روح‌الامین چه موضوعی دارد؟ ▫️۱۶ آذر از کار جدید این هنرمند ارزشی در امامزاده علی اکبر علیه السلام چیذر رونمایی خواهد شد. 🕌امامزاده_علی_اکبر علیه السلام
قسمت :1⃣5⃣1⃣ گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پلّه های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود. خواهرم جلو آمد و گفت: «دختر چرا این طوری آمدی بیرون. مثلاً تو زائویی.» بعد هم چادرش را درآورد و سرم کرد. خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه. مردی داشت از سر کوچه می آمد. لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای سر دوشش بود؛ ریشو و خاک آلوده؛ اما صمد نبود. با این حال، تا وسط کوچه رفتم. از دوستان صمد بود. با خجالت سلام و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم. گفت: «خوب است. فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم. پیغام داده اند حالش خیلی بد است. فردا برمی گردم.» انگار آب سردی سرم ریختند، تنم شروع کرد به لرزیدن. دست ها و پاهایم بی حس شد. به دیوار تکیه دادم و آن قدر ایستادم تا مرد از کوچه عبور کرد و رفت. شینا و خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند، زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق. توی رختخواب دراز کشیدم. تمام تنم می لرزید. شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم. بغض راه گلویم را بسته بود. خودم را به خواب زدم. قسمت :2⃣5⃣1⃣ می دانستم شینا هنوز بالای سرم نشسته و دارد ریزریز برایم اشک می ریزد. نمی خواستم گریه کنم. آن روز مهمانی پسرم بود. نباید مهمانی اش را به هم می زدم. سر ظهر مهمان ها یکی یکی از راه رسیدند. زن ها توی اتاق مهمان خانه نشستند و مردها هم رفتند توی یکی دیگر از اتاق ها. بعد از ناهار خواهرم آمد و بچه را از بغلم گرفت و برد برایش اسم بگذارند. اسمش را حاج ابراهیم آقا، پدربزرگ صمد، گذاشت مهدی. خودش هم اذان و اقامه را در گوش مهدی گفت. بعدازظهر مردها خداحافظی کردند و رفتند. مرداد ماه بود و فصل کشت و کار. اما زن ها تا عصر ماندند. زن برادرها و خواهرها رفتند توی حیاط و ظرف ها را شستند و میوه ها را توی دیس های بزرگ چیدند. مهدی کنارم خوابیده بود. سر تعریف زن ها باز شده بود، من هنوز چشمم به در بود و امیدوار بودم در باز شود و لحظة آخر مهمانی پسرم، صمد از راه برسد. 🔸فصل پانزدهم مهدی شده بود یک بچة تپل مپل چهل روزه. تازه یاد گرفته بود بخندد. خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند. با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست و پا زدنش شادی می کردند. اما همة ما نگران صمد بودیم. برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد، پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم. می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین. 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃