eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
50 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر امام زمان علیه السلام ...💎 🎬 حجت‌الاسلام والمسلمین 🎙 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌿 🔷🔷🔷🔷🔶🔶🔶🔷🔷🔷🔷
🌿 مقید‌بود‌هـرروز‌،زیارت‌عاشورارابخواند، حتے‌اگرڪارداشت‌و‌سرش‌شلوغ‌بود‌ سلام‌آخرزیارت‌رو‌مے‌خواند.. دائما‌مے‌گفت‌:‌اگردست‌جوان‌ها‌رو‌بزاریم‌توے دست‌‌امام‌حسین'ع'،‌همه‌مشـڪلاتشان‌حـل‌ مے‌شود‌‌و‌امام‌‌با‌دیده‌لطف‌‌بہ‌آنان‌نگاه‌مے‌ڪند! -شھیدابراهیم‌هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴انا لله و انا الیه راجعون روح بلند و ملکوتی حکیم متأله و فیلسوف سترگ و عالم ربانی، جامع معقول و منقول، حضرت آیت الله سید رضی شیرازی به ملکوت اعلی پیوست. ✍پ.ن: کلیپ در رابطه با کرامتی شنیدنی از زیارت عاشورا از زبان ایشان میباشد. ثواب نشر کلیپ برسد به روح ایشان🤲 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
-🌱وَرَبُّكَ‌عَلَےٰكُلِّ‌شَيْءٍحَفِيظٌ -🍃ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭِﺗﻮ، مراقب‌وﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥِهمہﭼﻴﺰﺍﺳﺖ! -📚 سوره‌مبارکہ‌سباء‌ آیہ۱۲۝ ♥️| |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بسیجی❕❗❕❗❕❗❕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هربارصدات کردم به دادم رسیدی🙂❤شرمنده ام که من بشمانرسیدم🥺😢 شهیدابراهیم هادی🌹🌹
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
#سلام‌‌بر‌ابراهیم۱📚 گفت : توكل به خدا، برو آماده شو. امشب مرحله بعدي عمليات آغاز ميشه. غروب بود. ب
۱📚 ۲۱ بهمن 1361 بود. هنوز صداي تيراندازي و شليكهاي پراكنده از داخل كانال شنيده ميشد. به خاطر همين، مشخص بود كه بچه‌هاي داخل كانال هنوز مقاومت ميكنند. نميشد فهميد كه پس از چهار روز، با چه امكاناتي مشغول مقاومت هستند؟! غروب امروز پايان عمليات اعالم شد. بقيه نيروها به عقب بازگشتند. يكي از بچه‌هائي كه ديشب از كانال خارج شد را ديدم. ميگفت: نميداني چه وضعي داشتيم! آب و غذا نبود، مهمات هم بسياركم، اطراف كانال‌ها هم ُپر از انواع مين! ما هر چند دقيقه گلول‌هاي شليك ميكرديم تا بدانند هنوز زندهايم. عراقي‌ها مرتب با بلندگو اعالم ميكردند: تسليم شويد! لحظات غروب خورشيد بسيار غمبار بود. روي بلندي رفتم و با دوربين نگاه ميكردم. انفجارهاي پراكنده هنوز در اطراف كانال ديده ميشد. دوست صميمي من ابراهيم آنجاست و من هيچ كاري نميتوانم انجام دهم. آن شب را كمي استراحت كردم و فردا دوباره به خط بازگشتم. ٭٭٭