eitaa logo
سردارشهید‌حاج‌مهدی‌قره‌محمدی
650 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
422 ویدیو
12 فایل
کانال‌ رسمی شهید مدافع حرم "سردارتکاور‌پاسدار‌حاج‌مهدی‌قره‌محمدی" 🌱مسئول‌آموزش‌تیپ‌نیروی‌ویژه‌صابرین 🌱ولادت‌۱۳۵۸/۰۶/۲۸(آمل) 🌱شهادت‌۱۳۹۶/۰۹/۲۱(سوریه_دیرالزور) "تحت‌نظارت‌خانواده‌محترم‌شهید-اداره‌توسط‌ادمین" خادم شهید: @m_komeil1
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 🌙دریکی از روزهای ماه رمضان ۱۳۹۶،آقا مهدی برخلاف روزهای دیگه که آثار خستگی و تشنگی رو صورتش محسوس بود. 😇آن روز با چهره‌ای بشاش به خانه آمد و گفت:«دو ساعت دیگه باید به بیت‌رهبری برم!» 🪖آن روز،من تازه متوجه‌شدم که آقامهدی مربی محافظان رهبری هستند و گفتند که ازشون برای افطاری دعوت شده. 😄با ذوق خاصی از من خداحافظی کرد و رفت. وقتی برگشت انگار دنیا رو بهش داده بودند! 😍بهم گفت:«رفتم جلوی آقا نشستم،حتی موقع افطار دقیقا روبه‌روی آقا روی سفره نشسته بودم.تشنگی و گرسنگی یادم رفته بود و فقط محو تماشای جلوه‌ی زیبا آقا بودم. 💛شیرینی این افطار و این دیدار هرگز فراموش نمیشه... 🎙راوی:همسرشهید کـانـال‌رسمی‌شهیـد‌مهـدی‌قره‌محمدی؛ 🌸|@shahid_gharehmohammadi
📕 ⛰️با حاج مهدی ماموریت های زیادی رفتیم در یکی از این ماموریت هایی که رفته بودیم،۱۵ روز به ماه رمضان مانده بود. 🌙تا قبل ماه مبارک باید کارهایی را انجام می دادیم که فعالیت های سنگینی بود و به نهایت توان جسمی احتیاج داشتیم. 🔷دو،سه روزی بود مستقر شده بودیم حاج مهدی گفت:بچه ها من میخوام چند روزی روزه بگیرم و به پیشواز ماه رمضان برم. 😰در اون شرایط روزه گرفتن،واقعا سخت بود،ولی حاج مهدی تصمیم خودشو گرفته بود. 🖐️به حاجی گفتم:من هم هستم و با هم روزه می گیریم.خوشحال شد و گفت:چند نفر باشیم،خیلی بهتره. 🔶در یکی از روزها که بسیار فشار کار زیاد بود ،تشنگی و گرسنگی بر ما غالب شد. ساعت افطار نزدیک شده بود. 🌇من رفتم بالا تا آماده بشم برای نماز و افطار.اذان گفت.منتظر حاج مهدی بودیم. بنده احساس کردم حاجی در حال شستشودست و وضو گرفتن هستن. 🪟بعد که رفتم از پنجره نگاه کردم.وای! حاجی هنوز مشغول کار بود.دراون شرایط! 👈🏻رفتم صدا کردم،گفتم:حاج مهدی بیا افطار. گفت:چند دقیقه دیگه میام. ❤️بهم گفت:خدا می‌دونه،وقتی مشغول کار میشم،روزه،تشنگی،گرسنگی...همه رو فراموش می‌کنم. 🎙راوی:همرزم‌شهید کـانـال‌رسمی‌شهیـد‌مهـدی‌قره‌محمدی؛ 🌸|@shahid_gharehmohammadi
📕 🌙دریکی از روزهای ماه رمضان ۱۳۹۶،آقا مهدی برخلاف روزهای دیگه که آثار خستگی و تشنگی رو صورتش محسوس بود. 😇آن روز با چهره‌ای بشاش به خانه آمد و گفت:«دو ساعت دیگه باید به بیت‌رهبری برم!» 🪖آن روز،من تازه متوجه‌شدم که آقامهدی مربی محافظان رهبری هستند و گفتند که ازشون برای افطاری دعوت شده. 😄با ذوق خاصی از من خداحافظی کرد و رفت. وقتی برگشت انگار دنیا رو بهش داده بودند! 😍بهم گفت:«رفتم جلوی آقا نشستم،حتی موقع افطار دقیقا روبه‌روی آقا روی سفره نشسته بودم.تشنگی و گرسنگی یادم رفته بود و فقط محو تماشای جلوه‌ی زیبا آقا بودم. 💛شیرینی این افطار و این دیدار هرگز فراموش نمیشه... 🎙راوی:همسرشهید کـانـال‌رسمی‌شهیـد‌مهـدی‌قره‌محمدی؛ 🌸|@shahid_gharehmohammadi